افغان موج   

نامه ای سرگشاده به شورای به اصطلاح علما و روحانیون افغانستان

 

اگر فتــــوای دین تان چنین است        که زن هـا فتنه ای روی زمین است

صبر کن! من چه میگویم برایت        تو هم یک فتنه ای منطق همین است

 

در سال 1388 طالبان بر روی دیوار مسجد جامع بزرگ شهر هرات که قدامت هفتصد ساله دارد از زبان پیغمبر اسلام حضرت محمد نوشته بودند. « بعد از من فتنه ای که باقی میماند زن است...» . دوران طالبان بنا بر جبر زمان پس از چند سال پایان یافت و لشکری از ممالک غربی به بهانه ای مبارزه با این مردم، بنام آزادی و دیموکراسی به افغانستان سرازیر شدند. از کشته پشته ها ساختند. دشت لیلی، پروان، کندهار، کابل ماه ها بوی خون میداد وبساط طالبان  گفتی برای ابد بر چیده شد. دولتی که بر اساس کنفرانس بن به زعامت حامد کرزی بوجود آمد وعده های برای آزادی، برابری ، امنیت و التیام گذاشتن بروی زخم های مردم، خشونت و جنگ سی ساله را وعده داد.

از آنروز اضافه از ده سال سپری میشود و بعد از گذشت این ده سال حالا یکبار دیگر اندیشه های طالبانی  توسط شورای به اصطلاح علما و روحانیون افغانستان مطرح میگردد. این اعلامیه یک ترفند حساب شده و یک حرکت ظالمانه علیه نیمی از نفوس افغانستان ( زنان) است که هنوز هم در سوگ شهادت فرزندان، شوهران و برادران خود میسوزند و میسازند. این اعلامیه خلاف ارزش های منطقی قرن بیست یک و حاصل یک قرن مبارزه زنان در افغانستان عزیز است.  این اعلامیه صرف بخاطر پایمال کردن حقایقی است که  فرهنگ قبیلوی  همه چیز را میخواهد فدای گرفتن قدرت دولتی و وابستگی به اهریمن خونخوار جنگ و ستیزه ، چور و چپاول و فساد براه بیاندازد. در غیر آن جهانی که ما در آن زندگی میکنیم نه تنها علیه این ترفند  هاست بلکه راه دیگری برای  خروج  ازین بن بست را نمیتواند پیدا کند.

علمای دینی ما ارشاد میفرمایند که  اسلام دین حق، انصاف، عدالت و برابری است. مسلمن که وظیفه ای این مجتهدین ما در ارشاد و رهنمایی افراد جامعه نه تنها زنان بلکه مردان را هم باید در نظر بگیرد. زیرا عقیده به اسلام نه تنها بر زنان بلکه بر مردان هم فرض است. نمیشود برای زنان احوال شخصیه ساخت وبه  مردان  نه! به مردان هم ضرور است  که دستورات قران و احادیث را ابلاغ کرد.

آنچه این نخبگان دین در مورد زنان اعلامیه داده اند و رئیس جمهور، پارلمان، سنا و دادگستری تائید کرده است برای همه و خاصتن پنجاه فیصد نفوس افغانستان( زنان) سوال بر انگیز است.

1 ــ اسلام تنها برای زنان مسلمان امر و نهی ندارد. بلکه امر و نهی دین ما بر مرد و زن یکسان است. این اوامر بر زنان  در حالی اظهار میشود که مردان افغانستان صد برابر زنان از اوامر دین اسلام سرپیچی میکنند و به نام مرد خود را روی سپید میدانند.

