سلیمان کبیر نوری
بخش اول
درین جا می خوانید:
-آقای شفیع عیار کیست؟
- بیانیه ی مکمل آقای عیار در پارلمان انگلستان
بدون مقدمه است:
- بریده ی کوتاه از نهیب خشم مردم مان
آقای شفیع عیار طی بیانیه ای در پارلمان بریتانیا به تاریخ «دوازدهم سپتامبر دوهزار و هژده»، دوسیه ی شبکه های جاسوسی آن کشور را روی میز خود شان چنین قرار داد.
خطاب به اعضای پارلمان بریتانیا:
شما سگ های تان را دوست دارید. نمی خواهید برای آنان ضرر برسانید. حد اقل همان احترامی که به سگ و پشک تان دارید و نسبت به آنها مهر و محبت می ورزید ، همان محبت را برای مردم ما هم داشته باشید!
ازین بیشتر ما را فریب ندهید.
هژده سال پیش، وقتی ناتو در افغانستان آمد، ما فکر می کردیم که آن ها برای محو تروریزم، افراطیت، طالبان و القاعده آمده اند؛ تا آن ها را ریشه کن سازند!!!(امروز طالبان بر عکس به مراتب قویتر از پیش شده اند. مترجم) اما این مردم بیچاره ی ما است که ریشه کن می شوند!
در افغانستان هر ازگاهی چندین حمله ی انتحاری می شود. عساکر ما سربریده می شوند.
عیار بعد ازین اظهارات روی خود را به طرف اعضای پارلمان بریتانیا برگشتانده چنین ادامه داد:
ازین بیشتر ما را فریب ندهید!
اگر هدف اینست که داشته های زیرزمینی کشور ما را با خود ببرید؛ ببرید! ما آن ها را برای تان خواهیم داد. بگذارید که مردمان ما در آرامش بسر برند. حد اقل بگذارید که ما هم آرام زندگی بکنیم.
آخر مایان هم انسان هستیم".
-آقای شفیع عیار کیست؟
شفیع عیار برنامه ساز پرکاری است که با اطلاع دهی مستند به آگاهی بخشی عمومی از طریق رسانه ها و وسایل اطلاعات جمعی میپردازد.
عیار هواخواهان فراوانی دارد و جمعی هم در مواردی با او رای خلاف دارند. از ویژگیهای با ارزشش اینست که با متانت و گشاده رویی به تبادل نظر و نقد میپردازد.
آنچه از جالبترین است؛ آن که عده ای از مخالفین لچک و هرزه ی آقای عیار در برنامه ی ایشان، به صورت لایف و مستقیم، با دشنام های سخت غلیظ و بازاری او را نشانه می گیرند. اما عیار با تبسم و حوصله مندی تمام، میپرسد، بیشتر حرفی دارید؟ فحاشی گر خود شاید از خجلت تمام به سکوت در می آید.
عیار با فراگیری دانش در عرصه های دینی، تاریخ و سایاست و داشته های ادبی – فرهنگی، به ویژه فن آموزش، فهم و افاده ی عمیق از قرآن توانسته است بیشترین غلو ها، خرافات وافسانه های واهی مخلوط شده با مذاهب اسلامی را آشکار ساخته، در مقابل دید همه قراردهد.
عیار با تحقیق و پژوهش سنگین، متداوم و ژرفبینانه از اسلام و قران و رویکرد های منشی ها، کاتب ها و مورخین مزدور، اجیر و خاین، طی قرون متمادی( حدود یک هزار و چهارصد سال ) که توانسته بودند جعلیات مذهبی نما را بر مبنای منافع باداران خلافتی، سلطنتی و ملوک الطوایفی شان، برای حصول اهداف رذیلانه زیر نام اسلام و به نام های روایت و " حدیث" از نام محمد پیامبر، به خورد مردم دهند، به افشا گرفت. این چنین چرندیات و لاطایلات در برنامه های عیار به روشنی و با ارایه مدارک استوار و با استفاده از آیات قرآنی چنان مردود و منسوخ ثابت شده اند که منادیان و مدافعان آنها را سنگ و منگ گردانیده و اذهان هزاران در هزاران انسان مقلد، بی مطالعه و عامی را نورانی ساخته است.
