افغان موج   

[02 Dec 2015]   [ فرهاد یزدی]

اول دسامبر 2015

ساقط کردن هواپیمای روسی وسیله ی ترکیه نه تنها خشم آن کشور را برانگیخت بلکه همزمان با عدم رضایت غرب نیز روبرو گشت. غرب از قدرت نمایی های روسیه، آنهم در چندین مورد نمی توانست خشم خود را پنهان کند، با این وجود از این که جنگ برعلیه داعش تمرکز خود را از دست دهد و میان بازیگران اثر گذار در سرنوشت سوریه، برخورد علنی دیگر افزون برآنچه وجود داشت پدید آید و آشکار گردد، رضایت نداشت. ناتو در برابر اعلان ترکیه که که هواپیما در آسمان ترکیه هدف قرار گرفته، بنا به قانون ناتو، راه دیگری بجز حمایت از آن کشور نداشت. اما ناتو مایل نبود و نیست که حادثه اجتناب پذیر و قابل چشم پوشی، به امری که قابلیت بدل شدن به برخوردهای مسلحانه بیش تر را دارد، تبدیل گردد. در وضعیت کنونی نه روسیه و نه ترکیه و بتبع آن تا اندازه زیاد ناتو، نمی توانند از مواضع خود عقب نشینند.

به احتمال زیاد ترکیه به روسیه از پیش اخطار کرده بود که هواپیماهای روسی اگر به آسمان ترکیه تجاوز کنند، مورد حمله قرار خواهند گرفت. بازهم به احتمال زیاد، روسیه اخطار ترکیه را جدی نگرفت و یا نخواست که به ترکیه بهایی بیش از آنچه، خود برآورد می کرد بدهد. زیرا در غیر آنصورت هواپیمای بمب افکن را با هواپیماهای شکاری اسکورت می کرد و یا دستکم آن را به موشک هوا به هوا مجهز می کرد. روسیه آگاه بود که غرب از حمایت ترکیه از داعش و خرید نفت از آن گروه نمی تواند رضایت داشته باشد (همانند عربستان + متحدین)، اما همزمان واکنش چندی نیز نمی تواند از خود بروز دهد تا شکاف را ژرف تر نکند. روسیه با بمباران مناطق ترکمن نشین شمال سوریه که هوادار ترکیه می باشند به راه های صدور نفت داعش و واردات اسلحه برای آن گروه، آسیب رساند. غرب در روزهای آغازین بمباران روس ها در مناطقی از سوریه که در منطقه مخالفان غیر داعش اسد قرار دارد، سروصدا بلند کردند. اما هنگامی که روسیه بمباران راه های صادراتی داعش و در نتیجه منبع بزرگ درآمد آنان را نیز هدف قرار داد، سروصدا تا مقداری فروکش کرد.
روسیه پس از آلمان، دومین شریک بزرگ تجارتی ترکیه می باشد. روسیه بازار بزرگ صادراتی ترکیه می باشد. ترکیه همچنین از گردشگران روسی سالانه میلیاردها دلار ارز خارجی که بشدت به آن نیاز دارد دریافت می کند. ارز دریافتی از روسیه و همچنین خرید انرژی از روسیه برای زنده ماندن آن کشور اهمیت بسزا دارد. ترکیه و روسیه کمابیش 2000 کیلومتر (بدون درنظر گرفتن دریای آزوف) مرز مشترک در دریای سیاه دارند. در منطقه قفقاذ و آسیای مرکزی منافع و مناطق برخورد متعدد با یکدیگر دارند. اقتصاد و نیروی نظامی روسیه، چندین برابر ترکیه می باشد. اهمیت روسیه در صحنه جهانی بخاطر عضویت در شورای امنیت، زرادخانه بزرگ هسته ای و داشتن بزرگ ترین سرزمین در جهان، قابل مقایسه با ترکیه نیست. افزون برآن ایران، متحد روسیه دارای 450 کیلومتر مرز با ترکیه دارد که بخشی از آن منطقه کرد نشین است و برای هر دو کشور مهم است که در آن مناطق برخورد