سلسلهی بررسی هولوکاست انگلیس علیه زبان فارسی:
بخش ششم
چرایی جهانی نه شدن زبان ،فارسی با آن که دامنهی گستردهی گویایی و گویشی و گفتاری و نوشتاری در جهان دارد بر میگردد به فروپاشی های گام به گام و بدون برگشت قدرت هاکی سیاسی حاکمهی فارسی تبار ها یا حکام فارسی دوست سرزمین ها.
اقتصاد نا منسجم و بدون اثرگذاری حوزه های فارسی زبان در داد و ستد های جهانی، با آن که به گونهی نمونه افغانستان سرمایه های سرسام آور زیر زمینی دارد، تلاش های اثرگذار انگلیس برای جهانی سازی زبان فارسی در جهان که آنزمان تنها رقیب توانای فرهنگی انگلیس بود و اعراب هنوز به گسترش اشغال سرزمین ها مجال نیافته بودند و زبان شان از شبه جزیرهی عرب عبور چندانی نه کرده بود. ارچند در پسا لشکرکشی های اعراب برای کسترش دین اسلام، هویت های اجتماعی و ملی بیشتر ملت ها نابود شدند، ولی زبان فارسی از این شیوهی نابودی جانبه سلامت برد و با تن زخمی تقلای پایایی کرد. اعراب که آهسته آهسته رنگ آشتی با زبان های جهان را میروبیدند، در کنار زبان انگلیسی هم به زبان رقیب انگلیس تبدیل شده و هم بیاثر منفی بالای زبان فارسی نه بود. با آن که بیشترین بازمانده های اعراب در سرزمین های فارسی نشین هویت زبانی دوم یعنی فارسی را گرفتند، ولی در مقابل این دانشمندان، کهننگاران، سخنسرایان، داستان پردازان و همه ساربانان علم و مدنیت فارسی بودند که به نوعی فارسی را در مقابل عربی ناتوان ساختند. نه همه بل جمعی زیادی به زبان فارسی وداع کرده و عربی نویسی و عربی گفتاری را رجحان دادند. در یک مورد شاید ملامت هم نه بودند. چون حاکمیت های حد اقل تا دوصد سال اعراب در ایران زمین و خراسان زمین به طور اوسط سه نسل را به پیری کشاند. اگر حد اوسط عنر در آن زمان شصت سال گرفته شود، کمی بیشتر از از سه نسل فارسی گفتار فدای تهاجم فرهنگی اعراب شدند. مایهی شگفتی و ستودن آن است که بزرگان و دانشمندانی برای برگردانی های نوشته های عربی به فارسی همت گماردند. ورنه ما امروز مطالعات چندانی نه می داشتیم. در پهلوی آن همه دیوان سالاری اعراب و انگلیس یکی از اثرگذاری های منفی دیگر تهاجم اعراب گزینش نام های مردمان سرزمین های اشغالی بود. مانند موجودیت پیشوند (ابو) برای مردان، (ام) برای زنان شوهردار و فرزنددار، (بنت) مفرد برای دختران، (ولد) (بن) برای پسران. ( والد، والده ) یا (والدین) برای پدران و بوبو ها. این اثرات تا حال ادامه دارند و خودنمایی میکنند. تا آنجا که بسیاری ها نامگذاری های غیر عربی بالای فرزندان شان را خلاف آموزه های تسلط اعراب میدانند و آن را به اسلام میبندند. بهتری کار اینجا بود که پیش وند (محمد) جاگزینی بود برای (ابو). معتقدات بازمانده برای مذاهب مختلف اسلامی پسا رحلت پیامبر هم در ریشه تنی نام های عربی نقشی داشتند. دوران شاهان صفوی با مذهب تشیع و کاربرد پیشا و پسا نام حضرت علی کرم الله وجهه میان اهل تشیع بیشتر و میان اهل تسنن کمتر و در مذاهب چهارگانهی اهل تسنن ریزچین بود. طرفدار علی، علیمدد، علی یاور، علی احمد، علی اکبر و همین گونه زیادتر. علی دوستی در میان برخی فرقه های برادران اهل تشیع به خصوص شیعهی غالی چنان ریشه تنید که نعوذبالله علی را خدا میدانستند. تا جايي که حضرت علی چند تای آنان را بهداین جرم آتش زد. تا همین جای کار هم راضی نه شدند و گفتند نعوذبالله تو خدایی که میسوزانی و در آتش میاندازی. در حالی که اهل تسنن هم حضرت علی را متناسب به وصیت پیامبر دوست دارند و نورالدین عبدالرحمان جامی سرودسرای نامدار، عارف و صوفی زبردست فارسی هم در علی دوستی تا آنجا پیش میرود که در یک مورد توسل به شرک دارد:
( گویند که مرتضی علی در نجف است در بلخ بیا و ببین چه بیتالشرف است جامی نه عدن گوی نه بین الجبلین خورشید یکی و نور او هر طرف است ) آنسان که در چند مقالهی دیگر هم یادآور شدیم، کاربرد استعاره ها یا شبیه سازی در صنعت شعر فارسی یا شعر عربی یا شعر اسلامی تا آن جا مجاز است که شرک نیافریند. قرآن کلام خدا، خداوند متعال را الله نور السموات واالارض میگوید. حتا وقتی پروردگار پیامبر را فرستاد به ایشان لقب رحمت اللعالمین داد، نه گفت نور ماه یا خورشيد. گونه های دیگری هم از این شرک ها وجود دارند که ناخواسته به حضرت علی توسل میجویند. یا علی مدد، یا علی مشکل کشا و... اینجاست که فارسی پهنه و گسترهی اصلی را از دست میدهد. دوران تسلط دوصد سالهی اعراب در خراسان زمین بود که زبان مادری و گفتاری پدری ما بیگانه گفتاری و بیگانه نویسی را با زبان بیگانه پروری اگر نابود نه کردند، زخمش زدند. ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری مشهور به جریر طبری، ابولمجد مجدود بن آدم سنایی، ابوالفضل بیهقی، ابوالسعید ابوالخیر، ابوالقاسم فردوسی، ابومعین خسرو و بیشمار کسان دیگر که همه یا بیشترین آثار شان به زبان عربی بوده است.
نوشتهی محمدعثمان نجیب