مجموعه حقوق زن – قسمت سیزدهم
حق حیات زن
تتبع و نگارش: رستم پیمان
یادداشت:
زن بحیث یک انسان دارای حقوق متعدد است و از طرف دیگر، صحبت کردن از حقوق زن به صورت عام تمام حقوق را در بر می گیرد که یک شخص بحیث یک انسان دارا است. بناً تعداد حقوق که در این مجموعه درج گردیده اند، به هیچ صورت جامع افراد نمی باشند.
از طرف دیگر؛ بحث مفصل پیرامون هر حق زن بسیار گسترده بوده و سیاه کردن چند صفحه در این مجموعه به معنی پوشش کلی حقوق متذکره نمی باشد. بل بحث مختصر است که فقط می توان آنرا یک رویکرد گذرا یاد کرد.
در این مجموعه کوشیده شده است که هر حق با در نظرداشت اصول علمی حقوق تعریف شده و بعداً پیرامون آن از چهار منبع مهم ( قانون، آیات قرآن کریم، احادیث رسول الله و کنوانسنیون های بین المللی) اسناد جمع گردند و در اخیر هم، موضوع مرتبط تحت عنوان «متفرقه» درج گردد.
«مجموعه حقوق زن» در قالب 16 قسمت بدست نشر سپرده خواهد شد. نگارنده از تمام اشخاص که این مجموعه را مطالعه می کنند، صمیمانه خواهشمند است که لطف نموده نظریات شان را پیرامون کمی و کاستی های آن با نگارنده از آدرس های ذیل شریک سازد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
0093-799-810766
حق حیات یکی از عمده ترین حقوق طبیعی انسان می باشد. و این حق در تمام منابع مورد استناد، تسجیل گردیده است. حق حیات همیشه و در تمام ادوار تاریخ به شکلی مورد حمایت جامعه بوده و مرتکب قتل آن، به شدیدیترین مجازات محکوم گردیده است.
تعریف حق حیات:
حق حيات به معناي ثابت بودن است. به اين معنا که با دميده شدن روح الهي در انسان زندگي کردن وزنده ماندن براي انسان ثابت است هيچ کسي حق ندارد حيات را از انسان بگيرد.
مبنی حق حیات:
الف) آیت: همه انسانها به حکم اين که خداوند به آنها حيات مادي و معنوي دادهاست حق زندگي دارند. نه خود انسان و نه ديگران حق گرفتن آن را دارد، خداي که به انسان حيات دادهاست، به هيچ عنوان از خون انسان نميگذرد. دلايلي که مي توان با استفاده از آيات و روايات، براي حرمت کشتن انسان بيان کرد چند چيز است که به طور اختصار به یکی از آنها اشاره ميشود:
حيات رحمت است، رحمت بودن حيات به اين معنا است که خداوند با دميدن روح انسان را مشمول رحمت خود ساخت و همه بايد از آن برخوردار باشد. خداوند (ج) می فرماید: "فَانظرْ إِلى ءَاثَرِ رَحْمَتِ اللَّهِ كيْف يحْىِ الاَرْض بَعْدَ مَوْتهَا إِنَّ ذَلِك لَمُحْىِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ" (1) ؛ ترجمه: "به آثار رحمت الهى بنگر كه چگونه زمين را بعد از مردنش زنده مى كند، آن كس (كه زمين مرده را زنده كرد) زنده كننده مردگان در قيامت است و او بر همه چيز تواناست."
وقتي حيات گياهان و جانداران ديگر رحمت است حيات انسان به طريق اولي رحمت است و هر انساني حق برخورداري از آن را دارد، رمز رابطه حرمت قتل، و رحمت بودن حيات در آيه 29 سوره نساء بيان شدهاست: "يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَأْكلُوا أَمْوَلَكُم بَيْنَكم بِالْبَطِلِ إِلا أَن تَكُونَ تجَرَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنفُسكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً "؛ ترجمه:" اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اموال يـكـديـگـر را بـه بـاطل نخوريد مگر اينكه تجارتى باشد كه با رضايت شما انجام گيرد، و خودكشى نكنيد! خداوند نسبت به شما مهربان است ".
