به پیش به سوی اعتصابات کارگری!
طی دهه های ٦٠ و ٧٠ خورشیدی رژیم اسلامی سرمایه توانست با کشتار هزاران کارگر مبارز، فعالان سوسیالیست و مردم آزادیخواه جنبش کارگری و مردمی را موقتاً به عقب براند. اما کارگران و مردم آزادی خواه هر بار پس از سرکوب های خشن، اعتصابات و اعتراضات شان را با تأنی و آرامی دوباره شروع و به موازات آن تلاش برای ایجاد تشکل های کارگری
نیز آغاز گردید و در فاصلۀ نه چندان زیاد، چندین تشکل کارگری و چهره های شاخص کارگری ظهور نمود. اصلاح طلبان حکومتی در سایۀ خلاء انقلابی بر موج مبارزات مردم سوار شدند و توهم پراکنی کردند و بدین شکل برعمر جمهوری اسلامی افزودند و مبارزات مردم را به کژ راهه کشاندند. اما طی چند سال اخیر فاصله طبقاتی به شدت افزایش یافت و معیشت طبقۀ کارگر چند مرتبه زیر خط فقر قرار گرفت. بحران سرمایه داری جهانی و داخلی به شدت افزایش یافت و به موازات آن فساد شدید حکومتی معیشت کارگران و مردم را به چالش کشید. شرایط به جایی رسید که کارگران و مردم به جان آمده، اعتراضات خیابانی را آغاز کردند و اعتراضات آنان به سرعت بیش از صد شهر را در برگرفت. این دوران جدیدی در تاریخ مبارزۀ طبقاتی ایران است. آکنون این جنبش از اصلاح طلبان و رفرم و راه حل های درون سیستمی عبور کرده و راه حل انقلابی سرنگونی به اراده ی توده ها را در پیش گرفته است. هرچند هنوز اکثریت کارگران و مردم به میدان نیامده اند اما اعتلای انقلابی آغاز شده هر روز دامنه ی گسترده تری به خود می گیرد و کارگران و مردم در دهها شهر اعتراضات خیابانی را ادامه می دهند. مطالبۀ نان و آزادی تا سطح خواست سرنگونی جمهوری اسلامی پیش رفته است. هر روز بر تعداد معترضین افزوده می شود و می رود که شکل یک انقلاب(موقعیت انقلابی) را به خود بگیرد.
در مقابل مزدوران رژیم تمام نیروهای خود را بسیج کرده اند تا با اعتراضات خیابانی مقابله کنند. ده ها نفر را کشتند، حدود ٣٧٠٠ نفر را دستگیر کرده اند که حدود صد نفر از آنها فعالین جنبش دانشجویی اند، در خیابان به ضرب و شتم مردم پرداختند تا شاید جنبش اعتراضی مردم را در ابتدای راه متوقف کنند. اما این بار جنبش اعتراضی کارگران ریشه های قویتری در مطالبات انباشته شده ی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. در همین مدت کوتاه شعارها رادیکالتر و معترضین خواهان سرنگونی رژیم شدند. صف بندی رژیم با تمام مزدوران رنگارنگ در مقابل صفوف کارگران و مردم در سراسر ایران به چشم می خورد. رهبران اصلاح طلب چهره های واقعی خود را نشان دادند و خواهان سرکوب مردم هستند. اکنون آشکارا رژیم با تمام جناح هایش در مقابل مردم قرار گرفتنه است.
اعتراضات خیابانی می تواند به صدها هزار و حتی ملیون ها نفر برسد تا توازن قوا هرچه بیشتر به نفع مردم تغییر کند. اما در نهایت و در ادامۀ جنبش اعتراضی، جمهوری اسلامی نمی تواند صرفا با تظاهرات خیابانی سرنگون شود چرا که تظاهرات خیابانی ظرفیتی نا محدودی ندارد. طولانی شدن تظاهرات خیابانی می تواند فرسایش ایجاد کند و در نهایت نیروهای امنیتی دست بالا پیدا کنند. تنها با ارتقای مبارزه کنونی، به اعتراضات خیابانی به همراه اعتصابات کارگری ، اعتصاب معلمان و پرستاران است که جنبش و جامعه در موقعیت انقلابی قرار گرفته و سرکوب را بی تأثیر خواهد ساخت. در شرایط کنونی و در متن اوضاع سیاسی ایران، هر اعتصاب کارگری پتکی است بر پیکر جمهوری اسلامی و تأثیر آن صد چندان بیشتر از گذشته است. اعتصابات کارگری می توانند صف طبقۀ کارگر را منسجمتر ساخته و در نهایت راهی باشد برای اعتصابات سراسری. اعتصابات کارگری جنبش کنونی را به یک انقلاب تمام عیار تبدیل می کند. هر اعتصاب کارگری و به هر اندازه محدود نه تنها پیروزی جنبش را ممکن می کند بلکه دست اپوزیسیون سرمایه داری را برای مهارکردن و تسلط بر جنبش کوتاه می کند. اعتصاب برای هر مطالبۀ اقتصادی در شرایط کنونی خود حرکت سیاسی تعیین کننده یی است.
