افغان موج   

دمکراسی ، اسلام و حقوق بشر

کاوه غرجی : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دمکراسی و حقوق بشر یکی ازجنجالی ترین بحث ها در کشورهای اسلامی و دنیا  در طی تمام این سالها بوده، که بعد از حمله یازده هم سپتامبر به اوج خود رسید. 

در دنیا حدود 50 کشور وجود دارد که اکثریت جمعیت ان را مسلمانان تشکیل می دهد، ، و نیم نگاهی به پس منظر فرهنگی و دینی این کشورها نشان دهنده حاکم بودن باور های دینی و اسلامی در ان است. توسل جستن این کشور ها به ایات قران و سنت های دینی موجب پسمانی انها در تمام عرصه های زندگی شده اند . سخنان اخیر خامنه ای  رهبر مذهبی ایران در مورد تدریس علوم انسانی در دانشگاه ها و تضاد انها با اموزش های دینی  خود گواه بر این مدعاست. این  اولین بار نیست که ما چنین سخنانی را از طرف یکی از مراجع مهم مذهبی می شنویم، بلکه چنین سخنانی بارها نه تنها در مورد علوم انسانی بلکه در مورد دمکراسی و دیگر ارزش های بشری گفته شده و گفته خواهد شد.

ایات قران این ویژگی را دارند که تفسیر های گونه گون می پذیرند و تفسیرهایی که گاه کاملا متضاد با یکدیگرند و همین عدم شفافیت در قرآن موجب شده ست که مسلمانان هیچ تفسیری را قابل قبول ندانند.  انها از یک طرف اسلام را دین راستی و مروت وانسان دوستی می دانند وازطرف دیگر با اعلامیه حقوق بشر و دمکراسی مخالف اند. به همین دلیل بررسی و نقد و نظر انسان های چون خامنه ای  و .... شاید موجب این شود که  باز هم تعدادی دلیل های به ظاهر خرد پسند بیاورند و یا سخنان این اشخاص را به شکلی رد نمایند، گویا اینکه اسلام مخالف چنین نظرات است .

اگرچند انکار این که قران وسنت های اسلامی موجب پسمانی کشورهای اسلامی شده ،هیچگاه نمی تواند این حقیقت واضح را انکار نماید که کشور های اسلامی در چی وضعیتی فعلا  به سر می برند. 

قراراطلاعات منتشر شده  در گزارش "دمکراسی در قرن بیستم" در سال 2000 حاکی است که در طول یک قرن گذشته تعداد دولت های دمکراتیک از ابتدای قرن بیست میلادی، از صفر مطلق به ١٢٠ کشوردر انتهای قرن یعنی در سال 2000، رسیده است. این تعداد ٦٢ درصد کل دولتهای جهان را تشکیل می دهد که ٥٨ درصد جمعیت جهان نیز در این قلمروهای سیاسی زندگی می کنند.

قرارتحقیقات آرندلیفارت در الگوی دمکراسی در بیست سال گذشته از36 کشوری که به سوی دمکراسی گام برداشته اند فقط پنج کشور در اسیا و افریقا قرار دارد که از این 5 کشور هیچ کدام انها کشور های اسلامی نبوده و یا هم مسلمانان در ان کشورها در اکثریت نبوده اند. یعنی از حدود پنجاه کشوری که در ان مسلمانان زندگی می کنند هیچ کدام انها رشدی در راه دمکراسی نداشته و ارزش های دمکراتیک و حقوق بشردر ان رعایت نمی شود.

تعدادی را گمان بر این ست که جهانی شدن اطلاعات و پیشرفت های فنی و رسانه ای موجب همگون شدن جهان خواهد شد و همان طوری که کوکاکولا در تمام جهان استفاده می شود این پیشرفت ها تمام زندگی انسانها را در تمام نقاط جهان تحت تاثیر قرار خواهد داد.  اما با نگاه به کشورهای اسلامی ما متوجه می شویم که سنت ها و دین و تفاوت های دینی تا چی حد خلاف این مدعا را ثابت می کند.

