با انتحار و کشتن و تخریب حاضر اند
بهترتر از پلنگ اند و گرگ معاصر اند
خوش خوی میشوند که بگویی دلاوری
در جنگل و به دشت وبیابان ها شیر اند
دل کنده هر که از غم و وحشت ز شهر خود
در هر کجا ز وحشت دنیا مهاجر اند
اینجا یهود و کبر و نصارا همه یکی
در ملک ما به نام زبان جمله کافر اند
پشتون شدند هزاره و تاجیک تبار شان
از یک جدال نحس همه افسرده خاطر اند
دالر اگر نصیب شود و قصر در دوبی
با کافر و به چوچه ای شیطان معاشر اند
در روز امتحان محبت به یکدیگر
بیچاره اند به نمره ای پائین وآخر اند
نعمت الله تُرکانی