اینجا یادی از خیانت و جنایتهای کرزی و غنی و مسلمیار و عبدالله و رهبرنماهای غیر پشتون هم داریم که ملت را به تباهی کشانیدند. یادداشتی را که میخوانید، گزارش راستی است و روایت چشمدید وگوش شنید. راوی مینویسد:
«درود بنده یک واقعیت عینی از شخصی را که نزدیک به کمال ناصر اصولی و خودش از جنوب کشور است روایت دارم:
وی گفت که ملا یعقوب گفته است از کمال ناصر اصولی بابت خدمات اش برای امارت خرسندم
پرسیدن چرا ؟
ملا یعقوب گفته جنگ کندز را من رهبری میکردم کمال ناصر در هر دو سقوط کندز من را با یک تن دیگر از از هلمند است در موتر زره کمال ناصر اصولی به کندز و کابل سفر میکردم و در مهمان خانه مخفی کرزی در وزیر اکبر خان یکماه سکونت داشتم.
داستان کاملآ واقعی و سقه است به امید نشر این افشاگری.»
این داستان من را به یاد آن زمانها انداخت که ارکان خاین جمهوری ها از کرزی تا غنی و پابوسان دربار شان از اقوام دیگر کشور را تباه کردند.
در سال ۱۳۹۸ وزارت کشور افغانستان اعلام کرد که مشاور ارشد «فضل هادی مسلمیار» رئیس سنای افغانستان را به جرم فعالیتهای تروریستی بازداشت کرده است.
دفتر منطقهیی خبرگزاری تسنیم نوشته بود، وزارت کشور افغانستان تصریح کرد که «حاجی دلاور» همراه با تسلیحات غیرقانونی، مواد منفجره، مدارک جعلی و کارت شناسایی پاکستانی و خودروی زرهی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
وزارت کشور افغانستان تصاویری را از کارت شناسایی و کارت ویژه وسایل نقلیه شورای ملی افغانستان این تروریست در اختیار رسانهها قرار داده است.
در سال ۲۰۲۱ خبری منتشر شد که ذبیح الله مجاهد چندین سال در مهمانخانهی کرزی بوده و از آنجا فعالیت میکرده.
ما آگاه شدیم که چند سال پیش قاری ظاهر، مسؤول استخبارات طالبان بغلان سهروز پیش هنگامی در موتر خلیل اندرابی، فرمانده پولیس میدانوردک از سوی کارمندان امنیت ملی بازداشت شد که نزدیکان آقای اندرابی میخواستند این طالب را که زخمی بود برای درمان به پاکستان ببرند.
منابع میگویند که آقای اندرابی از بهر پاسخگویی به کابل آمدهاست و تا کنون چند بار از وی بازجویی شدهاست.
منابع حکومتی میگویند که رییسجمهور هیئتی را برای پیگیری این رویداد و بازجویی از فرمانده پولیس میدانوردک گماشتهاست و این هیئت به گونه مستقیم به رییسجمهور گزارش خواهد داد، اما سخنگویان حکومت در اینباره چیزی نمیگویند. مگر تا امروز نتیجه را نه شنیدیم.
پس برای نسل نو و کهن و میانهی تاجیکان مهم است تا در پی اندیشه برای سرنوشتسازی رهایی کشور باشند و دنبال گفته های عاطفی و دروغین رهبرنماها نه باشند.
عطش جوانان ما برای مقابله با تروریسم طالبانی فرونهنشسته است و هر کدام دارای انرژی، توانانایی رزمی، خلق ابزار پیشرفتهی نبرد چالشزا به طالبان اند. مشروط به آن که کمک شوند. اینجا بخشی از یادداشتهای یک جوانی را بازرسانی میکنم که قلبش برای وطن میتپد و کسی حمایتش نه میکند تا ابزار جنگی تولید کند. ایشان طراح ساختار یک و چندین دستگاه برق و پهباد اند که مینویسند:
«من هم قبلاً پلان ساختن این دستگاه را داشتم اما به دلایل شرایط مالی نتوانستم آن را بسازم.
با این دستگاه تولید برق، ما خیلی کارها میتوانیم انجام دهیم و من از این دستگاه برای تطبیق برنامه های خودم استفاده میکنم و همچنان برای نابودی طالبان این یک منبع انرژی است هم برای آبادی و هم برای نابودی میتوانیم استفاده کرد.
شاید با خود فکر کنید که با برق رایگان چگونه طالبان را میتوان از بین برد؟
آقای مامون برای این که ما یک یا چند گروه جنگی را به طور مستقل بیدون کمک خارجی ها نابود کنیم به پنچ چیز نیاز داریم.
