افغان موج   

نامۀ رسیده و موضوع  زعفران

با تشکر زیاد از دوست ارجمندم رستم جان !

نامۀ پر از محبت شما را دریافت کردم. شما درین نامه مسایلی را طرح کرده اید که خاطرات ده سال قبل ام را زنده کرد. من نامۀ شما را با تبصره ایکه خودم دارم در افغان موج میگذارم تا وطنداران و دست اندر کاران کشت زعفران در افغانستان به آن متوجه باشند.

من در سال 1998 به حیث مسوول بخش زراعت موسسۀ کمک رسانی دنمارک برای مهاجرین افغان« داکار» کار میکردم. آنوقت طالبان بر منطقه مسلط بودند و دهقانان ولسوالی غوریان و پشتون زرغون را بعد از چهل سال برای کشت تریاک تشویق مینمودند. وقتی به پشتون زرغون میرفتم تا از پروژه های تخم اصلاح شده ای گندم و سبزیجات بازدید کنم در میان مزارع، به انبوه گلهای سپید، سرخ و شیرچایی کوکنار بر میخوردم. واین نبات به پیمانه ای وسیعی کشت میشد. از یکی از دهقانان پرسیدم که تخم کوکنار را از کجا بدست آورده. اوگفت که قوماندان امنیۀ ولسوالی که مسلمن یک طالب بود این تخم را به ما توزیع نموده. من خواستم که سر وته مسله را بهتر بدانم پرسیدم این تخم که همه یک رنگ  سپید است( معمولن تخم های قدیمی از گلهای رنگارنگ بود) و بر علاوه گل آن کلان است باید اصلاح شده باشد او اظهار میداشت که میگویند تخم از کشور برمه محصول یکی از کشور های آسیایی است آورده شده. من با این معلومات بسنده کردم زیرا میدانستم که پروژه کوکنار به مافیایی بین المللی مواد مخدره ارتباط دارد که طالبان شریک آنان بودند. یکی از جمله همکاران ام درین موسسه آقای محمد هاشم اسلمی بود. او جوانی بود ساعی و با دانش. در ایران تحصیلات اش را به پایان رسانده بود.

بحث ما بخاطر یافتن بدیلی در مقابل کشت کوکنار در زمین های  هرات شروع شد. در نتیجه و بنا بر پیشنهاد آقای اسلمی زعفران بدیل خوبی در مقابل کشت کوکنار قبول گردید. و این به چند دلیل:

1  ــ در هر هکتار زعفران که آبیاری ضرورت ندارد و در زمین های بایر هم نتیجه میدهد اضافه از سه هزار دالر عاید بدست میآید.

2ــ زعفران بازار آزاد داشته و پروسس آن به مراتب از کوکنار آسانتر است.

3 ــ زعفران یک گیاه صنعتی و طبی است که در بازار های اروپا خریداران زیادی دارد.

فیصله بر آن شد که محمد هاشم اسلمی مقداری از پیاز آنرا از استان خراسان ایران انتقال داده و در ولسوالی های غوریان و پشتون زرغون به طور نمونه کشت گردد.

در اوایل خزان همانسال پیاز زعفران به طور قانونی از استان خراسان ایران خریداری و به مقدار دو صد کیلو گرام به دهقانان توزیع گردید که درمراسم کشت آن در ولسوالی غوریان من حضور داشتم.

پیاز زعفران هر سال رشد نموده و تکثر میکند. همین مقدار پیاز در سال های بعد توسط دهقانان ما بالای دیگران به فروش رسیده و موضوع قاچاق آن دروغ های شاخداری است که ایرانی ها همیشه گفته و حالا هم تحویل میدهند. با وصف آنکه این نبات تا حال غیر از استان هرات در افغانستان همه گیر نشده.

در موضوع آنار ساوه که منشع آن انار قندهار است من اطلاعی ندارم.  ولی  من خودم در ایران انار ساوه و در افغانستان انار قندهار و انار بیدانۀ تگاب را خورده ام. انار ساوۀ ایران گاهی به انار قندهار و تگاب افغانستان رقابت کرده نمیتواند و این لاطایلات را ایرانیها از خود میبافند.  انگور لعل هرات و فراه را در استان خراسان ایران قلمه کرده اند ولی گاهی طعم انگور هرات و فراه افغانستان را ندارد. تخم بامیه را من خودم در سال 1995 از هرات به کاشمر ایران بردم. تا آنسال ایرانی ها بامیه را نمیشناختند. در سال 2001 در مشهد گرانترین سبزی بامیه بود.

موفق باشید دوست عزیز

لینک های مفید در مورد زعفران افغانستان

http://www.dacaar.org/dacaar.asp?news=163

http://www.tolafghan.com/petawona/index.php?action=detail&post_id=774&b_id=19

http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2008/05/080521_s-saffron-herat.shtml

 

نامۀ از رستم ( از دیار غربت)

زعفران

اگر شما در ایران باشید به وضوح از تبلیغاتی که در رسانه ها میشود در می یابید که سردمداران ایران با چه آب و تابی به خود بزرگ بینی ایرانیها دامن میزنند.و واقعا مردم ایران هم باورشان گشته که مردم ایران مهربانترین و خونگرم ترین و مهمان نواز ترین و شریفترین و صد البته با فرهنگترین و نجیبترین و ... انسانهای روی زمین هستند. و شاید اگر پیامبر در عربستان نمی بود حتما از ایران بر میخواست. تبلیغات تا حدی است که شخصی که پایش را از ایران بیرون نگذاشته گمان میکند در خارج از ایران مردم همه به جان هم افتاده اند و گوشت یکدیگر را پاره میکنند.