فریادی از ژرفا
پارلمان انگلستان مقابل آیینه
آقای عیار با یک تور کاری دو هفته ای در ماه سپتامبر 1918 به کشور های المان، هالند، فرانسه و انگلستان سفر کرد. دستآورده های این سفر سخت چشمگیر و توام با موفقیت ها بود. از جمله ی این موفقیت های بزرگ، ایجاد و تاسیس اولین هسته ی سازمان آب در شهر هامبورگ کشور آلمان می باشد. کسانی که تصور می کردند که عیار هیچگاهی نخواهد توانست در جمع مردم ظاهر شود؛ دیدند که موصوف همچو یک رزمنده ی نترس، بی هراس در بین مردم و با استقبال گرم آنان ظاهر شد.
در سفر به انگلستان، زمینه نشستی در همکاری و همیاری هموطنان مقیم بریتانیا که در پوزیشن های ویژه ی کاری و روابط بلند دولتی و اجتماعی قرار دارند، زمینه ی حضور آقای عیار در پارلمان انگلستان با یک بیانیه کارا و موجز نیز مساعد گردید.
در پارلمان انگریز تعدادی از اعضای آن پارلمان و کمیت وسیعی از هم وطنان، در همایشی اشتراک ورزیده بودند.
آقای عیار با اغتنام از فرصت بیانیه ی تاریخی و سخت جدی و تکاندهنده ای را درین همایش ایراد کرد. عیار درین بیانیه، اعضای پارلمان انگلستان را در برابر آیینه ی رویکرد های تاریخی و معاصردولت ایشان قرار داد.
تاریخ کشور طی دوسه قرن اخیر چنین رویکرد و کنشی شجیعانه را تاکنون به روشنی در دل و حافظه ی خود ندارد.
بیانیه ی آقای عیار به زبان انگلیسی بود.
این هم برگردان بیانیه مکمل آقای شفیع عیار از زبان انگلیسی به زبان فارسی-دری در پارلمان انگریز به تاریخ (دوازدهم سپتامبر دوهزار و هژده):
آقای عیار برای جلب توجه و تعمق افکار حاضرین در پارلمان به صحبت شان چنین آغاز می کنند:
می خواهم درین جا خاطرات خود را از دوران کودکی در مورد انگلیس به شما شریک سازم. من حالانگاهی به عقب می اندازم. در هنگام کودکی ما در افغانستان همیشه به انگلیس ها با نظر شک وبد گمانی می نگریستیم.انگلیس را انگریز می گفتیم. من نمی دانم که واژه ی انگریز از کجا آمده بود؟.اما میتوانم برای شما بگویم که انگریز یک واژه توهین آمیز بود که برای انگلیس ها بکار می رفت. این شک و تردید در مورد انگلیس در افغانستان با یک احساس خشن و در عین زمان احساس انتقام جویی همراه بود.
از دوران کودکی به خاطر می آورم که ما در مکتب یک فکاهی داشتیم که به گمان غالب بسیاری از کسانی که درین تالار تشریف دارند آنرا بیاد دارند.فکاهی چنین بود که یکی از پادشاهان افغانستان به کسانی که در امور نظامی تخصص داشتند دستور داد که یک توپ بسیار بزرگ بسازند. یک توپ، مثلن 20-30-40 متره تا با آن بتوانیم لندن را از کابل هدف قرار دهیم. آقایونی که درین رشته تخصص داشتند، وقت زیاد خود را برای پیشبرد این ماموریت مصرف کردند. تقریبن پس از یک سال به پادشاه اطلاع داده شد که همان توپ حالا آماده ی استفاده شده است.
پادشاه از بزرگان کشور و عوام الناس دعوت به عمل آورد تا در یک پارک بزرگ در روز جمعه گرد بیایند تاپس از ادای نماز جمعه لندن را از کابل هدف قرار دهیم.
نماز جمعه ادا شد. پس از آن تا اندازه ی که کنجایش داشت و توانستند، باروت سیاه را در جاغور توپ بزرگ پُر کردند. پس ازآن هرآنچه آهن پاره، سُرب، بوت کهنه، سنگ و چوب را دریافتند، درمیل این توپ هم جابجا کردند. پس ازان بسم الله گفته شمار کردند که 10- 9-7-3-2-1-0؛ و توپ را شلیک و به صدا در آوردند . توپ در هوا منفجر و پاش پاش شد. ریزه ها و پارچه های آهن و چره های آن به جان مردمی که درین پارک برای تماشا جمع شده بودند اصابت نموده تعدادی را مجروح نمود. و تعدادی هم درین حادثه جان باختند.