شماره اول پول سرمایه: برای شروع هرکاری به مقداری پول نیاز است هرچی بیشتر باشد سریعتر به هدف میرسیم اگر کمتر باشد دیرتر به هدف میرسیم نیازی نیست که میلیون ها دالر یا هزاران دالر باشد، مقدار پولی که من در این برنامه برای شروع در نظر گرفتم حدود (سه صد هزار افغانی) است.
شماره دوم علم، دانش و کارشناسی دقیق: برای استفاده از پول و درآمد پول ما نیاز به علم دانش و کارشناسان داریم، ما باید بدانیم که چگونه پول را استفاده کنیم که بیشترین فایده را ببریم، پس چگونه در افغانستان پول بدست بیاوریم، من این سه صدهزار افغانی را بالای این دستگاه سرمایه گذاری میکنم برنامه قسمی است که من اول راه درآمد پول را میسازم بعد از طریق این پول شروع به مبارزه علیه طالبان میکنم اگر من یک سرمایه دار یا شخصی پولدار میبودم قضیه فرق میکرد، نیاز است من مدت زمانی مصروف ساختن راه عایدات باشم.
این دستگاه تولید برق رایگان را که هم وطن ما ساخته است به تنهایی خود فقط برای تولید برق بدرد میخورد، برای ساخت دستگاه که به مقدار ده کیلوات برق تولید کند در حدود یک هزار دالر خرج ساختن دارد، من این را چکار میکنم؟ من این دستگاه را میتوانم در ساخت خودرو یا موترهای برقی برای منبع تولید انرژی استفاده کنم که با این کار مردم از استفاده خودرو های نفتی به سوی استفاده از خودروهای الکتریکی بیدون شارژ کردن یا بیدون استفاده از گاز و نفت روی بیاورند، و این کار خود منبع درآمد میشود شما فکر کنید در افغانستان نفت بسیار با قیمت بالای به فروش میرسد و مردم بیدون استفاده از وسایل نقلیه، وسایل زراعتی تراکتور نمیتواند زندگی راحتی داشته باشد چقدر خوب است که مردم دیگر برای خرید نفت پول ندهد بازار خوبی برای این کار بوجود میآید هم برای کم شدن هزینه های مردم خوب است و هم برای جلوگیری از آلودگی آب و هوا خوب است و بیدون شک مردم خیلی این تغیرات را میپسندد و رجوع به خریداری این محصول میکند که با این کار پولی زیادی به دست میآوریم هدف ما پیشرفت و رفاه مردم است.
شماره سوم تجهیزات وسیله و ابزار: حالا برای نابودی گروه طالبان ما فرض میکنیم که پول داریم حالا باید چکار کنیم من فکر میکنم که ما اگر اسلحه را تولید کنیم بجای آن که خریداری کنیم بهتر نتیجه از جنگ با طالبان میگریم، چون ما وقتی که با طالبان اعلان جنگ کنیم تمام فعالیت های تولید وسایل نقلیه و زراعتی متوقف میشود، و منبع عایدات ما از بین میرود و ما نمیتوانیم اسلحه و گلوله خریداری کنیم بهترین راه این است که خودمان کار خانه تولید اسلحه داشته باشیم تا به مقدار دلخواه و نامحدود اسلحه تجهیزات تولید کنیم و مانند گروه حماس، این کارخانه تولید اسلحه را ما در میان کوههای افغانستان به طور پنهانی ایجاد میکنیم در حالی که ما تولید خودرو داریم به طور پنهانی در دل کوهستانات و هندوکشان وطن اسلحه تولید میکنیم اول تجهیزات ابتدایی را در داخل شهر میسازیم در زیر ریش طالبان، آنها به فکر این که ما خودروهای الکتریکی تولید میکنیم شک نخواهد کرد مگر کسی در میان تیم کاری ما مارا افشا نکند، بعد ما این تجهیزات خط تولید اسلحه را به طور قطعه قطعه پنهانی در کوهستان ها جاسازی میکنیم و پنهانی شروع به تولید و کاپی انواع اسلحه میکنیم.
من در نظر دارم که طیاره های بی سرنشین تولید کنم و چرخبال های جنگی گرچه به پای چرخبال های آمریکایی، روسی و دیگر کشورها نرسند و به شکل فنی تولید نتوانم اما میتوانم که با آن طالبان را به چالش بکشم بزرگترین ضعف طالبان نیروی هوایی و نداشتن تجهیزات ضد هوایی است ما باید از ضعف طالبان استفاده کنیم، شما تصور کنید دولت اسرائیل را با دولت طالبان کدامش قدرت زیادی در تجهیزات دارد.