ب) حدیث: دلیل منع قتل انسان عبارت از آفريده شدن انسان به صورت حق است، و اگر انسان از بُعد هستي شناسي مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد ويژگي مهمي دارد که باعث کرامت ذاتي انسان شده و آن آفريده شدن انسان به صو رت حق است که در حديث نبوي آمدهاست: "إن الله خلق آدم علي صورته"(2) آفريده شدن انسان به صورت حق به اين معنا است: که انسان يگانه موجودي است که اسماء وصفات الهي در او متجلي است
و هم چنان نابودی انسان به معنی نابودي تجلي انوار حق است، انسان مظهر تجلي حضرت حق است، آينهاي است که حضرت باري تعالي خود را در آن ميبيند. بنابراين تير مرگي که يک فرد، کسي را با آن نشانه ميرود همۀ آن آينه را درهم ميشکند که خداوند فرمود: "مِنْ أَجْلِ ذَلِك كتَبْنَا عَلى بَنى إِسرءِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسا بِغَيرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فى الاَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاس جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاس جَمِيعاً وَ لَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسلُنَا بِالْبَيِّنَتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِك فى الاَرْضِ لَمُسرِفُونَ"(3) ترجمه: "بهمين جهت بر بنى اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد چنان است كه گوئى همه انسانها را كشته و هر كس انسانى را از مرگ رهائى بخشد چنان است كه گوئى همه مردم را زنده كرده است ، و رسولان ما با دلايل روشن بسوى بنى اسرائيل آمدند، اما بسيارى از آنها، تعدى و اسراف ، در روى زمين كردند."
ج) قانون: قوانین نافذۀ افغانستان در روشنائی احکام شریعت اسلامی، قتل نفس انسان را حرام دانسته است و برای مرتکب آن در صورت عدم تکمیل شرایط قصاص، مجازات متنوع را حسب احوال پیش بینی نموده است. در مادۀ بیست و سوم قانون اساسی، زندگی (حیات) موهبت الهی و حق طبیعی انسان شناخته شده است. که هیچ شخص بدون مجوز قانونی از این حق محروم نمی گردد.
د) کنوانسنیون های بین المللی: اعلامیۀ حقوق بشر اسلامی بر زندگی بیشتر از همه موارد مکث داشته است و مطابق به این اعلامیه: "زندگي موهبتي است الهي و حقي است که براي هر انساني تضمين شده است ، و بر همه افراد و جوامع و حکومتها واجب است که از اين حق حمايت نموده و در مقابل هر تجاوزي عليه آن ايستادگي کنند وجايز نيست کشتن هيچ کس بدون مجوز شرعي .
و استفاده ازوسيله اي که منجر به از بين بردن سرچشمه بشريت به طور کلي يا جزيي گردد،ممنوع است.
پاسداري از ادامه زندگي بشريت تا هر جائيکه خداوند مشيت نمايد ، وظيفه اي شرعي مي باشد .
حرمت جنازه انسان بايد حفظ شود و بي احترامي به آن جايز نيست کما اين که جايز نيست لمس کردن آن مگر با مجوز شرعي . و بر دولت است حمايت از اين امر" (4) .
مواردي که قتل نفس به حساب ميآيد و حرام شمرده شده عبارتند از:
خودکشي: يکي از مصاديق قتل نفس، زير پا گذاشتن حق حيات و نابود کردن بنيان ربوبيت، اين است که افراد به دلايل مختلف دست به خودکشي بزنند، عملي که انسان را از حيوانات هم پستتر قرار ميدهد زيرا حيوانات بر عليه خود اقدام و زندگي خود را نابود نميکنند. اگر کساني داراي مشکلات خانوادگي، اقتصادي و مشکلات ديگرند و ميخواهند با اين عمل وحشتناک از مشکل رهايي پيدا کنند بايد بدانند که آتش جهنم که نتيجه اين عمل است به مراتب مشکلتر و سختتر از تحمل مشکلات زندگي دنيايي است. اگر انسان لحظهاي تفکر و انديشه نمايد ميفهمدکه حق حيات براي اين است که انسان شرافتمندانه زندگي کند نه اين که به تمام خواستههاي مادي خود برسد.
سِرحرمت خودکشي اين است که انسان اختيار نفس خود را ندارد. مالک خود نيست تا براي زنده ماندن يا مردن خود تصميم بگيرد، مالک انسان خدا است، و خدايي که مالک است تمام اين راهها را بر روي انسان بسته است و اجازه نميدهد انسان آزادي و قواي خود را بر عليه خود به کار برده، انسانيت خود را به جسد تبديل کند. هر کسي و به هر دليلي اقدام به اين کار کند، ضمن اين که باعث بدنامي براي خود، خانواده، اقوام و... ميگردد عذاب سخت و شديد روز قيامت را براي خود خريده است.
رسول خدا(ص) روزي شخصي را فرمود: "اين به جهنم خواهد رفت."همه تعجب کردند زيرا آن فرد آدمي بود که در زندگي کارهاي خوب انجام ميداد تا اين که در يکي از جبههها مجروح شد از شدت درد خود را کشت.
