افغان موج   
FacebookTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksRedditLinkedinRSS Feed

تهاجمات و عملیات های ددمنشانه و خونبار نظام امپریالیزم نیولیبرالیستی و سردمدارن کارتل های مالی جهانی طی سه دهه و اندی بسیار تشدید یافته و اکنون ابعاد سرسام آوری را مبنی بر جنوسایت ها، جنایات بشری خونبار و مهلک، تغییر رژیم کشور ها...، از نوارغزه تا لبنان،افغانستان( که این کشور و مردم مظلومش را به تروریزم تالبانی تسلیم دادند)، عراق، سوریه، لیبیا، یمن، سومالیا،...  به خود اختیار کرده است.

در مقابل؛ تقریبن همه نقاب های انسانی، دموکراسی خواهی و دفاع از حقوق بشر... از رخ نظام های نیو لیبرالیزم و سازمان های معتبر نامنهاد آنان دگر پایین افتاده و چهره هیولایی و بربرمنشانه ی خوناشام شان به جهان بشریت  فاش و رسوا گردیده است !

درین پروسه بربریتی که بیش از یک سال بدینسو توسط پایگاه ملیتاریستی و تروریستی شان در شرقمیانه یعنی رژیم جعلی و اشغالی اسرائیل؛ در غزه و لبنان و دیگر مناطق خاور میانه بر مردمان اسیر و محصور آن به راه انداخته اند؛ واپسین مرحله عطفی ـ و نه آخرین ـ است.

در همین رابطه؛ اخیرن عالیجناب دکتر مرتضی محیط یکی از یوتیوبران پیشتاز و سرشناس چپ در عرصه ی روشنگری و سخنگویی از جنبش ها و روند های آزادی خواهانه طی برنامه ی 19 اکتوبر 2024 خویش به برگردان یکی از مقاله های آقای گیدئون لیوی نویسنده، خبرنگار تحقیقی و یکی از نخبگان متفکر و پیشگام در عرصه ژورنالیزم پرداخته است .

جان مطلب درینجاست که آقای گیدئون لیوی*** شخصیت آزاد اندیش اسرائیلی بوده و از همین هویت این مقاله شجاعانه و حتی غیر منتظره را نگاشته و در نشریه "میدل ایست آی" به دست نشر سپرده است.

  شما عزیزان با خوانش حتی سرسری این مقاله آقای گیدئون لیوی اسرائیلی، در می یابید که من چرا زحمت پیاده کردن آن از ویدیو به نوشتار را بر خویش هموار کرده و این عمل را به مثابه ادای انسانی ترین رسالت خویش شمرده ام. بفرمایید:

" اسراییل با جشن گرفتن قدرت کشتارش، انسانیت خود را از دست میدهد.

کشتن صد ها، هزار ها و یا ده ها هزار کودک فلسطینی، باز هم شیوه ی تفکر اسراییل را تغییر نمی دهد.

حمله هفت اکتوبر حماس بر اسراییل، ضربه ی قاطعی بر اسراییل زد و چهره ی آن را به کلی عوض کرد.

دولت اسرائیل پس از نشان دادن ناتوانی  ی نیروهای امنیتی اش، دچار شکست تاکتیکی شد. اما بلافاصله خود را بازیابی کرد و آغاز به دست زدن به کشتار جمعی، پاک سازی جمعی، اشغال هرچه بیشتر سرزمینی، قتل های سیاسی و دیگر عملیات ها از راه انفجار پیچر ها و تاکی واکی ها و امثال آن بر لبنان کرد.

    بگذار راجع به نفع و ضرر این اعمال خشونت بار که بسیاری از آن ها، نی تنها خلاف وجدان و شرافت اند، بلکه ضد قانونی اند، صحبت نکنیم.

آن چه اثر بسیار عمیق تری دارد، تغییر شدید و ژرف در جنبه ی اخلاقی- وجدانی و ارزشی است که اسرائیل پس از هفت اکتوبر دچار آن شده است.

