افغان موج   

تقبیح و تحریم معاملات سازشکارانه سازمان ملل متحد

و مسئولین برگزار کننده کنفرانس ویانا

هشدار جدی به تمام نیروهای ملی - مترقی و سازمان های انقلابی!!!

 

سازمان های استخباراتی منطقه و فرامنطقه یی یک بار دیگر می خواهند  محموله های مندرس و قوادان تاریخ زده، دزدان سرگردنه، قهرمانان خودساختۀ چهار دهه جنگهای طمع جویانه، خائنان ملی و وطن فروشان ذلیل، این فراریان بدنام را از گدام های نمناک و زیرزمینی های متروک شان بیرون کشیده، سیمای سیاه و ضد انسانی شان را صیقل و مانند امارت اسلامی فاسد طالبان بر مردم ما تحمیل کنند.

آهنی را که موریانه بخورد   نتوان برد از او به صیقل زنگ

(سعدی)

نشست امپریالیست ها در دوحه یا پایگاه، سیاسی، اقتصادی و نظامی طالبان در بیست و سه سال گذشته از ادامۀ درامۀ توطئه سیاسی جهانخواران به رهبری آمریکا با مزدوران گوش به فرمان او نمایندگی می می کند.

پاسخ به این سوال که چرا باید مهندسان پدیدۀ طالبانی، پایتخت قطر را برای راه اندازی این به اصطلاح کنفرانس و به ظاهر اتخاذ تصامیم شان در مورد اجندای مرتبه انتخاب کنند، نزد هر افغان آگاه و صاحب بصیرت روشن است، یعنی جایی که طالبان نیز به سادگی می توانستند حضور فزیکی علنی یا مخفی در آن داشته باشند.

وقتی مسئول بخش آسیایی دیده بان حقوق بشر در آستانه برگزاری نشست دوحه از شرکت کنندگان خواست تا مواضع قاطع شان در مورد حقوق بشر را حفظ کنند و واضح سازند که تنها لغو محدودیت ها علیه زنان میتواند «راه تعامل بیشتر»  را هموار سازد، خود مبین این حقیقت آفتابی است که نشست دوحه مقدمۀ ای است برای به رسمیت شناختن پدیده منحط طالبانی از سوی اربابان کنونی جهان.

امینه محمد،‌ معاون سرمنشی ملل متحد طی سمیناری (۱۷ اپریل) در یک  پوهنتون امریکایی بر لزوم «تعامل» با طالبان و آمادگی  سازمان ملل متحد برای گفتگو با طالبان در مورد به رسمیت شناختن آنها از سوی جامعۀ جهانی سخن ها گفت. اما واکنش هایی از سوی جامعه جهانی و موج اعتراضات شدید مردم افغانستان علیه آن، ویدانت پاتل، معاون سخنگوی وزارت خارجهٔ ایالات متحده را روز سه‌ شنبه (پنجم ثور) ناگزیر ساخت باید اعلام کند که:«هرگونه به رسمیت شناختن ادارهٔ سرپرست طالبان کاملاَ خارج از بحث است». اما در ادامه، شیادانه افزدوه و گفته بود که، «نقض حقوق بشر به ویژه حقوق زنان و دختران «یکی از موانع عمده» در راستای به رسمیت شناختن طالبان بوده است». به این معنی که برای امریکا و متحدان او تنها مانعی که در برابر به رسمیت شناختن جنایتکاران طالب و در نتیجه برقراری روابط حسنۀ سیاسی، اقتصادی و همکاری های استراتیژیکی با آنها وجود دارد، فقط مسدود بودن مکاتب دخترانه است و بس.  یعنی همان  حقی که طالبان در اول از مردم انکار کرده بودند تا بعدا به حیث یک برگ برنده آن را مورد استفاده قرار بدهند. این در حالی است که  هنوزهم  هزاران زن از کار برکنار و هزاران کارمند دولت توسط «پای لچان» بیسواد و جاهل طالب جاگزین شدند، ۳۰ ملیون جمعیت کشور زیر خط فقر اقتصادی قرار داشته و در بدترین شرایط زندگی سرتاسری و گرسنگی دست و پا می زنند، و ایالات متحده امریکا از آغاز سلطۀ مجدد طالبان بر کشور بیشتر از یک ملیارد دالر به رژیم آنها بخشیده است.