سقط جنين: يکي از پيامدهاي انحراف از مسير حيات شايسته، ضعف ايمان، سستي عقيده، ترويج بي بند و باري و آزاديهاي لجام گسيخته افزايش روز افزون سقط جنين است، شايد يکي از دلايلي که بسياري اقدام به اين کار حرام ميکند اين باشد که به تصور اين گونه افراد، جنين يک چيزي بيارزش است اما از نظر دين اسلام همان جنين يکي از دلايل خداشناسي و توحيد است.(6) و خداوند عنايت ويژه به آن دارد، يکي از عنايتهاي ويژه الهي اين است که هر گاه او در شکم مادر مبتلا به بيماري گردد، خداوند در دل مادر شوق خوردن غذايي را ايجاد ميکند که با خوردن او بيماري از آن جنين برطرف ميشود.
غزالي سقط جنين را جنايتي ميداند بر موجود حاصلشده و ميفرمايد: "آن [سقط] جنايت است بر موجود حاصل شده و آن را نيز مرتبتها است، و اول مرتبتهاي وجود آن است که نطفه در رحم افتد و به آب زن بياميزد و مستعد قبول حيات شود، پس افساد آن جنايت باشد و اگر علقه و مضغه شود، جنايت فاحشتر بود و اگر روح دميده شود و خلقت استواري پذيرد، در تفاحش جنايت مزيدي حاصل آيد و نهايت تفاحش در آن حال باشد که جنين زنده از مادر جدا شود." (7)
بنابراين همان گونه که کشتن يک انسان رسيده حرام است از بين بردن جنيني هم که در شکم مادر است حرام و همان عذابي را که قاتل يک انسان متولدشده از مادر دارد قاتل همان جنين نيز دارد. و آيه شريفه "وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْس الَّتى حَرَّمَ اللَّهُ "(8) شامل سقط جنين نيز ميشود
کشتن ديگران: متاسفانه يکي از دردهاي جامعه بشري که رو به افزايش هم است گرفتن جان انسانها است که بنا به دلايل مختلف و بهانههاي گوناگون اين کار صورت ميگيرد. عدهاي به خود اين اجازه را ميدهد که دستور قتل کسي را تحت عنوانهاي (اختلافات خانوادگي براي رسيدن به ماديات، براي سلطه و حکومت بر منطقهاي و...) فرمان کشتار افراد را صادر کرده، دست خود را به خون انسانهاي بيگناه آلوده سازند. کشتن انسان به هر بهانهاي صورت بگيرد و هر کسي فرمان قتل انساني را به هر دليلي صادر کند مصداق از بين بردن نشئت انساني، ويران کردن بنيان ربوبيت و شکستن آينهاي الهي و از نظر شرع مقدس اسلام، حرام است.
خداوند در قرآن در موارد متعدد با تعبيرهاي مختلف از کشتن انسان منع کردهاست از باب نمونه در يک جا ميفرمايد: "وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْس الَّتى حَرَّمَ اللَّه "(9) و نفسي را که خداوند محترم شمردهاست به قتل نرسانيد، عين همين تعبير را در سوره اسراء آيه 33 دارد. در اين دو آيه شريفه به طور مطلق از کشتن انسان نهي کرده، فرقي ندارد که آن انسان داراي چه ويژگي و خصوصيات باشد و همه انسانها را شامل ميشود. از اين که کشتن آنان را در رديف شرک به خدا قرار داده معلوم ميشود قابل بخشش نيست. قاتل هم با هر قصد و غرضي خون انسان را بريزد شامل آيه ميشود. و هم چنان خداوند (ج) می ف0رماید: "وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَلِداً فِيهَا وَ غَضِب اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً" (10)؛ ترجمه"و هر كسى فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است كه جاودانه در آن مى ماند و خداوند بر او غضب مى كند و از رحمتش او را دور مى سازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است."
گناه کشتن انسان به قدري بزرگ است که خداوند در جهنم مکاني به نام سعير را براي او اختصاص داده پيامبر(ص) ميفرمايد: "ان في جهنم واديا يقال لَه سعيرا اذا فتح ذلک الوادي ضجت النيران منه اَعده الله تعالي للقاتلين" (11) ترجمه "در جهنم وادي است به نام سعير زماني که آن وادي باز ميشود آتش از آن زبانه ميکشد خداوند او را براي قاتلين آماده کردهاست."