توانایی این کشور برای نجات ازین دگرگونی که از نظر وجدانی- انسانی و ارزشی زیر و رو شده، آری؛ زیر و رو؛ که خودش را عریان نشان داده، بسیار غیر محتمل است. هیچ پیروزی نظامی قادر به برگراندن اسرائیل، به آن چه قبل از هفت اکتوبر بود، نخواهد بود. هیچ پیروزی نظامی!

حین یک سال گذشته، اسراییل حول چند فرض موهوم، متحد شده است:

اول - آن که، آن چه در هفت اکتوبر اتفاق افتاد، هیچ گونه پیش زمینه و مضمون تاریخی نداشته است. و این عمل صرفا به دلیل خصلت خوناشام و بی رحم مردم غزه اتفاق افتاده است.

دوم- آن که همه مردم فلسطین، همه ی ایشان، نی تنها حماس، بار گناه ی این حمله را به دوش دارند. از طفل شیر خوار تا زنان و مردان همه.

فرض سوم نیز متکی است به فرض اول و دوم، و آن این که: پس از حمله هفت اکتوبر اسراییل مجاز است دست به هر کاری و هر جنایتی بزند. و هیچ کس در هیچ جایی حق ندارد ازین عمل؛ اون ها را باز دارد. و حال به بهانه ی دفاع از خود که از دید و شیوه ی تفکر اسرائیلی ها فقط و فقط حق آن هاست و نه مردم فلسطین؛ اسرایئیل حق دارد حمله ی مهار ناپذیری از انتقام جویی و تنبیه علیه حماس آغاز بکند. و اسرائیل به بهانه ی حق دفاع از خود، حق دارد صد ها هزار نفر را در غزه از خانه و کاشانه ی شان بیرون اندازد که شاید هیچ گاه به خانه و زندگی شان بر نگردند، دست به تخریب بی امان و نابودگری در سراسر خاک غزه بزند.

بیش از چهل هزار نفر(حد اقل صد هزار نفر!) از جمله اکثرن زنان و اطفال را به قتل برسانند و اسرائیل به بهانه دفاع از خود حق دارد رهبران حماس را به قتل برساند، بی آن که توجه ای به کشتار های جنبی و ضایعات جمعی آن داشته باشد.

با تلفات بالا در هفت اکتوبر از اسرائیلی ها، اسرائیل خود را از هرگونه قید و بند سیاست عاقلانه، رها کرد. درعین حال هرگونه گفتمان بربرمنشانه در سطح جامعه ی اسرائیل و شیوه ی رفتارش، آزاد شد. بدین ترتیب با آزاد شدن بربرمنشی در گفتگوی اجتماعی، هرگونه انسانیتی نیز از پیش پا برداشته شد.

(گیدان لیوی این حرف ها را میزند که چطور هر گونه انسانیتی زدوده شده در جامعه ی اسرائیل و حتا هرگونه گفتمان انسانی ممنوع اعلام شده ـ دکتر محیط).

این بدان معنا نیست که پیش از آن در اسرائیل گفتمان ها انسانی بوده (جالب است)، و کوچکترین توجه ای به بی سامانی ی وضع فلسطینیان می شده است.

اما پس از هفت اکتوبر، هرگونه عامل بازدارنده درین زمینه از پیش پا برداشته شد و جریانی آغاز شد مبنی بر این که نشان دادن هرگونه حس انسانی، همدردی و حتا درد نسبت به هر آن چه مردم غزه میکشند، از سوی هرکس در اسرائیل جنایت شمرده می شد. و حتی چنین فکری خیانت شمرده می شد.

