دل بهار پر از درد ووحشت و خون است
زبسکه مردن وکشتار وسوگ افزون است
نگاه خــاک و گـیـــاه در ســراســر گیـتـی
به سـان بـرگ شـقـایق و لاله گلگون است
نـوای بـلـبــل مـسـتـانـه بـر ســر شـمـشـاد
زدرد و ماتم دل های خسته مشحون است
ز بـیــم وحـشـت جنگ بیولـوژیک گـیـتی
چو سیل آتش و توفـان بس دگرگون است
ز بـن ســیـاسـی شده ویـروس کـرونـایـی
جهان خسته به چنگال زشت قارون است
مکن جـفا و ستم بیش از این به نسل بشر
که خـشـم آتـش آه از اراده بـیــرون است
مـشـو غــرّه که مـــور سـتـمکـش آزاری
که زور عـالم ذرّات سـیـل مکـنـون است
به پیش چـشم بشـر صد هـزار می میرند
هـنوز کینه و نفـریـن و نفـرت دون است
ز یک طـرف کـرونــا می کـشـد انـسـان
ز سـویی باور افـراطـیـت طاعـون است
بـرای کــشـتـن انـســان طالـب و داعـش
بترزویروس ومکروب وزهرافیون است
پـیــام گــژدم نـفـــرت درد و آزار اسـت
سرودسرخوش زنبور مهر معجون است
بـه رسـم هـمدلی انسـان یار انسـان است
فـرشـته دشـمن دیریـن دیـو ملعون اسنت
غـزال مسـت بـیـابـان و آهـوی خوشخال
به حیله طعمۀ دنـدان گرگ هـامون است
ز چشم کابل و شرق و شمال خون ریزد
چـرا که پـیـشـۀ افـراطیت شبیخون است
دل فگار هـریــرود و دهـله و هـیـرمـنـد
ز جوروکینۀ افراط زار و محزون است
بهــار نــاز خـراســــان را مـبــر از یـاد
هنوزعشق وطرب گلسرودسیحون است
جهان زوحشت جنگ و جدال می لرزد
ولی حضور بهاران عشق میمـون است
رسول پویان
17/3/2020