به نظر می رسد که ورق تاریخی طالبان به سمت سرنوشت نگون بخت، آهسته آهسته دور می خورد. این سرنوشت از ابتدای کار، قابل پیش بینی بود اما بیشتر طی یک روند تدریجی قابل بحث بود تا تغییر ناگهانی در رویکرد های امریکا در قبال افغانستان پس از طالبان و آن هم به گونه دراماتیک.
در تازه مقاله در نشریه فارین پالیسی، مدیران ارشد یک نهاد تحقیقاتی" مرکز امنیت جدید امریکا" با یک تحلیل خلاف انتظار، از دولت امریکا خواسته است تا موافقت نامه دوحه را باطل ساخته و از جریان های سیاسی ضد طالبان با ایجاد دفاتر در کشور های بزرگ، فعال سازی سفارت خانه های دولت سابق و تحریم بیشتر طالبان، حمایت کند. این مرکز "مرکز امنیت جدید آمریکا "(CNAS) یک سازمان مستقل، و غیرانتفاعی است که سیاستهای امنیتی و دفاعی را همه ساله به سیاست گذاران امریکا و نهاد های تصمیم گیر آن، ارائه دهد. این مرکز، سیاست گذاران، کارشناسان و مردم را با تحقیقات، ایده ها و تحلیل های مبتکرانه و مبتنی بر واقعیت درگیر می کند تا بحث امنیت ملی را شکل دهد و آن را به شکل گسترده ی ارتقا دهد. این مرکز، تحقیقات و تحلیل های پیشگامانه ای را برای شکل دادن و ارتقای بحث امنیت ملی و سیاست خارجی در واشنگتن و فراتر از آن انجام می دهد. دستور کار تحقیقاتی برای شکل دادن به انتخاب رهبران در دولت ایالات متحده، بخش خصوصی و جامعه برای پیشبرد منافع و استراتژی ایالات متحده، نیز از خصلت های کاری این نهاد است. این مرکز با حمایت و ارتباط نزدیک با وزارت های دفاع و دولت، کاخ سفید، و آژانس اطلاعات مرکزی و همچنین در کنگره و بخش خصوصی، نیز از جایگاهی تاثیر گذاری در سیاست گذاری های ایالات متحده امریکا، برخوردار است. اخیرا ریچارد فونتین، مدیر اجرایی مرکز امنیت جدید امریکا (CNAS) و لیزا کورتیس، مدیر برنامه امنیتی هند و اقیانوس آرام در این مرکز، پیشنهاد داده اند که توافق نامه دوحه باید کنار گذاشته شود و با مخالفان تعامل شود. سئوال می شود چرا؟
عوامل آن را اینجا به گونه مختصر و مبتنی بر فاکت های موجود و سیر حوادث در هژده ماه گذشته، بیان می کنم.
اول- طالبان نتوانستند مشروعیت لازم را بدست آورند و برداشت ها در مورد تغییر این ماهیت این گروه و نحوه عملکرد شان، یک تعبیر نا درست و جانب دارانه بوده است. حالا سیاست گذاران امریکایی و اتاق های فکری آنها، متوجه این مسئله شده اند. طالبان دیگر عنصر به درد بخوری برای تحصیل اهداف امریکا در منطقه نخواهد بود. به این حساب، تمرکز عمده این است تا با ارائه طرح های بدیل، دولت امریکا و تصمیم گیران آن را قناعت دهد تا از جریان های ضد طالبان به عنوان بدیل حمایت کند تا منافع استراتیژیک امریکا در منطقه حفظ شود؛
دوم- طالبان با ارتکاب خطاهای استراتیژیک در جریان هژده ماه گذشته، مانند نقض گسترده توافق نامه دوحه مبنی- تشکیل دولت فراگیر، عدم دخول در شهر ها، قطع رابطه با گروه های تروریستی منجمله القاعده و حفظ دستاورد های بیست ساله و رعایت حقوق بشر و زنان باعث شدند تا رویکرد امریکا از یک رویکرد مبتنی بر اعتماد به یک رویکرد عدم اعتماد تنزیل یابد؛
سوم- رشد سریع داعش و مبدل شدن آن به عنوان نیروی بدیل دهشت افگنی در شمال افغانستان، از اهمیت استراتیژیک طالبان کاسته است. دیگر طالبان با این نا همگونی ترکیبی، قابلیت به درد بخوری به اهداف امریکا نخواهند داشت؛
چهارم- نشست های اخیر این گروه تحقیقاتی که از اعتبار ویژه ی در امریکا و مجامع تصمیم گیری برخورداراستند و دیدار های آنها با سران جریان های ضد طالبان در تاجیکستان و ترکیه که خواستار ارائه برنامه های بدیل از آن ها شده بودند، باعث شده تا طالب بی بدیل، بدیل پیدا کند. این وضعیت واقعا دراماتیک است؛
پنجم- ارتباط نزدیک طالبان با روسیه و خواست روسیه از طالبان برای تحویل دهی تجهیزات ارتش سابق افغانستان که عمدتا امریکایی استند و مخصوصا در شرایطی که جنگ اوکراین به یک نزاع بین المللی مبدل شده است و همچنان تلاش طالبان برای خرید تسلیحات پیشرفته و پهپاد از چین، نگرانی جدی امریکا را برانگیخته است و باعث شده تا طالبان با بدیل دیگری، معاوضه شوند. این کار با انتقاد گسترده در درون مجامع تصمیم گیری مبنی بر توقف ارسال کمک های میلیون دالری به طالبان نیز شده است؛
تجمع گروه های تروریستی و هم پیمانی طالبان با این گروه ها منجمله القاعده که ابزار خوبی برای امریکا در گذشته بودند، امروز به یک درد سر برای این کشور مبدل شده اند. حالا این گروه آن چنان مانند گذشته در کنترول امریکا و متحدانش نیستند و مایه نگرانی عمیق امنیتی برای آنها شده اند؛
ششم: تشدید حملات تی تی پی بر پاکستان و نارضایتی پاکستان از طالبان افغانستان باعث شده تا نظر و نگاه امریکایی ها نسبت به طالبان، تغییر کند و میزان امید ها از این گروه ضرب در صفر شود. با وخیم شدن وضعیت امنیتی در پاکستان و حجم بلند تهدیدات و حملات طالبان پاکستانی، نگرانی از حمایت طالبان افغانستان از این گروه و سایر گروه ها، به شدت افزایش یافته است. پاکستان در منطقه متحد استراتیژیک امریکا است و این اتحاد به هیچ وجه وارد بازی ای نمی شود که عواملی بیرونی دیگر، آن را خدشه دار سازد و نظم و قاعده کنونی را تغییر دهد؛
هفتم- اهمیت موضوعی و جغرافیایی افغانستان در بازی بزرگ جدید، ژئوپولیتیک نظم نوین جهانی و رقابت ها در عرصه نزاع های بزرگ بین المللی، هنوز هم این کشور را در صدر اجندای های بین المللی امریکا در آسیا قرار می دهد. زود است تصور شود که امریکا از افغانستان منصرف شده است. انصراف به معنای چشم پوشی از منافع استراتیژیک امریکا در منطقه ای است که به شدت صحنه و شاهد نزاع های داغ و رقابت های استراتیژیک است. بنا، نظر به وضعیت موجود و تغییر در قاعده بازی، ورق نگون بخت طالبان دور خورده و ممکن به زودی شاهد تحولاتی دراماتیک در وضعیت افغانستان و ایجاد طرح های بدیل به جز از طالبان باشیم.
نویسنده : عبدالناصر نورزاد
ارسالی: سلیمان کبیر نوری