در دنیای که مزید های حقوق بشر و دمکراسی یک چیز جا افتاده به حساب می رود،هنوز کشور های اسلامی  با اموزش های غلت دینی ارزش خون یک انسان را با تعداد شتر محاسبه می کنند. این اموزش های دینی تا با ان حد پیش رفته و جا افتاده است که حالا تعداد زیادی از مردم مسلمان با دمکراسی سازگاری ندارند و اگراوضاع به همین شکل پیش برود دیگر نباید سوال کرد که ایا اسلام با دمکراسی سازگار است یا نه ،بلکه پرسید ایا مسلمانان با دمکراسی سازگاراستند یا نه؟

پرداختن به قوانین کشورهای مختلف اسلامی که برگرفته از آیه های قران و روایات های مختلف از محمد و خلفای بعد از او است، کار زیاد و صبر حضرت فیل می خواهد. به همین خاطر من چند ایه را به شکل نمونه از قران و یک ماده ای از اعلامیه حقوق بشر را اینجا می اورم . این می تواند خود مشتی از خروار باشد، که تا چی حد قوانین اسلامی و قران در تضاد با حقوق بشر و دمکراسی قرار دارد.

درماده هجده هم اعلامیه حقوق بشر امده است: " هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. این حق متضمن آزادی تغیر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل آزادی تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرکس می تواند از این حقوق منفردن یا مجتمعن به طور خصوصی یا به طور عمومی برخوردارباشد."

در این ماده ما متوجه می شویم که فکر و عقیده نه تنها باید مورد احترام باشد بلکه هرکس حق دارد عقیده و اندیشه اش را ابراز نماید. آزادی درداشتن عقیده بدون آزادی بیان چیزی بی معنای است . از طرف دیگرحق  تغیر عقیده یکی دیگری از اصل های همین ماده است . حالا ما چند ایه از قران می اوریم و توجه نماید:

با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی اورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است برخود حرام نمی کنند و دین حق را نمی پذیرند جنگ کنید، تا انگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند.

وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ.

اگر شمارا بیم آن است که در کار یتیمان عدالت نورزید، از زنان هرچه شما را پسند افتد، دو دو و سه و سه و چهار، چهار به نکاح (نکاح در عربی یعنی سپوختن) در آورید. و اگر بیم آن دارید که به عدالت رفتار نکنید تنها یک زن بگیرید یا هرچه مالک آن شوید. این راهی بهتر است تا مرتکب ستم نشوید.

ای کسانی که ايمان آورده ايد ، در باره کشتگان بر شما قصاص مقرر شد :، آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن پس هر کس که از جانب برادر خود عفو گردد بايد که با خشنودی از پی ادای خونبها رود وآن را به وجهی نيکو بدو پردازد اين حکم ، تخفيف و رحمتی است از جانب پروردگارتان و هر که از آن سر باز زند ، بهره او عذابی است دردآور [2.179] ای خردمندان ، شما را در قصاص کردن زندگی است باشد که پروا کنيد [2.178]

حالا وقتی چنین ایه های در قران وجود دارد و خود رهبران و روشنفکران دینی از مرتضی مطهری تا خمینی و تا قطب و... نیز اعتراف می کنند که اسلام با دمکراسی و حقوق بشر و حتی داده های علمی مخالف است بنا شکوه و شکایت از انفجار های  انتحاری و قتل و سنگسار و قطع دست و پا توسط طالبان و رژیم اسلامی ایران و دیگر کشورهای مسلمان ، در صورت که مسلمانان به قران اعتقاد دارند، کار درستی نیست.

سوره های احزاب از ایه 53 تا 55 و سوره نسا از 1 تا 35 و و سوره توبه و ابراهیم و انعام و رعد و اعراف و فاطر و نحل و یوسف و... مملو ازمواردی است که درتضاد با اعلامیه  حقوق بشر و دمکراسی قرار دارند.

وقتی در چشم یک طالب نگاه کنید متوجه می شوید که با چی ایمانی همین تعلیمات دینی را جامه عمل می پوشانند و همراه با ان هزاران خانواده را به سوگ مرگ عزیزان بی گناه شان می نشانند.

برای خدمت به دین و انسان، بهتر است مردم افغانستان بچه های شان را به مسجد نفرستند ودر غیر ان صورت روز دیگر بچه های خود را با همان واسکت های مملو از بمب خواهند دید وانهای که می خواهند از دین دفاع نمایند، بدانند که بهترن دفاع برایشان ان است که سکوت کنند.ارزش و اهمیت کتاب دینی در ان است که خوانده نشود و مورد بحث قرار نگیرند.