افغان موج   

به نقل از نشنال اینترست، طنین سفر «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان در اوایل ماه آگوست احتمالا برای مدتی ادامه خواهد داشت. وضعی تازه بین پکن، واشنگتن و تایپه در حال آشکار شدن است که هر یک تفسیر خاص خود را از آن چه اتفاق افتاده دارند. هم چنین، هر یک توضیح خاص خود را برای آن چه که احساس کردند مجبور به پاسخ دادن به آن هستند را داشته اند.

پکن مجموعه‌ای از رزمایش‌های نظامی بی‌سابقه را در اطراف جزیره راه اندازی کرد و تاکید نمود که واشنگتن و تایپه با نقض درک قبلی از چارچوب «چین واحد» خط قرمز خود را زیر پا گذاشته‌اند. واشنگتن اقدامات چین را واکنش بیش از حد بی‌ثبات کننده به سفر پلوسی می‌داند و متعهد شده است که موضع نظامی خود را در تنگه تایوان حفظ کند تا از هرگونه استفاده واقعی چین از زور و قوه قهریه جلوگیری کند.
در این راستا، دو رزم ناو موشک هدایت شونده نیروی دریایی ایالات متحده در تاریخ ۲۸ آگوست از تنگه تایوان عبور کردند. طبق گزارش‌ها، دولت بایدن در آستانه اعلام فروش یک میلیارد دلاری تسلیحات جدید به تایوان است. تایپه اعلام کرده که هزینه‌های دفاعی خود را افزایش خواهد داد تا آمادگی آن جزیره را برای هرگونه حمله احتمالی چین افزایش دهد. تمام این موارد نشان دهنده تقویت گرایش و رویکرد سه طرف به تلقی کردن معضل بین تنگه‌ای به عنوان یک معضل است. چنین رویکردی احتمالا پیگیری یک مسیر دیپلماتیک برای تنش‌زدایی را دشوارتر از قبل خواهد ساخت.
با این وجود، مشغول بودن به بازی‌های جنگی در تنگه، توجه را از بازی‌های پیچیده واژگانی که سه طرف در توجیه مواضع و اقدامات خود انجام می‌دهند منحرف می‌سازد. روایت اصلی در حال حاضر این است که پکن با منظم کردن وضعیت نظامی تقویت شده در اطراف تایوان از جمله افزایش حضور و گشت زنی که پیش‌تر در دریای چین شرقی و جنوبی اتخاذ شده بود یک «وضعیت جدید» یا «عادی جدید» ایجاد کرده که از نظر پکن در پاسخ به چالش‌های سایر کشور‌ها نسبت به ادعا‌های حاکمیتی چین است. با این وجود، وضعیت موجود و تغییر در آن هنوز مبهم است.
کارشناسان مسائل سیاسی چین به یاد می‌آورند که در سال میلادی «جیمز کلی» دستیار وزیر امور خارجه وقت آمریکا در شهادت کنگره اظهار داشت که ایالات متحده از «حرکات یکجانبه در رابطه با تایوان که وضعیت موجود را آن طور که ما تعریف می‌کنیم تغییر می‌دهد حمایت نمی‌کند». با این وجود، کلی «وضعیت موجود» در راستای منافع واشنگتن را تعریف نکرد. هم چنین، مقام‌های فعلی امریکایی نیز اکنون به طور معمول مخالفت واشنگتن را با هرگونه «تغییر یکجانبه در وضعیت موجود» تکرار می‌کنند، اما تعریفی از این وضعیت ارائه نداده‌اند.
در هر صورت، بدیهی است که وضعیت موجود اکنون وضعیتی است که در آن رئیس مجلس می‌تواند به عنوان یک موضوع معمولی از تایوان بازدید کند، زیرا این «با سیاست واحد ما در چین سازگار است» با این وجود، این سفر در حالی صورت گرفت که گزارش‌هایی منتشر شده است مبنی بر این که دولت بایدن توصیه کرد بود تا پلوسی سفرش را دست کم در شرایط فعلی انجام ندهد.