در دستگاه های ارتباط جمعی، هر آن کس از مردم اسرائیل که کوچکترین حس همدردی و انسانی نشان دهد، نشاندار شده تحت پیگرد قرار میگیرد و توسط پولیس بازجویی می گردد. بعضی ها کار و شغل شان را از دست داده اند. این نوع مکارتیزم، موجب فشار و تنبیه فلسطینیان اسرائیل (ما میدانیم که دومیلیون فلسطینی شهروند اسرائیل اند) شده است. هم حتا یهودیانی که به خاطر درد و رنج فلسطینیان به آن ها احساس همدردی نشان داده اند، مواجه به عکس العمل شدید مامورین دولت شده اند. به سخن دیگر، نشان دادن هرگونه حس همدردی و هرگونه حس انسانی، غیر قانونی اعلام شده است. چنین حسی نسبت به مردم فلسطین ، چه آن هایی که کشته شده اند، زخمی شده اند، به گرسنگی کشیده شده اند، ناقص شده اند؛ حتا نوزادان و آنانی که یتیم شده اند؛ هرگونه همدردی نسبت به اونها جرم شناخته می شود.

از نظر اسرائیلی ها هرآن چه این کشور بر سر مردم فلسطین می آورد، حق اسرائیل است. برای کلیه مردم اسرائیل از دست دادن هرگونه حس انسانی نسبت به مردم فلسطین ممکن است غیر قابل علاج باشد.

این که اسرائیل بتواند این از دست دادن حس انسانی را پس از پایان جنگ به دست آورد، سخت قابل تردید است(مهم این است که اگر اسرائیل جان سالم بدر ببرد، چطور کشوری خواهد بود؟ د.م). از دست دادن انسانیت در گفتمان عمومی، بیماری مسری* و گاه کشنده و مرگ آور است. از دست دادن انسانیت در گفتمان عمومی بین عامه ی مردم هم مسری است و هم کشنده و مرگ آور. و در هر کشور باشد شفا یافتن یعنی برگشتن به سلامتی از آن بسیار سخت و دشوار است.

اسرائیلی ها هرگونه توجه و علاقه نسبت به آنچه بر سر مردم فلسطین می آورند را از دست داده اند. بحث شان این است که آن ها سزاوار آن اند. حتا زنان، کودکان، سالمندان، بیماران، گرسنگان و درگذشتگان.

 دستگاه های ارتباط جمعی اسراییل که در یک سال گذشته شرم اورتر از پیش بوده اند؛ به طور داوطلبانه به تحریک مردم و به احساسات ضد فلسطینی مردم و انسان زدایی مردم دامن می زنند. دستگاه های ارتباط جمعی داخلی، تقریبن هیچ خبری از درد و رنج و کشتار مردم غزه به مردم اسراییل نشان نمیدهند. در عین حال که به وفرت نژادپرستی، ناسیونالیزم افراطی و گاه توحش و بربریت نسبت به ساکنین فلسطینی داخل اسرائیل را دامن می زنند.و جشن گرفتن برای کشتن حسن نصرالله.

   وقتی اسرائیل مدرسه ای را در شهر غزه که پناهندگان فلسطینی آن جا پناه آورده بودند بمباران کرد، بیش از صد نفر را کشت و ادعا کرد که بخشی از از پایگاهای حماس بوده است؛ دستگاه های ارتباط جمعی اسرائیل به خود زحمت ندادند که آن را حتا گزارش دهند. کشته شدن صد پناهنده، از جمله زنان و کودکان( که برای مصون بودن به مدرسه پناه آورده بودند. نگارنده) به دست ارتش اسرائیل، نه اهمیتی برای دستگاه های ارتباط جمعی اسرائیل دارد و نه کسی علاقه به شنیدن آن دارد. هیچ کس فکر آن را نکرد که این کار را مورد انتقاد قرار دهد واعتراض کند و یا سوال کند که آیا این کار درست بوده است یا خیر؛ چرا که به هر حال ارتش اسرائیل اعلام کرده که کار حماس بوده و ازین رو همه چیز مجاز است - مقامات ارتش گفته، مال حماس است!؟

   اما عمق پستی و رذالت یا حضیض** گفتمان عمومی پس از کشته شدن حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان مشاهده شد. دستگاه های ارتباط جمعی اسرائیل کشتن او را جشن گرفتند. در حالیکه تاوان فراوانی را مردم لبنان درین عمل با جان خود از دست داده بودند حتا چند ساختمان با تمام ساکنین آن از هم فرو پاشیده شد.

