وای به حال ملتی در اضطراب افتاده است
در تمیز راه حـق، دور ازصواب افتاده است
خنجر جهل و شقاوت می خلد بر سینه اش
او به خواب غفلت و در منجلاب افتاده است
راه علم و دانش و فضل را نمی داند، ولی
در پی موهوم، در وهم سراب افتاده است
زاهـد و شیخ و ملا، چون رهبـر و رهبان شدند
گشته اند مرغوب دنیا، دین خراب افتاده است
با قرائت های شخصی از روایت هـای دین
شیوه جنگ و تقابل نص و باب افتاده است
جنگ هفتاد و دو ملت را سبب گردیده اند
صلح وهمزیستی و رفعت درحجاب افتاده است
می رسد هـر دم گروه و شیوه و رفتار نو
بهر تخریب جهان در پیچ وتاب افتاده است
طالب و ایسی و داعش وحشـت ومرگ آفرین
سیف اسلام بهر قتل شیخ و شاب افتاده است
صیغهء جنگی روا دارند بهرعیش و نوش
دمبدم یک زن با چند مرد خراب افتاده است
تا که دین گردید بری، برنامهء ریب و ریا
زورق فسق وجنایت خوش به آب افتاده است
ف. بری
فرستنده: سلیمان کبیر نوری