نداشته باشند، نکته مهم دیگریست که ترکیه باید در نظر گیرد. روسیه ادعا می کند که ترکیه از داعش نفت خریداری می کند و همزمان تجهیزات در اختیار آنان قرار داده و مرزهای خود را برای تردد داعشیان باز می گذارد. همزمان ترکیه نیز حکومت سوریه را بخرید نفت با واسطه گری روسیه و یا دستکم افراد روسی، متهم می کند که شواهد دلالت بر اینکه هردو درست می گویند و یا هردو مقصر هستند، حکایت می کند. روشن شده که این روابط مدت ها در خفا ادامه داشته و واقعیت دارند و تنها اکنون آشکار می گردند. روشن شده که هم روسیه و هم ترکیه در جزییات سقوط هواپیمای روسی دروغ گفته اند. 10 بار اخطار به هواپیمای روسی که با سرعت بالاتر از 900 کیلومتر در ساعت و یا 15 کیلومتر در دقیقه پرواز می کرده می توانست در مدت 5 دقیقه 75 کیلومتر مسافت را طی کند، افسانه است. ترکیه دانسته دست به این عمل زده است. اما پرسش در این است که درگیری آشکار با روسیه برای ترکیه هزینه آور است و از این رو چه انگیزه ای برای این عمل می توان تصور کرد؟ برای ترکیه که ریسک دشمنی آشکار با روسیه و متحدان آن حکومت، نارضایتی متحدین در غرب و ناتو، آشکار شدن عملیات کمک به داعش، همه را خریدار باشد که عامدانه دست به این چنین اقدام پر مخاطره زده است، چه انگیزه ای ارزش دارد؟
ساقط کردن هواپیمای روسی وسیله ی ترکیه، تنها پیامی که می تواند همراه آورد اعلان آشکار عزم ترکیه برای حفظ نوار مرزی کرد و ترکمن نشین در حوزه نفوذ و شاید هم الحاق به خاک ترکیه در آینده باشد. ترکیه آشکار کرد که آماده پرداخت هزینه ی سنگین چنین هشداری حتا تا سطح درگیری نظامی با روسیه را دارد. به سخن دیگر، ترکیه از هم اکنون اعلان نموده که هرنوع مصالحه و یا بده و بستان سیاسی در آینده سوریه، نمی تواند در بر گیرنده این بخش باشد.
اردوغان پس از بقدرت رسیدن در ترکیه توانست به سال ها هرج و مرج سیاسی و از آن بالاتر نوعی تفاهم با جمعیت 18% کرد آن کشور همراه با مهار ارتش دست یابد. براثر ثبات به وجود آمده، ترکیه توانست به جذب سرمایه های خارجی و رشد اقتصادی قابل ملاحظه دست یابد. سیاست آن زمان ترکیه دال بر نزدیک شدن با همسایگان تا مقدار زیاد موفق بود. در دوره ای تنها همسایه غیر متخاصم با نظام اسلامی، آن سرزمین بود. ترکیه تلاش کرد که الگوی اسلامی غیر خشمگین و تا اندازه زیاد روادار را در برابر نظام اسلامی و نوع سنی آن القاعده را ارایه دهد. تحولات خاورمیانه عربی و افزایش قدرت شخصی اردوغان او را با گزینه ی بالابردن وجهه ی ترکیه بیش تر از راه قدرت سخت تا نرم، تشویق کرد. هرچه زمان گذشت اردوغان از آرمان های نخستین بدور افتاد. ترکیه که در خاورمیانه مسلمان نمونه کشوری که به سوی دمکراسی گام برمی داشت شناخته می شد، هرروزه از این آرمان بدور افتاد. آرامش در منطقه کردنشین و شرکت سیاسی آنان در ساختن آینده ترکیه با تردید روبتزاید روبرو می شد. او در سال های اخیر نه تنها وجهه خود را در داخل از دست داده بلکه رشد اقتصادی نیز با مشگل روبروست. مانند هر حکومت خودکامه، قدرت