پادشاه که بسیار خشمگین شده بود، دستور داد که بروید همان متخصصین امور نظامی را بیاورید کهآنها را در همین جا اعدام می کنم.
متخصصین سلاح سازی بسیار زیرک بودند، پرسیدند: چرا پادشاه معظم ما را اعدام می کنید؟
پادشاه پاسخ داد : نمی بینید که شما چه کرده اید؟ شما لندن را هدف قرار نداده اید، بل کابل را هدف قرار داده اید.
متخصصین زیرک چنین پاسخ دادند:
پادشاها! شما کسانی را به لندن بفرستید تا اصل صدمه ی وارد شده را در لندن مشاهده نمایند. کابل که این چنین شده است، فرق نمی کند؛ اما لندن همین لحظه در آتش می سوزد. لندن ازبین رفت.
پادشاه 120 سال پیش یک نفر را مامور ساخته بود تا به لندن سفر کرده از چگونگی وضع لندن اطلاع دهد که آیا لندن نابود شده است یا نه؟
آن مامور من هستم و من بلاخره پس از 120 سال، پنج روز پیش به لندن رسیدم. برعکس... لندن چقدر زیباست. چقدر بنا های زیبا دارد. من خوشحالم که لندن خراب نشده بود. من شاهد هستم که مردم انگلستان در طول قرن ها بر اثر تلاش و زحمات ملیون ها انسان کشور زیبایی ساخته اند. من خوشحالم که در انگلستان آزادی و برابری است ، حقوق بشر و حقوق زن رعایت شده است. درین جا دموکراسی است. ما هم باید همین راه انگلیس ها را پیش ببریم. تا بتوانیم و یاد بگیریم که کشور خود را توسعه دهیم . ما حق نداریم که دیگر کشور ها را آتش بزنیم.
حالا من پس برمی گردم به افغانستان. برای پادشاه می گویم که همان متخصص نظامی شما دروغ گفته بود. من برای شما وعده می دهم که پادشاه فورن او را اعدام می کند.
عیار ادامه می دهد:
من هفده ساله بودم که بر ضد کودتا برخاستم. نزده ساله بودم که برای پنج سال زندانی شدم.در همان روز ها برای کشور خود شب و روز جنگیدم. مگر ما اشتباه کردیم.مسعود هم یک اشتباه کرد. چرا مسعود کشته شده؟ من فکر میکنم که ما باید بدانیم- وقتی روس ها افغانستان را ترک کردند؛ مسعود چنان تصور میکرد که دگر جنگ پایان یافته است. مثل این که همه ی مان چنین فکر می کردیم که روس ها آمدند و ما آن ها را شکست دادیم؛ آن ها افغانستان را ترک گفتند؛ و جنگ پایان یافت. پیامد این چنین برداشت ها
باعث کشته شدن مسعود شد. زیرا جنگ پایان نیافته بود. ما فکر میکردیم که جنگ میان افغانها و شوروی بود. مگر چنین نبود. این جنگ بخاطر منابع زیر زمینی ما بود. جنگ اساسی پس از برگشت شوروی ها به کشور شان آغاز شد.
تمام کشور هایی که به نام کمک به افغانستان آمده اند، جزء همین تضاد ها، بخاطر منابع زیرزمینی بود که امروز ما قیمت آن را می پردازیم.
کشور های سرمایه داری ی بزرگ و مقتدر به انرژی، منرال ها و منابع زیر زمینی نیاز دارند. یک کشور غریب مثل ما که شرایط تحصیل برای شان مهیا نبوده از تاریخ خود آگاهی ندارند، با لجاجت و کله شقی و یک دندگی در مورد تاریخ خود متوصل با افترا افگنی ، مبالغه و ( لاف پتاق و طمطراق ) میشوند که گویا چنین کردیم و چنان میکردیم. در حالیکه هیچ کاری نکرده ایم و امروزهم تضاد هایی درین راستا وجود دارد که انگلستان جزء آن میباشد.
هژده سال پیش، وقتی ناتو در افغانستان آمد، ما فکر می کردیم که آن ها برای محو تروریزم، افراطیت، طالبان و القاعده آمده اند . تا آن ها را ریشه کن سازند.( امروز طالبان بر عکس به مراتب قوی شده اند. مترجم ) اما این مردم بیچاره ی ما است که ریشه کن می شوند.
