درامهء انتخابات ریاست جمهوری افغانستان
افغانستان یکی از ممالک اسلامی است که صد فیصد مردم آن مسلمان بوده و از هزار سیصد سال به اینطرف دین اسلام را قبول کرده اند. چنانکه تاریخ شاهد است در طی همین مدت هر نوع جنگ و کشمکشی که رخ داده بهانۀ آن همین مسله یعنی دین و مذهب بوده است. این روند تا امروز با چالش های متفاوت ادامه دارد. در اوایل قرن نوزدهم امپراتوری انگلیس از طریق هند به تجاوزات نطامی جهت اشغال این سر زمین ادامه داد. پس از شکست ننگین آن در اواسط قرن بیستم، امپراتوری روس زیر نام جمهوری شورا ها تجاوزات اش را شکل قانونی داده و سالی چند این سرزمین را به اشغال خود در آورده . باشکست ننگین روس ها ــ در تبانی با عدۀ مسلمان نما؛ امریکا و انگلیس زیر نام ایساف بر سرنوشت این آب و خاک مسلط شدند. نتیجه کمافی السابق، جنگ خون ریزی و ازادی خواهی این مردم است که ادامه دارد.
وقتی در سال 2001 امریکا و انگلیس به یاری یکعده عناصر ارتجاعی، افغانستان را به اشغال خود در اورد. آنعده گماشتگان اش را که به نام اسلام آراسته بودند ، با زد و بند های پشت پرده به مناصب ومقامات دولتی نصب وبه قدرت شیطانی مبدل ساخت. کنفرانس بن، جرگه بزرگ بنام ملیت ها و اقوام سراسر افغانستان و بعد انتخابات نمایشی، حامد کرزی را ظاهرا رئیس جمهور معرفی کرد؛ نمایش مضحکی بود. طوریکه در دورۀ زمامداری حامد کرزی همه به یک نکته توجه داشته اند که اگر قدرت های بیگانه امنیت این سرزمین را نمیگرفتند یکهفته هم دولت کرزی وحکومت اش دوام نمیکرد. چه رسد به اینکه بعد از ختم دورۀ جمهوری اسلامی امریکایی و انگلیسی حامد کرزی، در زیر بیرق امریکا دوباره کمپاین انتخاباتی را سازمان دهد.
از نظر شرع اسلام زیر سلطۀ کفار هیچ حکومتی قانونی نیست. هیچ محکمۀ ای نمیتواند حُکمی را برای صحت و یا رد جُرم، فساد و یا ارتداد صادر کند. ولی بدبختانه میبینیم که همین ناقضین حقوق انسان و همین مجرمین جنگ ها میان ُامت اسلام، بیشرمانه خود را برای گرفتن چوکی ریاست جمهوری و زعامت کذایی کاندید نموده و عدۀ بیخرد و نا مسلمان برای آنان تبلیغات به راه میآندازند.
از جملۀ این خاینین و نوکران اجانب حامد کرزی،عبدالله عبدالله, جبار ثابت، سلام راکتی، هدایت ارسلا، شهنواز تنی، حبیب منگل، محبوب الله کوشانی، اکبر اوریا و یکعدۀ دیگراند که دست های شان تا ارنج به خون ملت آغشته است. صرفنظر که کاندید های مستقل دیگر با کدام اندیشه رهایی از استعمار و اشغال میتوانند بر مردم حکومت کنند. و برای گرفتن این چوکی چقدر جانفشانی دارند... کور هم میداند که مزۀ دلده شور است.
عدۀ جنایت کار با بوق و سُرنا داد میزنند که امریکا و انگلیس سر دستۀ جهانخواران غرب برای کمک به مردم افغانستان آمده و در زیر زعامت آنان میشود به صلح، ترقی و امنیت نایل آمد. و جالب است که تعدادی از همین ها بودند میگفتند و داد میزدند که:
اشغال افغانستان به وسیلۀ روس ها کمک انتر ناسیونالستی بوده و قابل تقدیر است... در حالیکه هیچ گربۀ برای خدا موش نمیگیرد.
چه شد امپراطوری شورا ها؟ کجا شد دیوار های کذایی که ملت ها را از هم جدا ساخته بود؟ و کجاست منطقی که امریکا و انگلیس را راهگشایی ترقی، آزادی و امنیت در وطن ما افغانستان ثابت نماید. و اگر چنین میبود در ممالکی که پای امریکا و انگلیس از قرن ها قبل گذاشته شد. باید اکنون به مدارج عالی انکشاف و ترقی میرسیدند . یکی از همین جمله افغانستان است. که امروز ما از گذشته های دور بیشتر فقیر و دستنگر بیگانگان هستیم.