(یک تبصره پوقانه ترقان)
سلیمان کبیر نوری
اخیرن آقای جنرال نیکلسون که گویا مسوولیت فرماندهی ماموریت "حمایت قاطع" در افغانستان را به عهده دارند؛ در مصاحبه ای به روزنامه ی نیویارک تایمز گفتند: "از ماه مارچ تاکنون نیروهای امریکایی بیش از ۱۶۰۰ جنگجوی داعش را در بیش از ۱۴۰۰ عملیات و حمله هوایی از میدان جنگ حذف کرده اند، اما با این هم آنها مانند پوقانه استند، ما وقتی از یک نقطه به داعش فشار میآوریم، از نقطه دیگری سر در میآورند".
اگر این درفشانی اندکی هم شما را به اندیشه واداشته است؛ لطفاً با ما همراه باشید:
از زمانی که سرغنه اشغالگران غربی ماموریتی را به نام "پشتیبانی قاطع در افغانستان!" تعریف و ایجاد کرده است، درست بر عکس تمامی ادعا های تبلیغاتی و رسانه ای، سیاسی و نظامی؛ تروریزم طالبی و داعشی روز تا روز نیرومند تر شده اراضی وسیعتری را تسخیر و مردمان بی گناه و بیدفاع بیشتری را کشتار و مرعوب و زنجیر پیچ می کنند.
اشغالگران حتی در همان تعریف ابلیسانه که خود فرموده اند؛ نیز تاکنون معلوم نکرده اند که این ماموریت نامنهاد «حمایت قاطع» چیزی است که برای پشتیبانی حکومت پوشالی دست نشانده درین کشور عمل می کند و یا بر عکس دم و دستگاه مستعمراتی کابل و آنچه در ذیل عنوان آن می سازند و می بافند؛ برای «حمایت قاطع» استعمار و اشغال و ستراتیژی های جهانتازی و جهانخواری اش با بهره گیری از موقعیت ها و امکانات و ثروت های رو زمینی و زیر زمینی وطن نیاکان و اجداد ما و خود ما و فرزندان و نوادگان ما میباشد.
البته چندان ضرورت هم ندارد که «تعریف کنندگان حمایت قاطع» این فقره را در کلام و سخن وضاحت ببخشند؛ در عمل و نتیجه عمل هردو جانب؛ روشن است که در واقع «حمایت قاطع» همان «اشغال و استعمار قاطع» است منتها در رنگ و نیرنگ نو تر و غلیظ تر و شنیع تر.
«اشغال و استعمار قاطع» با گونه های کلاسیک اشغال و استعمار که جهانخواران غربی آنرا در سرتاسر جهان به اجرا در آورده اند؛ این فرق فاحش را دارد که در آن از اجیران بومی به گونه لشکر های به «جنون گاوی» مبتلا ساخته شده مانند مفرزه های طالبی و داعشی و القاعده ای...همچون جاده صاف کن ها و پیش مرگ ها و دهشت پراگن ها استفاده مینمایند. از آنچه در عراق و سوریه و لیبیا و سومالی و سایر بلاد شرق میانه و در خود افغانستان درین گستره تمرین کرده اند؛ اکنون باید برای کوبیدن و دریدن اهداف کلانتر و سخت تر و مقاومتر در پهنه های وسیعتر و بی پیشینه تری فیض ببرند.
این است که افغانستان به موازات آنکه با بهانه تراشی های گوناگون «پایگاه» قوای علنی اشغالگران غربی شده است؛ روز تا روز بیشتر و گسترده تر «پایگاه» و جایگاه قوت های تروریستی اجیر و مزدور طالبی و داعشی و همسو ها و همخو های آنان نیز میگردد. همه جنگ ها و بمباران ها و این صف و آن صف به اصطلاح دولتی و مشروع را با طالب و داعش جنگاندن و «حمایت قاطع» کردن که بدبختانه از هردو جانب و از مردمان عام افغانستان تلفات و ضایعات درد انگیز و وحشتناک به همراه می آورد؛ در آخرین تحلیل و به لحاظ نتایح عملی؛ معادل «جنگ زرگری» است.
آقای جنرال نیکلسون که مسوولیت نوبتی فرماندهی ماموریت "حمایت قاطع" وصف شده را به عهده دارند؛ شاید عقلن آدم ناسالم نباشند که در مصاحبه با روزنامه ی نیویارک تایمز به عین واقعیت اعتراف نموده اند: "از ماه مارچ تاکنون نیروهای امریکایی بیش از ۱۶۰۰ جنگجوی داعش را در بیش از ۱۴۰۰ عملیات و حمله هوایی از میدان جنگ حذف کرده اند، اما با این هم آنها مانند پوقانه استند، ما وقتی از یک نقطه به داعش فشار میآوریم، از نقطه دیگری سر در میآورند".
یعنی اینکه ما حتی با استعمال «مادر بمب ها»، بی 52 ها، انواع و اقسام سلاح ها و امکانات کوردینه می کنیم و می زنیم و رمه رمه کشتار می کنیم ولی با تمام اینها داعش و طالب و القاعده همچنان در امن و امان است و باز از جایی آنسوتر با نیرومندی برتر عروج میکند!!!