در افغانستان هر روز چندین حمله ی انتحاری می شود. عساکر ما سربریده می شوند. (بلی. همین اعلامیه های غرب، ناتو و سازمان به اصطلاح ملل متحد یک دروغ تاریخی ی محض برای فریب اذهان عامه ی جهانی بود و بس- مترجم ). مگر از خود سوال کنید، کی در افغانستان کشته میشود؟
عیار به طرف حاضرین در محفل با انگشت دست اشاره کرده ، میگوید:
من، شما، شما ، شما ، شما .........همه ی مردم های خوب.
امروز، انتحاری ها صد ها نفر را درافغانستان می کشند.
رییس جمهور مان از پنج سال پیش می گفت که همه مدرسه ها را از پاکستان به افغانستان انتقال میدهم. مدرسه ها محل تربیه و پرورش طالبان است( هزاران مدرسه ی شباروزی ای که به کمک مالی کشورهای عربی حاشیه ی خلیج فارس برای تولید تروریزم و افراطگرایی تمویل میشوند-. مترجم ). مگر او یک بار نگفت که من برای دختران در پکتیا و جلال آباد یا در یکی از روستا ها مکتب میسازم.
امروز در افغانستان زنان حقوقی ندارند.
درست نیست که ما بگوییم، غرب چرا پنج- ده سال قبل گوش نداد. ما احمق بودیم، فکر میکردیم که اونها نمی فهمیدند. در حالی که خوب می فهمیدند. ما طرفی بازنده بودیم که نمی فهمیدیم.
من چرا این جا آمده ام؟ من آمده ام تا از حاضرینی که این جا حضور به هم رسانیده اند، حمایت کنم. ما انسان هستیم.
عیار روی خود را به طرف اعضای پارلمان بریتانیا برمیگرداند؛ با کیاست و مهارت بیانی، چنین موشگافانه به اعضای پارلمان بریتانیا خطاب می کند:
شما سگ های تان را دوست دارید. نمی خواهید برای آنان ضرر برسانید. من هم یک سگ دارم و سگ خود را بسیار دوست دارم. حد اقل همان احترامی که به سگ و پشک تان دارید و نسبت به آنها مهر و محبت می ورزید، همان محبت را برای مردم ما هم داشته باشید!
ازین بیشتر ما را فریب ندهید.
( آن طوریکه شما فکر می کنید، ما هم غول نیستیم. ما خوب میدانیم که طالب پروژه ی کیست،؟ داعش چیست؟ شبکه ی حقانی کیست ؟ حکمتیار کیست؟ و به قول شما ها، بیشتر از بیست و یک گروپ تبهکاری را که ما میدانیم همه خیالی اند، به چه منظور تبلیغ میکنند.
الان ما میبینیم، وقتی در سه روز عید طالبان آتش بس را اعلام کردند، در سه روز واقعن آتش بس بود. داعش، حقانی، حکمتیارو بیست و یک گروپ تروریستی اعلام شده از جانب غرب حتا یک فیری نکردند.و این خود مشخص میشود که همه از یک منبع و یک ریشه آب میخورند. آری...ما غول نیستیم. مترجم )
"ازین بیشتر ما را فریب ندهید!
اگر هدف اینست که داشته های زیرزمینی کشور ما را باخود ببرید؛ ببرید! ما آن ها را برایتان خواهیم داد.
بگذارید که مردم ما در آرامش بسر برند.
حد اقل بگذارید که ما هم آرام زندگی بکنیم!
آخر مایان هم انسان هستیم! ".
بیانیه ی آقای عیار در لینک زیر قابل دسترس است:
https://www.youtube.com/watch?v=JX1reCLluMU&t=9s
****
در بخش بعدی، تامل بر عنوان های زیر خواهد بود:
- شخصیت چند بعدی آقای عیار
- برنامه های ویدیویی
- زبان گویشی یا گفتاری
-استقبال عیار از موضع سختگیرانه ی جنرال رازق در برابر شبکه ی تروریزم انگریزی به نام طالبان و حامیان خارجی آن
- پیامد رویکرد ها و تابو شکنی شگفت انگیز عیار
- عیار اکثر ملا های انگریزی و اجیران شبکه های استخبارات خارجی را از میدیا روفت.
- هدف و استراتیژی