هر بیانیه و تجمع کارگری حضور کارگران را در اوضاع سیاسی کنونی پررنگتر می کند و زمینۀ شکل گیری اعتصابات کارگری به همراه سازماندهی را بیشتر فراهم می کند. اکنون بیانیه ها و تجمعات کارگری نیز رنگ و بو و تاثیر متفاوتی دارند. طبقۀ کارگر می تواند حضور پررنگتری در جنبش کنونی داشته باشد و هیچ تشکل و فعال کارگری اکنون صرفا جایگاه پیشین خود را ندارد بلکه می توانند تأثیرات سیاسی مهمی در سمت و سو بخشیدن به جنبش به جای بگذارند. موضع گیری پیوسته در مورد وقایع و نقش طبقۀ کارگر هم اعتبار آنها را در بین کارگران افزایش خواهد داد و هم جنبش مردمی را می تواند با خود متحد کند و در مقابل نفوذ اپوزیسیون سرمایه داری بایستد. فعالیت مدام و پیگیر تشکل ها و فعالین کارگری زمینۀ اعتصابات کارگری را بیشتر فراهم می کند و نقش و اعتبار مبارزات کارگری را افزایش می دهد. بدین شکل باید جنبش کارگری را به میدان آورد. در دل مبارزات کنونی می شود و حیاتی است که کارگران تشکل ها و شوراهای خود را ایجاد کنند.
با اعتصابات و اعتراضات کارگری ایجاد تشکل های کارگری بیش از پیش ممکن خواهد شد. هر نوع تشکل کارگری کوچک و بزرگی و با هر فرم ممکن قدرت کارگران را صد چندان خواهد کرد. متشکل شدن کارگران فقط به آنان برای سرنگونی جمهوری اسلامی قدرت نخواهد داد، بلکه امکان قدرت گیری کارگران و مردم و حاکم شدن بر سرنوشت خود و پایان دادن به استثمار، فقر و فلاکت موجود را نیز فراهم می کند. تنها آلترناتیو کارگری و مردمی از درون اعتصابات و با متشکل شدن کارگران ایجاد خواهد شد. تشکل های کارگری و شوراهای کارگری دیگر صرفا تشکل صنفی کارگران در مبارزه نیستند بلکه می توانند نهادهایی برای قدرت گیری طبقۀ کارگر باشند.
با وجود اینکه هنوز چند روز بیشتر از جنبش سراسری نگذشته است اما صدای آن در منطقه و جهان طنین انداخته است. با ارتقای این جنبش به انقلاب، خاورمیانه نیز شدیداً دستخوش تغییر خواهد گردید و اسلام سیاسی به قهقرا خواهد رفت. در این پیکار طبقاتی، همانطور که زن و مرد، پیر و جوان، کارگران ساکن ایران دوشادوش هم و متحدانه مبارزه می کنند، ملیون ها کارگر افغانستانی نیز که در ایران کار و زنده گی دارند با پیروز شدن انقلاب رها خواهند شد و در سعادت و خوشبختی و آزادی طبقۀ کارگر شریک خواهند بود. لذا اکنون میلیون ها کارگر افغانستانی نیز متحد و بخش بزرگی از طبقۀ کارگر ایران هستند که دوشادوش و متحد برای سرنگونی جمهوری اسلامی می توانند فعالیت کنند. همانطور که ما سوسیالیست های ایرانی و افغانستانی مشترکا این فعالیت را پیش می بریم. نقش ملیون ها کارگر افغانستانی در مبارزۀ طبقاتی جاری مهم است و ما باید دست اتحاد به سوی هم دراز کنیم.
نان - کار - آزادی
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی!
زنده باد سوسیالیسم!
کمیتۀ اجرایی اتحاد سوسیالیستی کارگری
سازمان سوسیالیست های کارگری افغانستان
دی ماه ١٣٩٦