من خوب به یادم است که در جریان سقوط دولت جمهوری جنگ میان طالبان و دولت جمهوری تعدادی طالبان در مسجد جمع شدن و پلان حمله به کمربند امنیتی را طرح ریزی میکردند این کمر بند چیزی در حدود یک کیلومتر با طالبان فاصله داشت یک از این ها سریع به داخل مسجد رفت و طالبان را گفت که پهباد آمده فرار کنید آن مثل که آب شوند و زیر زمین گم شوند همه فرار کردند رفتند.
ما با ساختن پهباد میتوانم رهبران کلیدی که در کابل هستند ترور کنیم که این کار بی ثباتی را در میان گروه طالبان به وجود میآورد بعد وقتیکه همه چیز خوب پیش برود به حدی اسلحه تولید میکنیم که بتوانیم یک ولایتی را پاکسازی کنیم بعد توسط کمک مردم در شهر شروع به تولید اسلحه کرده و برای جنگ اصلی آماده میشویم.
شماره چهارم حمایت مردم: با حمایت مردم جنگ را شروع میکنیم و ولایات را سقوط میدهیم.
شماره پنجم جغرافیا: اول وقتی که ما مطمئن شدیم برای مقابله به حد کافی اسلحه و پهباد هواپیما داریم آنگاه اولین جاهای که تسخیر خواهیم کرد، معدن زغالسنگ دره صوف دوم تونل سالنگ که جنوب را از شما جدا کند و طالبان نتواند نیرو وارد شمال کند سوم بندر حیرتان و به ترتیب مکان های استراتژی بندرها معدنها برای تهیه پول و مواد خام تسخیر میکنم.
بعد از استقرار در زون شمال افغانستان و بعد از اکمال شدن و قوی شدن وارد جنوب افغانستان شده و تمام افغانستان را از طالبان پاکسازی میکنیم.
این خلاصه پلان برنامه نابودی طالبان بود اما قسمت های که ما چگونه مردم را جمع کنیم با سیاست کشور های همسایه و جهان چطور کنار بیایم و با احزاب سیاسی افغانستان چگونه کنار بیاییم این ها توضیحات زیادی میخواهند، من هنوز برای شما نگفتم که از چه اشخاصی باید احتیاط کرد با چی اشخاصی کار کرد ما یک دوست نداریم هزار سیال دشمن داریم، زیر هر سنگ چوب افغانستان را بلند کنیم دها نوکران بیگانگان خوابیده من نمیتوانم به تنهایی خودم یک کشور بی اتفاق و هرج مرج را نجات دهم من به کمک خدا و مردم وطن دوست هوشیار و با علم نیاز دارم من به مشاوره نیاز دارم، بعضی از قسمت های برنامه در نزد من هنوز گنگ و پیچیده هست نمیدانم که چی کنم. ما نباید منتظر کمک خارجی ها منتظر استاد عطا، جنرال دوستم و استاد محقق باشیم آنها دیگر تاریخشان گذشته باید رهبران جدید ظهور کنند با افکار جدید با سبک جنگ جدید، جبهه مقاومت و جبهه آزادی شیوه که آنها میجنگند کهنه شده دیگر کارایی ندارد حال عصر پهباد عصر اطلاعات است من با یکی از اعضای جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود حرف زدم من با قدردانی از مقاومت آنها به او گفتم که شما در مسیر جنگی درست قرار ندارید من به او گفتم که یک پهباد کاری را انجام میدهد که هزاران جبهه مقاومت انجام داده نمیتواند چرا این را نادیده میگیرد او با تأیید حرف من چیزی دیگری نگفت. تا وقتیکه رهبران طالبان آزادانه کابل را گشت گذار کنند کشتن عسکر طالب هیچ فایده ندارد جز کشت هم وطن دیگر دست آورد نخواهی داشت طالبان اگر رهبران آنها نابود شوند، عسکر آنها تکیه گاه ندارند و پا به فرار میگذارند من دیدم که در میان طالبان اشخاصی است انسان های خوب اما انسان های بد در رهبری بسیار است.
من یک جوانی هستم که شناخت با رهبران و دانشمندان افغانستان ندارم، اما شما نسبت به من با اندیشمندان افغانستان آشنایی دارید بیاید ابتکار عمل را خودمان به دست بگیریم تا چی وقت ما منتظر دیگران باشیم.
من یک چیزی را خوب میدانم که تمام هدف زندگی من نجات افغانستان شده شب را با نابودی طالبان سرم در بالش میگذارم و روز را با ایجاد افغانستان نوین بیدار میشوم و شروع میکنم.»
کنون ما توپ را در میدان شما رهبران دیروز پرتاب کردیم که به اثر اشتباهات و نارساییهای تان کشور و مردم و غیر پشتون ها به چنین بدبختی سردچارند. آیا کمک میکنید این جوانان را تا برای تان معرفی کنیم؟
Sent from my iPad