افغان موج   

 در سر آغاز کلام میخواهم باز هم با اصراروپافشاری برسخن راستی به گفتار این بخش بپردازم وبا تداوم ویاری جستن از جستارها وسروده های گاتها به برپایي منطق استوار ، بی بدیل وغنامند دست بیازم که مرا توانایي میبخشد تا در کارزار صفایي آوردن وشفافیت بخشیدن میان مواضع صداقت وبهروزی ازیکجانب وکذب و ریأ وچند رنگی از جانب دیگر طی منزل نموده وپرچم سرافراز وپراقتدار روایتگران راستگوی وارزشمند تاریخ را برافراشته باشم.

 زرتشت " بهرام پور پژدو" که از جملۀ سخنسرایان همدورۀ " سعدی" بود دریکی از سروده های خود چنین بیان میدارد :

                                                               کسی را بود نزد شان قدر وجا        که جزسوی کژی نباشدش راه

                                                              زمردم  هر آنکس   بود بدتر         بود  هر  زمان  کار او خوبتر

                                                   نیابی در آن بد کسان یک هنر      مگر  کینه  و فتنه  وشور وشر

                                                             نبینی درآن  قوم  رای و مراد         نباشد  به  گفتار شان  اعتماد

                                                             نه نان ونمک را بود حرمتی          نه  پیرانشان  را بود  حشمتی

                                                            جز آز ونیاز وبد وخشم وکین         نبینی تو با  خلق  روی زمین

                                                            گنهکار باشند از کار خویش          نرنجند از شرم کردار خویش

                                                           ز مردم در آن  روزگاران  بد        ز صد یک نبینی که دارد خرد!!       

                خواننده گان عزیز وپاک طینت!

     بهترین پاداشها و شادمانیها، از آن دانای خواهد بود ، که پیام راستین وسخن پاک را به مردمان تحویل دهد و دانای روشن بین باشد تا مردمان را بیآگاهاند وبه رسایي وبالندگی جاودانه راه نمایاند، به آنها برساند که کژمنشان عوام فریب ودغلکارآنان را نفریبد وبگمراهی نکشاند.

 امروز جهان دیگروانسانهای با ارزش هایي دیگر در تکاپو وجنبش اند ، وفردا باز جهان دیگری خواهد بود وانسانهای دیگر ، زیرا هرزمان نو میشود، دنیا وما نومیشویم ، واین امر اجتناب ناپذیرزنده گی جوامع انسانیست ، روئیدن ، بالیدن، جنبیدن و پوئیدن سرنوشت ومقدرات برگشت ناپذیر حیات انسانی را میسازد. همه امور زنده گی انسانی در تغییر ودگرگونی مداوم قرار دارد تنها آنچه که دگرگون نمیشود راستی است که در همه جا ودر همه زمانها خوب است ، مهر گستری است که در همه جا ودر همه زمانها خوب است ، شادی پراگنی وایجاد خوشیها ورفاهیت قاطبۀ مردم است که از پساسوی زمان خوب بوده وتا فراسوی زمان خوب خواهد بود ، آزادگی و آزاد اندیشی است  که همواره خوب بوده وتا همیشه خوب خواهد بود، فلهذا :

                   

                      اینک سخن میدارم ،

                      گوش بدارید وبشنوید،

                      ای کسانیکه خواهان شنودنید،

                      و ای  کسانیکه ازدور ونزدیک فرا آمده اید ،

                     همۀ این گفته ها را نیک به یاد بسپرید ،

                     مبادا آنکه ، ناراستکاران  بدوکژ اندیش ،

                     دگر باره زنده گی شما را تباه کند،

                     و دروندان (1) با گفته های خود وبا باورهای نادرست شان،

                     شمارا به گمراهی بکشاند.

                                                    بند یکم از سرودۀ چهل وپنجم گاتها          

 1-  دروند durvandیا درگوند dregvand:  پیرو دروغ - ناراستکار- فریبنده- پیمان شکن - خونریز- چپاولگر- ستمکار- شلخته وناسازگار- بهم ریخته - نابسامان- کژرفتار- دُژخو- دُژمنش - پتیاره ، معنی گردیده است.