ولی آقای نیکلسون تجاهل فرموده و ابراز حیرت نکرده است که اینجا باید سحر سحار و جادوی قهاری باشد که تمام بافته گی های مارا پنبه میکند!
و گر نه روس ها، ایرانی ها،عراقی ها، سوریایی ها، حشد الشعبی، حزب الله و همرزمان در کمتر از مدت زمانی و نیروی جنگی ما؛ چه گستره های عظیم امپراتوری داعش را که فتح نکردند و چه کثافات ماورا عظیم آنرا که پاک کاری ننمودند!
البته ناگفته نماند؛ این فرموده که " آنها ( داعشی ها) مانند پوقانه استند، ما وقتی از یک نقطه به داعش فشار میآوریم، از نقطه دیگری سردر میآورند" برای بعضی ها ممکن است کلمات و تعبیر طفلانه به نظر آید که به هیچ وجه در شان یک قوماندان بین المللی یک مبارزه! جهانی نیست. ولی چه میتوان کرد وقتی درون و بیرون سیاست و اراده غربی های اشغالگر یکی نیست و فقط اندکی از صد در صد با یکدیگر تضاد دارد. حتی چنین قوماندان بزرگ هم در برابر آن؛ مامور معذور و بیچاره بوده و از پشت پرده هر آنچه گفتند بگو؛ میگوید و گاه در نهان کردن عیان و در توجیه تضاد های رسوا شده چنین درمانده میشود و به سطح طفل نو سخن تنزل میکند.
افغانستانی ها و جهانیان نیک میدانند که روس ها در سوریه به هدف نابودی داعش صادقانه عمل کردند و پیامد آن را نیز حصول کردند. اما امریکایی ها...به سخن خود شان تنها به بیرون راندن! و فشار آوردن بر آنها متوسل می شوند! این به گونه رویکرد، به روشنی نمایانگر آنست که نیروهای غربی در واقع هدفی برای نابودی تروریزم داعشی و طالبی و امثالهم ندارند وانگهی مگر خود جاسوسخانه های غربی و متحدان ارتجاع سیاه شان در شرق میانه و پاکستان...خالق و پرورش دهنده انواع جریانات تروریستی نبوده اند؟!
اگر بپذیریم که نیروهای داعشی پوقانه اند، چه معجزه ای اتفاق افتیده است که پوقانه ها راه افتاده و خلق های کران تا کران جهان را گردن می زنند؟؟
شاید تشبیه داعش به پوقانه و اینکه اگر از سویی تحت فشار آمد از سوی دیگری سر در می آورد؛ برای استراتیژی ایست که دیر یا زود این سمت و سو، میشود کشور های همسایه افغانستان اعم از ممالک آسیای میانه و ایران و چین ...
اظهارات آقای جنرال در حالیست که آقای کابلوف نماینده کریملین کمیت نیرو های تازه نفس داعش را که به افغانستان آورده شده است؛ بیش از ده هزار نفر براورد کرده است. مقامات محلی در ولایات جوزجان و ننگرهار و غیره از ایجاد مرکز های داعشی خارجی و راه اندازی آموزشگاه های جنگی شامل کودکان خورد سال گزارش می دهند. و بالمقابل همین اکنون ده ها مکتب آموزش عمومی و عنعنوی درین ولایات توسط داعشیان و طالبانی که هنوز بیرق بدل نکرده و یونیفورم داعشی نپوشیده اند؛ بسته شده است.
بر علاوه اطلاعات موثق وجود دارد که در حمایه نیرو های تروریست داعش؛ متخصصین غربی به استخراج یورانیوم از جمله در درزاب ولایت جوزجان آغاز نموده اند. اما مقامات مسوول معادن و اقتصاد و امنیت حکومت دست نشانده جان کیری؛ از کنار این گزارش های سخت مبرم و مخوف با بیتفاوتی معنادار میگذرند و پی دسیسه بازی های شان می روند.
ترور های زنجیره ای طی چند سال اخیر، دسیسه پیچ کردن تا حد تبعید نمودن جنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری نامنهاد اشرف غنی و برکناری آقای عطا محمد نور موفق ترین والی و کار دار تاریخ شمال افغانستان؛ اجزای استراتیژی استقرار هر چه بیشتر تروریزم داعشی در شمال کشور محسوب می گردد.
اما استعمارگران خارجی باید بدانند که این راهی که می روند به ترکستان است. این پلان های اتاق فکر انگلیسی ـ امریکایی درون ارگ که بیش از صد مشاور خارجی دران شب و روز مصروف اند*؛ نقش بر آب می شود. با بسیج و مقاومت نیرو های مردم در برابر اهداف شوم و رذیلانه ی استعمار تروریستی و تروریست پرور غرب که توسط حکومت دجالی- پوشالی شان همه روزه برملا می گردد، این همه تیر های آنان به خطا رفته؛ و هرگاه با همین رویکرد ها خشن تر و برهنه تر از طریق ارگ عمل نمایند، تجربه ویتنام را برای خود تکرار خواهند کرد.
*
http://www.rasad.af/1396/10/09/balkh-province-president-ghani-usa-embassy-in-kabul/