کرگسان
ز دست کــــرگسان نا مسلمان
گرفتاریم به درد و رنج هجران
یکی خون میخورد آن دیگرش گوشت
ندارند شفقــتی بر نسل انسان
ویروسها
بُود ویروس های این زمانه
برای مرگ و میـــر ما بهانه
همه در قالب توپ و تفنگ اند
به هر کوی و به هر برزن روانه
زاهد
به دوزخ سوختن بهتر از آنست
که با زاهد ترا یکجا مکانست
به ریش و پشم تن دلداه زیرا
که او بوزینه ای از لامکانست
دعا
خدا یا تا چه وقت آواره باشیم
دلی پر از غم و صد پاره باشیم
یکی گردان سپاه فتح ... ما را
که مرگ اهریمن را چاره باشیم
زنستیزان
صدای ما ز هرات تا بدخشان
ز ننگرهار تا وادی واخان
علیه زنسیزان اینچنین است
الهی ظلم و ظالم را بسوزان
نعمت الله ترکانی