 خوانندگان عزیز وگرامی !

در روشنایي تمام این گفته ها وسخنان ما میتوانیم به صراحت وروشنی ببینیم که هستند دروندانیکه با ناراستی وتقلب ودروغ نوشتارهای را به نشر میسپرند که در آن نیأت شیطانی وروایات ابلیس گونه را جا داده وبدون اثبات کردن وداشتن مدارک ثقه و مدلل به ارائۀ چنان اتهامات میپردازند که شیاد بودن خویشرا واضح واشکار مینمایانند.

 خانم بهأ ازجملۀ همین دروندان است که در کتاب ( رها درباد ) خویش با کژاندیشی وعوام فریبی میخواهد به بی اعتبار ساختن وبدنام نمودن چهره های خوشنام تاریخ مبارزات مردم وطن ما بپردازد وروی خصوصیت عدومنشانه وهرزه سرایي های نابخردانۀ خود موضوعات ومسایل را طوری توضیح ونوشته است که وجوهات کذب وریأ در آن از دور نمایان است مثلاً خانم بهأ درصفحۀ  ۳۸۵ کتاب  (رهادر باد)چنین مینویسد :

 " نجیب مردی است که در نوجوانی با روان سادیستی بردوکلفت خانه ، تبرکو زن سالنگی وگل بانو دختر هزاره تجاوز میکند ، سپس پسرجوانی را به نام ببرک مورد تجاوز جنسی قرار میدهد؛ مینو خواهر کوچکش را در پشاور برسکوی سنگی میکوبد که به اثرتورم پردۀ دماغ جان میسپارد؛ موی بافتۀ مادر خود را با پوست سرش میکند ؛ مادر بزرگ پیرش را زیر لت وکوب میگیرد؛ بینی بهرام ، مامایش را می شکند؛ مهره های کمرصالحه خواهرش را با لگد زدن آسیب میرساند ؛ دو برادرش صدیق وروشان را زیر بار اهانت ، مشت ولگد به بیماران روانی بدل میسازد؛ پدرش را وادار به رشوه ستانی میکند ودر فرجام عضو حزب دموکراتیک خلق میشود وآنگاه با توانایي برسکوی دانشگاه سخنرانی های داغی میکند. جادوی کلامش شماری را افسون میکند.

 درسال ۱۹۷۳به وسیلۀ شاه محمد دوست وحزب کمونیست هندوستان  عضویت ک.گ.ب را میگیرد وبا نام مستعار" پوتوموک" در آرشیف ک.گ.ب درج میشود.

 پس ازکودتای هفت ثورمبلغ ۲۱میلیون ریال را از سفارت افغانستان درتهران میدزدد وهوتلی را بنام هلنا بایو در یوگوسلاویا میخرد . درششم جدی از سوی اندروپوف به ریاست دستگاه جهنمی خاد برگزیده میشود ودرنخستین روزهای ماه جدی ریاست جمهوری آینده هم برایش وعده داده میشود. "

 در ارتباط به پراگراف فوق الذکر سوالات مطرح میگردد که خانم بهأ اگر کمی غرور داشته باشد باید جواب بگوید. نمی توان این همه بی وقاحتی اشکار وواضح ویرا بدون پرسش وتحقیق بی جواب گذاشت ، خانم بهأ دروغ سرایي را به حد جنایت پیشگی رسانده است مثلاً تمام اتهامات را که در فوق ذکر کرده، قابل سوال است که :

         

1-     خانم بهأ آیا ازما میطلبد که بدون ارائۀ هیچ نوع شهود، اسناد ومدارک معتبرتمام اتهامات بی اساس وواهی وخیال پردازانۀ دروغین ویرا باور نموده وتأئید نمائیم؟