نمایی درخارج از کشور راه فراری در برابر مشکلات داخلی است. در حالی که 877 کیلومتر مرز مشترک، سقوط حکومت مرکزی سوریه برای ترکیه مساله آفرین می شد (چنانچه که شد)، ترکیه خواستار برکناری اسد از قدرت شد و از این رو پای ترکیه را همراه با نظام اسلامی و عربستان و قدرت های خارجی، بیش تر درگیر جنگ داخلی کرد. ترکتازی های نظام اسلامی و گشودن کمربند شیعی و دست اندازی در سرزمین های سنی نشین، واکنش همگان یعنی عربستان + متحدین ، ترکیه و غرب، در منطقه مستعد، را به صورت خلق ایجاد کرد که با برنامه ی در دست اجرای غرب برای تجزیه ی سرزمین های خاورمیانه همزمان گردید. ترکیه کنونی خود را بیش از عربستان برای رهبری سنی مذهب ها شایسته می داند و خواستار به دست آوردن امتیاز تا اندازه بدست آوردن خاک در آینده، از این لجنزار بشدت آلوده می باشد. ترکیه در اتحاد با عربستان خواستار نقش تعیین کننده (بیش از روسیه و ایران) در آینده سوریه است.
به احتمال تجزیه سوریه بچندین بخش، ایجاد منطقه شیعی نشین که به دریا راه داشته باشد و نفوذ ایران و روسیه در آن محفوظ باشد را پیش می آورد. غرب برای پایان دادن فوری به این جنگ که به صورت مستقیم اروپا را نیز درگیر کرده و بنظر می رسد که پای سربازان پیاده آمریکا را برای شرکت مستقیم در جنگ را نیز وارد کند، مخالفت چندی با این برنامه نمی تواند داشته باشد. اما ترکیه از تشکیل یک سرزمین شیعی تند که پس از جنگ داخلی، برخلاف سوریه پیشین سکولار نخواهد بود، خوشنود نیست و آماده سنگ اندازی را دارد. ترکیه با بستن راه ورود پناهجویان از سوریه، عراق و دیگر کشورها، آنهم در زمانی که سال ها از جنگ داخلی آنان سپری شده، درست در زمانی که اروپا به تنگ آمده، می خواهد به عنوان رشوه استفاده کند.
عربستان + متحدین با بیش از دو تریلیارد دلار ذخیره ارزی از بیم نظام اسلامی نمی توانند جانب ترکیه را رها کند و می تواند بخشی از آسیب های مالی آن کشور را جبران کند. غرب برای کنترل دستکم بخشی از هجوم پناهندگان، به ترکیه نیاز دارند و مجبور به حمایت هستند. ترکیه احساس می کند، پس از سال ها که آن سرزمین یکی از سنگر های نخست غرب در برابر شوروی بود، امروز ناتو مجبور است که وظیفه ی اخلاقی خود را در قبال آن کشور حفظ کند. از این سوی ایران و سوریه با سرمایه گذاری گزاف و درازمدت نمی توانند با چنین راه حلی که آنان را به طور کامل از آینده آن سرزمین کنار می گذارد، موافق باشند. بدون تردید آمریکا تلاش خواهد کرد که تا اندازه ممکن ار اختلاف میان این قدرت ها بکاهد تا برخورد دیگری که این بار شاید قابل مهار نباشد پیش نیاید و همچنین جنگ برعلیه داعش الویت خود را از دست ندهد. اما برخورد منافع فوری و درازمدت و میان متحدین سنتی، قدرت عملیاتی آن کشور را کاهش داده است و امید زیادی نیست. این بار دزدان بیش از آنکه زر را بدزدند، برسر تقسیم بهم افتاده اند. اتحادی که می رفت برعلیه داعش با شرکت همه ی قدرت های موثر شکل گیرد و روزنه ای برای خروج ایران فراهم شود، پیش از تشکیل در خطر از همپاشی است.