این مقوله مربوط به خودشان است بمان این گونه فکر کنند و این گونه باور نمایند و مثال کبک سرشان زیر برف بماند اما قطعا زمانی که سرشان بیرون آمد خواد فهمیدند که ندیدن دنیا به معنی آن نیست که دنیا هم آنها را نمی بینند.

چندین سال است بحث زعفران ایران هر ساله مدتی گرم میشود و جمله صحبتها سر این است که زعفران ایران به طور فله از ایران صادر گشته و کشور اسپانیا با بسته بندی ُ آن را بنام خود صادر میکند تا این جا ارتباطی به ما ندارد اما در دو سه سال اخیر بحث کشت زعفران در افغانستان و بالخصوص در هرات باعث پریشانی مقامات ایرانی گشته است که این مطلب را طوری باز گو میکنند که بوی حسادت و چشم تنگی از آن به وضوح به مشام میرسد.

یک روز جنجال که افغانستان پیاز زعفران را از ایران طور قاچاق به افغانستان انتقال داده.

روز بعد ادعا که زعفران ایران توسط شرکتهای افغانی بنام افغانستان صادر میگردد.

این ادعاها از سوی مسئولان ولایت خراسان رضوی ایران صورت میگیرد چون شهر تربت حیدریه ایران که منبع اصلی کشت زعفران است در این ولایت قرار دارد.

این که گفته شده پیاز زعفران از ایران به افغانستان برده شده شاید درست باشد اما این عمل توسط تجار صورت نگرفته بلکه توسط همان کارگران افغانی بی چاره ای که بدون کدام امکانات مناسب زندگی و ماهها در خیمه و در بیابانهای تربت حیدریه ساکن بودند و با کمترین دستمزد کار میکردند به افغانستان انتقال داده شده است که نه بلکه در این سالها ایران از زور بازو و خستگی بدنهای افغانیهایی که عمده کارگران زمینهای زعفران در تربت حیدریه بودند بنام خود استفاده نموده و حتی یک بار از وضعیت مشقتبار کارگران این گونه زمینها که کیلومترها با شهر فاصله دارند و کارگران ماهها رنگ آدمیزاد را نمی بینند صحبتی به میان نیاورده اند.از این که چگونه زنان و دختران افغانی برای وجین این زمینها عرق ریخته و جوانیشان را تباه نمودند هیچ کدام صحبتی به میان نیامده آقایان بهتر است حرفشان را این طور اصلاح نمایند که زعفران کشت شده کارگران افغانی که توسط ایرانیها به فروش میرود ۸۰ فی صد زعفران دنیاست.

حسين سابقي ـ مدير باغباني سازمان جهادکشاورزي خراسان رضوي چندی قبل گفته بود زعفران افغانستان کیفیت پائینی دارد و قابل رقابت با ایران نیست او با لحن زننده ای همراه تمسخر گفته بود هر زماني که سطح زيرکشت زعفران در افغانستان به 57 هزار هکتار رسيد و کيفيت فعلي زعفران ايران را به دست آورد، شاهکار کرده است!!!

البته این آقا فراموش نموده که اگر روزیکه افغانستان بر آبهای هیرمند و هریرود مسلط شود و توسط سد آب را برگرداند این آقا این ۵۷ هزار هکتار زمین را از گور چه کسی آبیاری خواهند کرد و نیز باید به این انسان نیمه عاقل گفته شود که آدم : کیفیت را چند سال بعد به تو نشان خواهم داد زمانی که کارگران افغانی از زمینهای شما بروند و خود زمینهایشان در افغانستان را کشت کنند زمانی که دختران و زنان افغانی نباشند تا زمینهایتان را از علف هرز پاک نمایند آنگاه که زعفران محصول دست و بازوی ایرانی به ثمر نشست و زمانی که تحقیقات محققان هلندی با کشت سلولی زعفران در افغانستان به نتیجه نشست آنگاه مفهوم کیفیت را خواهی دید پس باش تا صبح دولتت بدمد.

هیچ نمیدانم این همه چشم تنگی و عقده و حقارت را این ایرانی ها چگونه در دل جای داده اند و نترکیده اند.

چرا با خود فکر نکرده اند که انار ساوه امروز که نامدارترین انار ایران شده نهالش از کجا آمد؟

مگر نه این که آن را کارگران افغانی از قندهار به ایران آوردند و خودشان کشت کردند و به ثمر نشاندند و حال به نام ایران شده؟

مگر نه این که نهال توت سفید هرات را همین کارگران افغانی به تهران انتقال داده بودندو پیوند زدندو گر نه توت ایران همان سیاه دانه های پوندیده بود .

اینان حتی به خروسهای افغانستان که موسوم به خروس لاری هست هم رحم نکردند و آنها را هم درخواست دادند تا رفقای افغانیشان در بازگشت با خود بیاورند.

و اکنون که تمام شبکه فاضلاب تهران به دست غالب برادران ازبک و هراتی ما با تلفات روزانه حداقل ۲ نفر ایجاد شده کدام مسئول از خدمات این کارگران از جان گذشته یاد میکنند.کدامشان یاد میکنند که هیچ گونه پیسه بابت مرگ این کارگران به خانواده آنها چه از سوی مراجع بیمه ای و چه کارفرما و چه  پیمانکار پرداخت نگشته کجاست آن سفیر بی غیرت افغانستان در تهران که از خون اتباع خود در ایران دفاع نماید.

کارگرانی که بدون حمایت بیمه و صاحب کار جان خود را کف دست نهاده و در خاکهای سست و ماسه ای تهران تونل حفر نمودند تا تهران صاحب فاضلاب شهری شود.