2-     آیا خانم بهأ ازکجا میداند که وی بر دو کلفت خانه تجاوز نموده بود؟ براساس کدام شواهدو مدارک این اتهامات را رده بندی میکند ؟ بلی ما برای نخستین بار این بهتان ها را در نوشتار " از دژخیمان استبداد تا به فرارازجهنم کمونیزم " میتوانیم بخوانیم که بعداً در کتاب ویا نوشتار دیگر خانم بهأ تحت عنوان " آیا نجیب را میشناسید ؟" آنرا ذکر کرده است. ولی تمام این نوشته ها بدون تردید یاوه سرایي وهرزه نویسی های خالص وسبکسرانۀ شیطانی میباشد. منکه عضو خانوادۀ وی بودم چنان رویداد ها را اصلاً ندیده ام که اتفاق افتیده باشد. پس خانم بهأ از کجا وچسان میداند که چنین اتفاقاتی بوقوع پیوسته است؟

3-     از کجا میداند که نجیب الله موی مادر خودرا کنده؟ ویا مادربزرگش را زیر کتک گرفته ؟ ویا همچنان صدمه و آسیبی را به مهره های کمر خواهرخویش رسانده باشد؟ چه مانده به شکستاندن بینی مامایش ؟ عجب است چطور میتوان تمام این اتهامات ویرا پذیرفت ؟ در دنیای متمدن امروزی اگر کسی را برای وارد بودن چنین اتهامات به محاکمه بکشانند ، درمورد تمام اتهامات وارده باید شواهد ، مدارک واسناد قابل قبول وغیر قابل تردید را به محضر هیأت منصفه وقاضی محکمه پیشکش وحاضر نماید تا دادخواست وی موجه وقابل پذیرش واقع گردد ، ولی خانم بهأی اهریمن صفت قلم برداشته است و بدون داشتن اسناد ، شواهد ومدارک اثباتیۀ کافی لست وطومار از برچسپ های رذیلانه را ترتیب نموده تا شخصیت بزرگواروحماسوی دوکتور نجیب الله را ترور نماید. اما این امر دگر امکان ناپذیر نیست وی حالا به چهرۀ پرجلال وبا ابهت تاریخ شکوهمند مبارزات مردمی وطنش مبدل گشته است واین خاک های ( رها درباد) چهره پرعظمت ویرا پوشانده نمیتواند، واین پوچ سرایيها نمیتواندغباری برنام پرآوازه اش بیافگند.

4-     در مورد خواهرم بی بی آمنه که خانم بهأ ویرا به غلط مینو نامیده است واتهام بسته که گویا دوکتور نجیب الله در پشاورویرا برسکوی سنگی کوبیده است وبالاثر آن پردۀ دماغش ورم نموده و جان سپرده است ، کاملاً دروغ میگوید بخاطریکه ویرا در طفولیت تکلیف ویا مریضی مننجایتس ویا مننجیت (یکنوع باکتریای خطرناک است که سیستم اعصاب نخاع شوکی را ملتهب ساخته وباعث فلج میگردد.) گرفته بود وبه سن شانزده سالگی در اثر سرطان ریه درگذشت ،وگذشته ازاین وقتیکه خواهرم به تکلیف مذکور مبتلا شده بود شهید دوکتور نجیب الله خودش یک طفلک سه ، چهار ساله بود ، علاوتاً درآن هنگام دوکتور نجیب الله به همرای فامیل پدری اش در پشاور بسر نمیبرد چگونه باز وی درعالم بسر نبردن درآوان سه سالگی توانست که سرخواهر خودرا به سنگ بکوبد؟ ببینید داستان نویس ابلیس صفت را که اهریمنانه  نجیب الله را که هیچ نوع تقصیر وخطای را درموردخواهرش انجام نداده است به دروغ محکوم مینماید وده ها تهمت وبهتان های ناروا وزذیلانه را در حق وی روا میدارد.