حضرت علي به مالک اشتر ميفرمايد: "از خونريزي بپرهيز و از خون ناحق پروا کن، که هيچ چيز همانند خون ناحق کيفر الهي را نزديک و مجازات را بزرگ نميکند و نابودي نعمتها را سرعت نميبخشد و زوال حکومت را نزديک نميگرداند و روز قيامت خداي سبحان قبل از رسيدگي اعمال بندگان، نسبت به خونهاي ناحق ريخته شده داوري خواهد کرد(12)
ترور: ترور در لغت عبارت است از: انجام کاري به صورت پنهان که با ترس همراه است، تروريست به کسي ميگويد که عامل آن کار و باعث ايجاد ترس باشد.و در اصطلاح عبارت است از قتل و خونريزي اعمال وحشيانه، ايجاد ترس، استفاده نامشروع از قدرت براي رسيدن به اهداف نامشروع و سلطه طلبي. اين عمل از هر کسي صادر شود به آن ترور گفته ميشود، چه اشخاص اين کار را براي رسيدن اهداف نامشروع خود به کار بگيرد و چه دولت ها براي سلطه جويي و برتري طلبي خون انسانهاي بيگناه را بريزد ترور گفته ميشود و به عنوان تروريسم است.
از نظر اسلام اعمال تروريستي چه از طرف اشخاص و چه از طرف دولتها که باعث کشتن افراد بيگناه از قبيل زنان، کودکان و پيرمردان ميگردد مصداق قتل نفس واز بين بردن نشئه انساني و يک کار حرام است و آيه شريفه "وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْس الَّتى حَرَّمَ اللَّهُ " (13) آن را شامل ميشود.
گذشته از اين که ترور، باعث قتل نفس است که حرمتش بيان شد، خدعه و نيرنگ است، از نظر اسلام خدعه و نيرنگ يک عمل شيطاني است به هيچ عنوان استفاده از آن روش را حتا در جنگ نيز اجازه ندادهاست. در حديثي رسول خدا(ص) ميفرمايد: "الاِيمان قَيد الفتک" (14) ترجمه: "ايمان نيرنگ را به بند کشيده."
انتحار: انتحار در لغت عبارت است از بخع يعني کشتن و هلاک کردن با شدت و قساوت تمام. کسي که دست به انتحار ميزند نهايت شدت و قساوت را به خرج ميدهد. ابر را، هم زماني که باران شديد ميبارد انتحار ميگويند: کلمه انتحار از ماده نحر به معناي گرفتن جان با سرعت تمام است. در شتر هم نحر به کار رفته براي اين است که رگ گردن او را با کارد با سرعت تمام ميبرد.
مؤخذ قسمت سیزدهم:
سوره روم آیه 50.
ابي منصور احمدبن علي بن ابيطالب الطبرسي، الاحتجاج علي اهل اللجاج، تحقيق ابراهيم البهادري و محمد هادي، تهران دار الاسوه ج2 ص 192.
سوره مائده آیه 32.
مادۀ 2 اعلامیه حقوق بشر اسلامی.
وبسایت رسمی وزارت عدلیه افغانستان.
نا صر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلاميه چاپ 21 ج10 ص137.
تر جمه احياء العلوم، مترجيم محمد خوا رزمي.
سوره انعام آیه 151.
همان سوره و آیه.
سور النساء آیه 93.
نهج البلاغه، ترجمه دشتی، 53/141
سوره انعام آیه 151
بحار الانوار، جلد 28ص358
بحار الانوار همان جلد و صفحه.
مؤخذ کلی «مجموعه حقوق زن»:
قرآن کریم؛
احادیث نبوی؛
عبدالقادر عدالت خواه. حقوق فامیل: کابل: انتشارات میوند، 1387؛
پوهاند عبدالعزیز. احکام میراث از نگاه فقه و قانون، کابل: ادارۀ علمی نشراتی التقوی، 1421 ق؛
حسین وارث آدم. داکتر علی شریعتی، تهران: بنیاد فرهنگی شریعتی، 1385؛
مکارم شیرازی. تفسیر نمونه، قم: سمت، 1382؛
قانون مدنی افغانستان؛
قانون جزای افغانستان؛
قانون اصول محاکمات مدنی افغانستان؛
قانون کار افغانستان؛
قانون منع خشونت علیه زن افغانستان؛
وبسایت وزارت عدلیه افغانستان؛
وبسایت وزارت امور زنان افغانستان؛
وبسایت کمیسون مستقل حقوق بشر افغانستان؛
وبسایت تحقیقاتی حوزه؛
وبسایت پزوهش؛
وبسایت باشگاه؛
منشور سازمان ملل متحد؛
اعلامیه جهانی حقوق بشر؛
اعلامیه حقوق بشر اسلامی؛