از چه موقعی، از چه موقعی درگذشتِ هرکسی حتا یک دشمن سرسخت باعث جشن و پایکوبی شده است؟؟؟

کشتن حسن نصرالله موجب توفانی از خوشحالی در اسرائیل شد. وقتی که به چنین خوشحالی نه تنها میدان داده میشود، بلکه توسط دستگاه های ارتباط جمعی تشویق و ترغیب می شود، چنین گفتمانی تبدیل به پدیده ی بربرمنش میشود.

صبح روز بعد پس از قتل حسن نصرالله، یکی از خبرنگاران کانال سیزده که از تلویزیون های اصلی و مهم اسراییل است، در خیابان های یک از شهر های اسراییل راه افتاد و شکلات - شیرنی ـ بین مردم پخش می کرد؛ در حالی که این منظره از تلویزیون پخش می شد. پیش ازین هیچگاه دیده نشده بود که تلویزیون پخش شیرنی به خاطر کشتن با برنامه ی کسی را به طور زنده نشان داده باشد. این هم نشانه ی سقوط تازه ای بود.

خبرنگار دیگری که از معروفیت بیشتری برخوردار است و خود را نماینده ی به اصطلاح " اعتدالیون " عتــــــدالــــیون!!) می داند، در سایت   اکس ـ تویتر نوشت:

" نصرالله در لانه اش مچاله شد و مانند مارمولک کشته شد. یک پایان شایسته".

 بعد خود گیدئون لیوی میگوید: تو گویی خود این خبر نگار حسن نصرالله را در آن پناهگاه با دست خود کشته است. این آدم ضد بشر... مثل این که خودش رفته و حسن نصرالله را کشته است.

خبرنگاران دیگر نیز با خوردن عرق(شراب) به این شناعت دوام دادند، حتی روی صفحه ی تلویزیون، شراب می نوشیدند و این قتل را جشن گرفتند.

چنین ناسیونالیزم بربرمنشانه ای، حتا پرچم اسراییل را نیز در بر گرفت. دولت اسراییل آن را جشن گرفت.

بعد خودگیدئون لیوی، ببینید در آخر چه میگوید:

نازی ها یهودیان را موش صحرایی می خواندند. و حال حسن نصرالله در چشم اسراییل یک مارمولک یا شلند است؛

آیا این ها فرقی با نازی ها دارند؟ ".

 

برای باز شدن ویدیو که مقاله مورد نظر در ده دقیقه اخیر آن است؛ بالای لینک زیر کلیک کنید:

https://www.youtube.com/watch?v=j19gSwy0bSI&ab_channel=Morteza

 ///

*

مسری- بیماری واگیر و عفونی ای است که از فردی به فرد دیگر و یا از طریق حشرات و سایر حیوانات منتقل میشود و کشنده است.

**

حضیض- چاله ای در زمینی که گنداب درآن جا جمع می شود. درینجا کنایه از کم ارزشترین چیز هاست.

 

***

 

Gideon Levy

Gideon Levy, who was born and resides in Tel Aviv, Israel, is a columnist and member of the editorial board at Haaretz daily newspaper, where he has covered the Israeli occupation of the West Bank and Gaza for the last 25 years. The author of The Punishment of Gaza, he has received several peace and freedom awards for his work. In 2015 Levy and Palestinian pastor Mitri Raheb were awarded The 2015 Olof Palme Prize “for their courageous and indefatigable fight against occupation and violence, and for a future Middle East

 

characterized by peaceful coexistence and equality for all.”

Media

 

ارسالی : سلیمان کبیر نوری