5-     در مورد ببرک نام که خانم بهأ اتهام میزند ، سوال بعمل میآید که شما آیا آنجا حضور داشتید؟ اگر حضورنداشتید روی کدام سند این چنین اتهام را میبندید؟ علاوتاً این عمل درکدام محل ، کدام تاریخ ودر محضر چه کسی رخ داده است که میتوان ایشانرا بحیث شهود حاضر کرد واینموارد را به اثبات رساند ، اتهام بستن کاری بس ساده وسهل است اما ضرورت به اثبات نمودن دارد تا به حیث حقیقت مسلم قابل قبول واقع گردد. درغیر آن یاوه سرایي بیش نخواهد بود.

6-     خانم بهأ دروغ دیگریکه میگوید واظهرمن الشمس است اینستکه نه من ونه روشان مریضان روانی هستیم ونه ما را دوکتور نجیب الله به تکالیف روانی مبتلا کرده است ، این خود خانم بهأ است که به تکالیف روانی مبتلا است ومن حاضرم که اسنادی را ارائه کنم تا ثابت گردد که روان خانم بهأ درنتیجۀ تشخیص دوکتورروانشناس  صاحب درجۀ پروفیسوری متلاشی شده قلمداد گردیده وویرا از لحاظ روانی واجد صلاحیت های لازم وقابلیت های کافی نمیداند. خوب قضاوت کنید که خانم بهأی مریض روانی ما را مریضان روانی خطاب میکند حالانکه خودش در واقعیت امر مریض وبیمار روانیست.

7-     خانم بهأ واقعاً که درحیله گری،تذویر ودروغ گفتن سرشیطان را نیزخارانده است ، خانم بهأ ادعا میکند که دوکتورنجیب الله درسال ۱۹۷۳بوسیلۀ شاه محمد دوست وحزب کمونیست هندوستان به عضویت ک.گ.ب در آمد واین ادعای خویش را درصفحۀ ۸۵ نوشتاردیگرش تحت عنوان " ازدژخیمان استبداد تا به فرار ازجهنم کمونیزم " منتشرۀ مجلۀ " قلم درخدمت جهاد " چنین بیان میدارد : " وضمناً به بهانۀ رفتن نزد پدرهرسال زمستان به پشاور میرفت وبا خیربخش مری رهبر بلوچ ها واجمل خټک وعبدالولی خان رهبر نیشنل عوامی پارتی وامام علی نازش رهبر حزب کمونیست پاکستان به تماس میشد وبعد جانب هندوستان رفته با کمونیست های هند دید وادید میکرد وبا مقامات شوروی به تماس میشد در همین هنگام عضویت ننگین ک.گ.ب را کسب کرده بود. هند از همان هنگام عضو رابط بین نجیب وک.گ.ب بود. " وهم چنان این اتهامات خویشرا در صفحۀ ۱۸ کتاب " آیا نجیب را میشناسید؟ " بدون کم وکاست دروجود کلمات فوق الذکر تکرار نموده است که خود سبب ایجاد سوالات آتی میگردد :

-      چگونه دوکتور نجیب الله هنگام مسافرت به پشاور رهبر بلوچها آقای خیربخش مری را ملاقات میکرد؟ در حالیکه موصوف در پشاور نمیزیست ودر ایالت بلوچستان زنده گی مینمود ، چگونه   نجیب الله میتوانست درعین زمان هم در پشاور باشد وهم در بلوچستان ؟ وعلاوتاً باید بگویم که دوکتور نجیب الله هرگز به بلوچستان مسافرت نداشته است. ضمناً چگونه میتوانست امام علی نازش رهبر حزب کمونیست پاکستان را که درشرایط کاملاً مخفیانه میزیست واستخبارات پاکستان هرلحظه میخواست که ویرا دستگیرکند، ملاقات نماید؟

-        خانم بهأ این اطلاعات را ازطریق کدام سازمان استخباراتی بدست آورده است ؟

-        خانم بهأ چگونه فهمید که " هند عضو رابط میان نجیب وک.گ.ب " بوده است ؟

-        آیا هند بحیث یک کشور عضورابط بوده است ؟ آیا در دگر جا ها روسها وجود نداشتند؟

