بهر هر چلچله یک حجم قفس بسیار است
دیدن اش ساده به هر ناکس و کس بسیار است
فصل روئیدن گل گشت فراموش بهار
زانکه در مزرع ما تخم نحس بسیار است
شهد سازی شده امروز فراموش همه
فصل گرمای بدی است و مگس بسیار است
شب ما تیره تر از روز شد...ای دوست بدان
که به هر گوشه این شهر عسس بسیار است
کاروان دوش فراموش شد اش راه درُست
بس که هر گوشه ی آهنگ جرس بسیار است
به ره دشت مرو زانکه طبیعت گوید
هر طرف خرغوله و عقرب و خس بسیار است
***
«عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است
ور به ناخوش گذرد نیم نفس بسیار است»
نعمت الله ترکانی
27 اکتوبر 20013