مافیایی قدرت در افغانستان
بعد از شکست کمونست ها در افغانستان و هجوم چنگیزیان جهادی کشتار، ویرانی، مهاجرت کتله های وسیع مردم ، رکود اقتصادی و فقرو فاقه به شکل بیسابقۀ دامن زده شد. در هم شکستن این جنگسالاران توسط لشکر طالبان و به تعقیب آن هجوم نیرو های ناتو به افغانستان روند مافیایی قدرت شکل وحشیانۀ بخود گرفته است.
همین جهادی های که اضافه از یک ملیون نسل جوان کشور را به نام جهاد علیه اشغال شوروی وقت و اسلام لقمه های چرب گور ساختند بلاخره به نام تنظیم، ملیت، قوم ، منطقه و مذهب بجان هم افتادند و به برای گرفتن قدرت دولتی مراعات معیار های اسلامی، مدنی و انسانی را زیر پای کرده و در نهایت با امپریالیزم جهانخوار امریکا همسنگر شدند.
افغانستان دیگر مرکز تشنج و تاخت و تاز نیرو های بیگانه شده است. قدرت دولتی از قصر سفید به سرتمداران دولتی دیکته میشود. هرچه امریکا و انگلیس خواسته باشد فرض عین است و همانگونه میشود. از جمله این وقایع طی چیزی کم یک دهه تاریخی همین لشکر به نام اسلام از هفت گروه و هفت اندیشه برای کوبیدن یکدیگر لحظۀ آرام نه نشستند. مسایل به نام قومیت، زبان و منطقه را در راس فلسفه های اسلامی خود قرار داده اند.
هر کس برای خود میکشد. خانه ها، خیابان ها ، دهکده ها و مزارع را بخون میکشند و نام آنرا آزادی و دیموکراسی میگذارند. حمله بغلان صنعتی، شبرغان و اخیرا کشتار وحشیانه شهریان قندهار را هیچکسی ضمه وار نیست و هر گروه و هر تنظیم آنرا تقبیح میکنند.
انتخابات دور دوم ریاست جمهوری امریکایی میدان رقابت های لسانی و تنظیمی شده. هر کدام از کاندید ها به دیگر اش اولیتیماتم و اخطار صادر میکند و هر کدام به ارزوی تکیه زدن به چوکی ریاست جمهوری غوله میکشد. ائتلاف های مصلحتی جبهه و پره های مافیایی میان تنظیم ها مسلۀ خنده اور و مضحکی است. هیچکدام از آنهایکه سنگ اسلام و شریعت غرای محمدی را سینه میزنند قبول ندارند که در شریعت اسلام مملکتی که زیر اشغال کفر باشد نه حاکمیت، نه دولت ونه هم انتخاباتی شرعی و قانونی است. گرچه این مسله در جهان امروز عام است که ممالک زیر اشغال نه حاکمیت ملی و نه قوانین مدنی دارند اما جای تعجب اینجاست که گروه های که سنگ اسلام را به سینه میزنند چگونه با افروختن فتنه و بخاطر گرفتن قدرت هموطنان خود را دستجمعی به قتل میرسانند و سرمایه های باد آورده را درین را به مصرف میرسانند.
جای شک نیست که قتل عام قندهار به دستور همین گروه های مافیایی قدرت انجام یافته باشد زیرا طالبان دست داشتن درین کشتار را انکار نموده اند.
گذشته ازین چهره های مسخره و تفنگسالاری چون عبدالله عبدالله، حامد کرزی با ریختن پول به دامان سران قومی و قبایل و برای گرفتن قدرت کذایی سرمایه های باد آورده را برای تطمیع بشکل رشوه میپردازند. جای هیچگونه شک و شبه نیست که داکتر عبدالله با دادن رشوه های به مراتب بزرگتر از رقیب اش حامد کرزی در ولایت قندهار، مشرقی برای اثبات تخلف های انتخاباتی تبلیغات به راه انداخته باشد. و همچنان بردران کرزی که در مافیای مواد مخدره و قدرت دولتی حرف اول را میزنند با پمپ نمودن مبالغ هنگفتی برای تطمیع رای دهندگان به نفع خود استفاده کرده است.
گذشته ازین ها یقینا که امریکا برای محکم نمودن دوباره قدرت سر سپردگان خود به جو بی اعتمادی میان کاندید های ریاست جمهوری در نوسان سیاسی است. یکروز یکی و روزی دیگری را تائید میکند. سازمان های جهنمی انگلیسی ـ پاکستانی و امریکایی ـ سعودی در رقابت تنگاتنگ از آب گل آلود ماهی میگیرند.
مافیای قدرت دولتی در افغانستان سرنخ تمام جنگ ها ی ویرانگر است. آنانیکه به قدرت های خارجی تکیه دارند و امریکا و انگلیس را بحیث آورندۀ صلح و امنیت تبلیغ میکنند فراموش کرده اند که ملت افغانستان در طول تاریخ با سلطۀ بیگانه در ستیز بوده اند.
منفور ترین چهره های سیاسی سنگ وطندوستی را به سینه میکوبند و بخاطر آزادی، امنیت و محوه فقر و دربدری شعار های کاذب میدهند. یکی حکومت پارلمانی ، یکی فیدرالیسم را شعار میدهد و یکی نیمی از افغانستان به طالبان جهالت میبخشد.