-        چگونه یک کشور میتواند بحیث عضو رابط باشد ؟

-        خانم بهأ ! وقتی دوکتور نجیب الله با مقامات شوروی درتماس میشد ، آیا شما آنجا تشریف داشتید ؟ واگر نداشتید به روایت چه کسی ، کدام سندی ، چگونه مدارکی این ادعای تانرا میتوانید به اثبات برسانید؟

-        درکدام سال ها این مسافرت ها صورت گرفته بود؟ وشما بر مبنای کدام نوع اسناد ثبوت ادعای تانرا بعمل آورده میتوانید؟

-        تا جائیکه به من معلوم است دوکتور نجیب الله دوبار به کشور هند مسافرت نموده است ، یکبارزمانیکه متعلم لیسۀ عالی حبیبیه بود واین زمانی بود که هیچ نوع سهم ویا اشتراک درامورسیاسی نداشت وباجمع ازرفقای همصنفش درایام رخصتی های زمستانی ازمکتب برای سیاحت ازکشور هند بمسافرت پرداخت وبار دیگر زمانیکه رئیس دولت جمهوری افغانستان بود که رسماً به دعوت دولت هندوستان به آن کشور مسافرت داشته است . پس خانم بهأ چگونه واز طریق کدام مراجع این اطلاعات را بدست آورده است که وی "هرسال زمستان به هندوستان" میرفته است؟

8- در مورد دزدیدن پول از سفارت ایران وخریداری هوتل بنام هلنا بایووهمچنان وعده های به قدرت رسیدن وی از جانب مقامات روسی بخصوص از جانب آندروپوف من درنوشتارهای قبلی ام روشنی انداخته ام ونوشته های تفصیلی انجام داده ام ، لازم نمی بینم که به تکرار روی آن بپیچم ویا روشنی بیافگنم آنچه نوشته ام کافی به نظر میرسد.

 

خواننده گان عزیز وارجمند!

سوالات فوق به خاطری مطرح گردید که خانم بهأ برای دروغ سرایي های خویش شیپور اسرافیل را برداشته است وبدون توجه به واقعیتها پف کرده است ولی بی خبرازاینکه بدنبال این گونه پف کردنهایي غیر مسوولانه جواب دادن هم مطرح میگردد، خانم بهأ فکر کرده است که همۀ مردم کروکورونافهم اندوباورهای دروغین خانم بهأ را بدون تحقیق واستنطاق خواهند پذیرفت ، با عرض معذرت خانم بهأ ! دگر زمان کوراندیشان سیه پندار برای همیشه سپری شده است واین امرباعث میگردد که عقل وبصیرت ژرف اندیشانه بحیث بهترین وسیلۀ محک وارزیابی مورد قبول همگان قرار گیرد نه دروغ پردازیها وهرزه سرایيهای شما.

  خداوند عقل وخرد با اینگونه یاوه پنداریها وخرافه باوریها یکسره بیگانه است ، این افراد بدمنش گمراه کنندۀ اهریمن سیرت اهریمن کنش مانند خانم بهأ هستند که برای برپایي فساد وتباهی دست به هم ریختگی وازپا درآوردن صداقت وراستی زده ، وبا این گونه دون فطرتی برای خیزش دوبارۀ تاریک اندیشی سراز مغاک سیاه وگندیدۀ دروغ بافی های شیطان مآبانۀ خویش بیرون نموده و به پخش اکاذیب خویش پرداخته تا توانسته باشد موریانه وارخرد مردمان را بجود وپندار های بیمارگونۀ خودرا برجان وروان واندیشۀ مردمان چیره بگرداند. اما این مأمول به انجام نمیرسد زیرا که هرکس درین جهان کردارش میباید بر پایۀ راستی ، که آئین زنده گی است استوار باشد. وجهانیکه فرمان بردارراستی است ، نیستی ناپذیرمیگردد ، دروغ ، دگرباره بدآنجایي رانده میشود ، که ازآنجا برای گزند نژاد راستی پرستان وهستی ایشان آمده است ، تباهکاران نظیر خانم بهأ سقوط خواهد کرد آنهم در مرداب " رها درباد"

  خواننده گان عزتمند وگرانمایه!