هم چنین، تایپه از بیان تعریف خود از وضعیت موجود خودداری کرده، اما در دوران ریاست جمهوری «تسای اینگ ون» احتمالا به طور فزاینده‌ای از چارچوب «چین واحد» صرفنظر کرده است. به نوبه خود، پکن اساسا وضعیت موجود را بر اساس «اصل چین واحد» تعریف می‌کند: این که تنها یک چین وجود دارد، تایوان بخشی از آن است و پکن تنها دولت قانونی و نماینده بین‌المللی آن است. نکته پایانی این است که صحبت درباره «وضعیت موجود» در تنگه تایوان بدون شناخت و اذعان به این که هیچ توافق متقابلی بین طرف‌های مربوطه در مورد چگونگی تعریف یا حتی توصیف آن وجود ندارد بی‌معنی به نظر می‌رسد. علاوه بر این، وضعیت موجود در تنگه تایوان هرگز ثابت نبوده است.
یکی دیگر از بازی‌های انتقادی لفظی و واژگانی بر تفاوت بین «اصل چین واحد» پکن و «سیاست یک چین» واشنگتن تمرکز دارد. بسیاری از اظهارنظر‌ها در هفته‌های اخیر مبتنی بر ادعا‌های مداوم پکن بوده مبنی بر این که ایالات متحده مدت هاست که «اصل چین واحد» را پذیرفته حتی اگر واشنگتن بند «تایوان بخشی از چین است» را نپذیرفته باشد.
چین با بیان این موضوع امریکا را مورد سرزنش قرار داده است. پشت این تمایز یک تاریخ پیچیده و محرمانه وجود دارد از جمله این واقعیت که واشنگتن اساسا تایوان را تا زمان شروع جنگ کره در سال ۱۹۵۰ میلادی به عنوان بخشی از چین می‌دید و پس از آن این موضع را اتخاذ کرد که وضعیت حقوقی تایوان «تعیین نشده» است. موضعی که از آن زمان به طور مکرر توسط مقام‌های آمریکایی مورد بحث قرار گرفته و گاه به طور لفظی نقض شده است. با کنار گذاشتن آن تاریخ مبهم، آن چه امروز مهم است این است که برجسته کردن تمایز هرچند معتبر بین «اصل چین واحد» پکن و «سیاست چین واحد» واشنگتن توجه را از فرسایش در ماهیت و اعتبار اصل دوم منحرف می‌سازد.
در واقع، ارتقای تدریجی و مداوم در تعامل ایالات متحده و تایوان در سی سال گذشته محدودیت‌های روابط «غیر رسمی» را گسترش داده است همان طور که در سه بیانیه بین ایالات متحده و چین و قانون روابط تایوان مشخص شده است. این وضعیت پرسش‌هایی را ایجاد کرده است در مورد اینکه آیا واشنگتن بالفعل به سیاست «یک چین، یک تایوان» نزدیک می‌شود که احتمالا ناقض بیانیه‌های پیشین خواهد بود. پکن مطمئنا چنین فکر می‌کند.
نکته مهم‌تر آن که چندین نفر از اعضای کنگره و «مایک پمپئو» وزیر خارجه پیشین امریکا به صراحت از این ایده حمایت کرده‌اند که امریکا سیاست «چین واحد» را کنار گذاشته و تایوان را به عنوان یک کشور مستقل برسمیت بشناسد. دیدار پلوسی به آنان انگیزه و فرصتی برای فشار در این مورد را داده است. مشخص نیست که آیا دولت بایدن از نظر سیاسی یا دیپلماتیک آماده است تا بازدارندگی نظامی خود علیه چین در تنگه تایوان را با تضمین دیپلماتیک به پکن مبنی بر وجود مرز‌های روشن در روابط ایالات متحده و تایوان تکمیل کند یا خیر.