 

بلی دوستان،

  زنان قهرمان معترض در کابل به رسمیت شناختن طالبان را«لکه ننگ بر دامان جهان» خواندند. آنها  در آستانه برگزاری نشست توطئه آمیز دوحه به میزبانی سازمان ملل، مخالفت شان را با راهپیمایی و اعتراض اعلام و به نمایش گذاشتند و ضمن اشاره بر نقض حقوق شان توسط سران زن ستیز گروه طالبان هرگونه تلاش و بهانه جویی برای به رسمیت شناختن حکومت این گروه از سوی جامعه جهانی را مهر تاییدی بر نقض صریح حقوق بشری خویش خواندند و یکبار دیگر رسالت و نقش پیشاهنگی شان را در رستاخیز روبرو به اثبات رساندند: «می رزمیم میمیریم حق خود را می گیریم»، این صدای دادخواهی زنان افغان بود که چون طوفان سهمگینی  در کوچه و پس کوچه های افغانستان پیچید.
البته تظاهرات کابل به نتایج آنی شان نایل شدند، طوری که سازمان ملل متحد پس از واکنش های گسترده مردم به اظهارات امینه محمد تحت عنوان«بررسی شرایط به رسمیت شناختن» گروه طالبان، اعلام کرد که: «به رسمیت شناختن حکومت این گروه در محور نشست دوحه قرار ندارد».

این ثبوت دیگری است که هرگاه توده ها از یک حنجره صدا بیرون آورند، زمین زیر پای جهانخواران  می لرزد.

اما بر طبق گزارش های کنونی، دبیر کل سازمان ملل متحد در رابطه با به رسمیت شناختن امارت طالبان مصمم است عنقریب نشست دیگری را در مورد افغانستان در پشت درهای بسته و به دور از چشم مردم افغانستان در دوحه برگزار کند.

روی سخن ما به سوی آنانی  نیست که با عطالت سنگ پشتان می خزند. این اوضاع نیاز به تماشاچیانی ندارد که بسان جغد های کوری بر شاخهای بلندی راحت نشسته و در فعل و انفعالات سیاسی افغانستان سهمی ندارند، از هیچ  متاثر نیستند و بر هیچ چیز اثر نمی گذارند، بلکه روی سخن ما بسوی نیروهایی است هنوزهم در مقایسه با چند سیمای فرتوت مطرح کنونی، از نگاه کمی با ظرفیت های چشمگیر و از نگاه کیفی صاحبان درایت علمی، تخنیکی، سیاسی  به مراتب بیشتر هستند. این نیروها مانند بلیاردها دالر ارزشهای طبیعی این کشوردر شهرها، در قصبات، در دهات و حتی بیرون از مرزهای این کشور وجود دارند و هر یک می تواند بر اوضاع بحرانی کنونی موثر باشد. آنها  با اندک جنبیدن و حرکت می توانند مسیر سیاست های کنونی را تغییر دهند، مردم و کشور را در جادۀ استقلال و آزادی و تآمین عدالت اجتماعی بسوی شکوفایی و ترقی  رهنمون شوند.

حوادث اخیر نشان می‌دهد که شورای دزدان (شورای نظار)، جبهه آزادی، حزب تحریر، داعیش و.. بر وظایف قبلی شان برگشتانده شده اند، تا مواضع برادران فکری شان یعنی گروه جنایتکار طالبان را همزمان با تاریخ انقضای شان پُر سازند. 

اما سؤال این است که آیا هنوز هم مردم از این عناصر فروخته شده و داره های دزدان حمایت و پشتیبانی می‌کنند؟ هرگاه پاسخ ما منفی است، پس بدیل چیست؟ این پاسخی است که مردم باید از سازمانها و احزاب ملی و مترقی گروه ها و دسته های انقلابی دریافت کنند. 

بناً مقتضیات  زمان و شرایط رقت بار حیات توده های تحت ستم، نیروهای انقلابی را ملزم و مکلف می سازد تا برای یک رستاخیز ملی - دموکراتیک حول یک محور واحد، بخاطر احیای منافع ملی، حرکتی را  متشکل از تمام اقشار جامعه، البته به استثنای مهره های فاسد، غارتگر و توطئه گر ارتجاعی رژیم های گذشته؛ راه اندازی کنند، آیندۀ خود و نسل های بعد از خود را با دستان خود رقم زنند.

جبهه مردم افغانستان (جما)  مصمم است  که در صف مقدم مبارزه قرار داشته و از تمام مردم شریف افغانستان بشمول نهاد ها و سازمانهای سیاسی غیر وابسته، شخصیت های متنفذ ملی و سیاسی دعوت کند که با سهمگیری فعال دراین رستاخیز تاریخی، دین ملی و انقلابی خویش را ادا نمایند.

قوت ما در اتحاد ماست

همبستگی ملی ضامن پیروزی ماست

میرزمیم و میمیریم، حق خود را می گیریم

مرگ بر معامله گران بین المللی و ارتجاع داخلی

فرستنده: احمد آریا

۳۰/۰۴/۲۰۲۳ مورخۀ