 من در تمام گفتارهایم که در وجود قسمتهای مختلف نوشتارهایم تنظیم شده است، خواست و غرضم این بوده تا توضیح داستانهای دروغین دنباله داری خانم بهأ را بعمل آورده باشم؛ ونیت اساسی ام اینستکه تا روشن گردانم که کتاب ( رها درباد ) مجموعۀ ازنوشته های خود غرضانۀ بی محتوا وبی ارزش است واز هیچ نوع اعتبارواهمیت برخوردار نبوده ، روی یک سلسله زدوبند ها ومعامله گریهای های سیاسی معین نوشته شده است ، این کتاب:

-        پر از دروغ های شاخدار است،

-        پر از تهمت ها ، افترأ کردنها وبرچسپها است ،

-        پر از دشنام ها وتحقیر کردنها است،

-        پر از روایات بی اساس وبی بنیاد شیطانی است،

-        پر از هرزه سرایيها وپوچ گویي های ابلهانه است،

-        پر از مبالغه سرایيها وخود ستایي های مریض گونه است،

-        پر ازپندار ها ونگرشهای ضد ونقیض است،

-        پر از بیان وقایع وقضایای جعلی وساخته شدۀ است که تراوش یک دماغ بیمار است،

-        پر ازکتمان کردنها وانکارواضح وروشن حقایق است،

-        پر ازتوضیح موضوعات برمبنای دید ونگرش تنگ وتاریک عقده های روحی وروانیست ،

-        پرازتحریف ووارونه ساختن حقایق است،

-        پر ازمکر، حیله ، توطئه ودسیسه است،

-        پر ازپرداز ها دروغین وقلب ماهیت کردنهای واقعیتهاست،

-        پر ازسطحی نگری بوده وگویای روشن بی مبالاتی های سیاسی وتخریب نهضت وطنپرستان افغانستان است،

-        پر ازبرجسته ساختن گرایش های تباری و دفاع از منافع گروهکهای همتبار شووینیست وعظمت طلب است،

 

 چنین است طرزتفکرپرازلجام گسیختگی های خانم بهأ که در وجود کتاب افسارگسیختۀ ( رها درباد ) تبلور یافته است ، وی میخواهد با بنیاد گذاردن دروغ پایه های ننگین اتهامات وبهتانها به ترویج روایات شیطانی خویش پرداخته که هیچ نوع پایۀ استدلال منطقی نداشته فقط میخواهد متاع ناچیز وبی ارزشی را به بازار مکارۀ سیاست پردازان ابلیس صفت عرضه نموده تا با اینگونه سفسطه بازیها چهره نمایي نموده باشد.

 من بدون شک وتردید گفته میتوانم که تمام داستانهای خانم بهأ بخاطرنسبت دادن اوصاف ناسالم وناجایز اخلاقی به شهید دوکتور نجیب الله یکسره ناروا ونادرست بوده ، از هیچ گونه سندیت، شواهد ومدارک اثباتیه برخوردار نبوده جز توهمات ، اراجیف ولاطیلات بیش نیست.            

 نجیب الله مردی بود که تا پایان زنده گی وفادار به کانون خانوادۀ خویش باقی بماند وبه ارزشهای اصیل اخلاق شریفانۀ احترام به خانواده ورعایت تمام عیار ظوابط ، موازین وروابط انسانی آن سر تسلیم میگذاشت ، ضمناً دررفاقت ها وقول دادن هایش به حیث مدافع جوانمرد ازخود پایمردی واستواری نشان میداد روی همین خصلت های شریفانۀ انسانیش است که ویرا مردم دوست میدارند وارج بی پایان برایش میگذارند ، تا زمان است وی چهره گشایي خواهد نمود وبه صفت پاسدار بی بدیل جنبش وطنپرستانۀ وطن ما ستایش وسروده خواهد شد.    

صدیق راهی       

                                                                                                     ادامه دارد