هم چنین، یک بحث معنایی وجود داشته است در مورد این که آیا سفر پلوسی در واقع جرقه یک «بحران» جدید در تنگه تایوان بوده است. ظاهرا برخی از دانشمندان علوم سیاسی به این دلیل که پتانسیل کمی برای درگیری نظامی واقعی را ارزیابی می‌کنند تمایلی به قلمداد کردن این وضعیت به عنوان یک بحران ندارند.
احتمالا دولت بایدن نمی‌خواهد این وضعیت را یک بحران توصیف کند، زیرا نمایش هشداری که ممکن است به بازنگری در سیاست‌های ایالات متحده منجر شود چیزی است که پکن به دنبال آن است. با این وجود، به سختی می‌توان انکار کرد که پیامد‌های سفر پلوسی به تایوان تشدید مواضع همه طرفین و افزایش تنش‌ها و اتهامات میان آمریکا و چین بوده است و به نظر می‌رسد احتمال تشدید بیش‌تر از حل سریع آن است به خصوص اگر همه طرفین تمرکز خود را بر واکنش‌های نظامی به وضعیت ادامه دهند.
ما تقریبا مطمئنا با یک نقطه عطف بزرگ و بالقوه خطرناک در روابط ایالات متحده و چین روبرو هستیم. به نظر می‌رسد مقاومت در برابر پذیرش این موضوع و یا استدلال بر این است که وضعیت جاری یک «بحران» تازه نیست و هدف آن منحرف کردن افکار عمومی از هرگونه مسئولیت‌پذیری ایالات متحده در مورد دامن زدن به وضعیت فعلی یا اتخاذ اقداماتی برای خنثی کردن آن است. با این وجود، هر چه روند فعلی بدون تلاش واشنگتن و پکن برای درک متقابل بیش‌تر در مورد چگونگی مدیریت موضوع تایوان ادامه یابد احتمال وقوع یک بحران جدی و غیرقابل انکار بیشتر خواهد شد.
البته پکن مسئولیت زیادی برای دامن زدن به مخمصه کنونی دارد. این کشور همچنان روایت خودخواهانه خود را از «چه کسی شروع کرده است» و به طور مشابه توصیف خودپسندانه «وضعیت موجود» را مطرح می‌کند. هم چنین، چین به جای ارائه مشوق‌ها و پیشنهادات مثبت برای رسیدگی به اختلافات بین تنگه‌ای تقریبا به طور انحصاری بر اهرم‌های مجبور سازنده و استفاده از زور در برخورد با تایپه تکیه می‌کند.
با این وجود، واشنگتن و تایپه نمی‌توانند به تنهایی پکن را به خاطر وضعیتی که در پی سفر پلوسی حاکم شده مقصر بدانند. یکی از حقایق ناخوشایند این است که «سیاست چین واحد» در واقع در سالیان اخیر تا حدی در نتیجه اقدامات و اظهارات مطرح شده از سوی واشنگتن و تایپه از بین رفته است.
ما نمی‌توانیم وانمود کنیم که دموکراسی سازی تایوان هر چند قهرمانانه و قابل ستایش چارچوب «چین واحد» را باطل کرده است. قدرت، اهرم و تفسیر پکن از بیانیه‌ها را نمی‌توان نادیده گرفت. تایوان هم چنان در دام تاریخی گرفتار شده است که واشنگتن و پکن بیش از چهار دهه پیش (با کمک چیانگ کای شک) ایجاد کردند.
این مایه تاسف و به خصوص در نگاه به گذشته برای مردم تایوان ناعادلانه است. اما این موارد شرایطی هستند که به جای انکار یا اجتناب باید به نحوی با آن روبرو شد. سفر پلوسی معضل اساسی در سیاست ایالات متحده در قبال تایوان را آشکار ساخت و آن را به طرز ناراحت کننده‌ای به جلو انداخت.
 
نويسنده: پل هیر