اگر زنان مرتکب اشتباه و یا خطای  کوچکی میگردند به حیث یک زنان فاسد به جامعه معرفی میشوند. سنگسار میگردند، زندانی  و یا توسط شوهران، پدران و برادران  خود به قتل میرسند. نمونه اینگونه وقایع در تاریخ سرزمین ما آنقدر زیاد است که برای نوشتن آن مثنوی هزار و یک من کم است. لیکن مردان به صورت آشکارا مرتکب جرایم برزگ اخلاقی و اجتماعی میشوند. این چگونه چشم پوشی است؛  قشریکه  رهبری دولت و حکومت را به عهده دارند از وزیر گرفته تا اعضای پارلمان، سنا، دادگستری و دادستانی، اسناد ویدویی ، شهادت مردم در رسانه های دولتی و غیر دولتی مبنی بر عیش و نوش، همجنس بازی، چور و چپاول دارایی های  عمومی، آدم ربایی، رشوه ستانی، قتل نفس، قاچاق مواد مخدره، جاسوسی  و فروش خاک  حکایت میکند. حالا از علمای دینی ما سوال میشود اعمال آنان مطابق شریعت و یا خلاف آست؟

2 ــدختران زیر سن خلاف میل آنان به مردان مسن هفتاد ساله و پای لب گور عروسی میشوند، به فروش میرسند و چون یک متاع در مقابل یک حیوان معاوضه میشوند که هیچکس نمیتواند از آن چشم پوشی کند. گوش و بینی انان را میبرند، اتش میزنند و بر روی شان تیزاب میپاشند. حتا اگر آنان مرتکب گناهی شده باشند؛ آیا شریعت اینگونه جزا را بر ایشان تائید میکند؟

زن که با احساس مادرانه به اولاد اش عمر خود را تباه میکند. خدمت شوهر را میکند . اگر مردی شب ها به بهانه های گوناگون خانه را ترک میکند و به عیش و ساعتیری خود مشغول است. جزای آن  از نظر شرعی چیست؟ آیا زن هم حق دارد بپرسد کجا بودی و یا بنا بر فتوای علمای دینی ما او حرف اول را میزند و برتری بر زن دارد؟

3 ـ چرا ارتکاب به اعمال ضد انسانی، چون کشتن مردم، تخریب شهر ها ، لواط، زنا، استعمال مواد مخدره، دزدی بیت المال، غصب زمین ها و از کار های دیگر که از نوشتن آن قلم عاجز است  توسط مردان را علمای دینی ما طی یک اعلامیه به مطبوعات نمیسپارند؟

اگر زنی مسلمان با یک مرد مسلمان صحبت کند. در فکر این علمایی عزیز ما چه گناهی دارد. اصلن چرا زنها تحصیل نکنند. دکتر نشوند. آموزگار، قاضی و مستنطق نشوند. چرا نیم نفوس افغانستان در درون خانه خود محبوس بمانند و نتوانند جهت خریداری و یا اشتراک در یک محفل بدون محرم شرعی خود رفته نتوانند؟

4 ـ این علمای دین مرد را اصل و زن را فرع میگویند و هر نوع قضاوت در اصل بودن زن و مقدم بودن زن را بر مرد قابل اجتناب میدانند. از این ها باید پرسید. مرد ها را غیر از زن کسی دیگر تولد میکند، پرورش میدهد و نخسین کلمات را بر زبانش میراند؟ . پس اگر زن مولد است و  با کدام منطق مولد فرع و مولود اصل است؟

5 ـ در مورد تعدد زوجات مرد چیزی نمیشود گفت زیرا هم اکنون شیخ های عربستان سعودی و امارات اضافه از صد ها زن را در حرمسرای خود جمع کرده اند و ستیزه با این شیخ های زنباره بر اساس سنت جای را نمیگیرد. اما سوالی که طرح میشود اینست که آیا داشتن زنان متعدد میتواند درد خود بینی این مردم را کمتر کند.؟

زشاخ نسترن پیـــوند  با  بیـــد         نباشــد  گلشنی  را هیـچ  امیــد

نروید از خس و خاشاک میوه         کسی از فتنه  غیر  فتنه  نشنیـد

 

ملیحه تُرکانی

15 مارچ 2012