سیدموسی عثمان هستی سردبیرماهنامه بینام درکانادا
این عکس در رستورانی درشهر گولف آنتریو گرفته شده که به استقبال کرسمس وسال نو20017 عيسوی می روند شما می دانید که کانادا سیلاب مهاجرت های ناخواسته جهان است . اگر فیدل کاسترو هم از کیوبا فرار می کرد نزد زندیاد ترودوی فقید پدرنخست وزیر موجوده کانادا می آمد... همان طوریکه جاسوسان آی اس آی گلیم ما را در پنجشیر جمع کرد ولی سیا نتوانست که گلیم فیدل روانشاد را تا روز مرگش جمع کند.
بروای بیخبرما با خنجر نشستیم
بروی استعمارگر در خود بستیم
فریب این وآن هرگز مخور تو
که توپ و تانگ با تبر شکستیم
"شاعربی وزن وبی ترازو"
دراین رستورانت یاکافه زیبا زیادتر پیران مهاجرسرتاسر دنیا که دراین شهر زندگی می کنند دورهم جمع می شوند زیاترشان عمرخود را خورده اند حالا روزی مرده ها را میخورند دم شان گرم یکی ازآنها من هستم وهرکدام شان باگذشت فرازونشیب زندگی ازناچاری در کانادا بخاطرخوشی دل خودشان کاه بیدانه سیاست باد می کنند صدای نشخوارسیاست شان غیرخود شان کس دیگری نمی شنود ودستگاه جاسوسی کانادا درک کرده که این ها بودنه های بگیل سیاست هستند که با قوکردن جنگ نمی کنند چتل کاری ندارند که ازدست شان درکاناداچیزی به ضرر کانادا بیاید وافکارمردم را برعلیه دولت کانادا دگرگون سازند. ولی دولت کاناداهرکدام ازاین سالخورده ها را بانام ونشان سابقه شان می شناسند که دیروز چه افکار داشتند وامروز چه افکاردارند.همان زوریکه ما ازدولت داود دیوانه ، داشتیم زمامدارن بیخردحزب دموکراتیک خلق، رهبران خودفروخته مجاهدین ،طالب ودست نشانده های امریکایی نداشتند و نبض چامعه را درک نکرده بودند. ازمرگ داود هنوزهم خون درمملکت می جوشد وحزب دموکراتیک خلق حالا می داندکه وقت کودتاه کردن نبود وایکه مجاهد می گوید ما روس را به زانو در آورده ایم حرف احمقانه بیش نیست قبل ازآمدن حزب دموکراتیک خلق وهجوم آن به افغانستان گلیم روس درحال جمع شدن بود زیرنول امریکا وغرب قرارداشت این بازی روس از1917 علیه روس آغازشده بود داخل شدن اش به افغانستان بهانه دست دشمنان روس داد تاجاسوسان خود را در پاکستان حمایت معنوی ومالی کنند. ازپشک ها پلنگ های جنگل سیاست بسازند. این پُک ها مجاهد وطالب امروزی است.
وهنوزبرگ بازی های قتل وکشتارشان سرمیزسرنوشت افغانستان بازی می شود دراین جای شک نیست هنوزپاکستان وایران مانند خرملانصردین گاه گاه شاش خودرا درریگزارسیاست کف آلود می بینندگاه درزیرسایه روس وچین وگاه درزیرسایه امریکا صدای هنگ خفه شده شان بلند میگردد ومی برآید وحق هم دارندبه خاطرمنافع شان صدای هنگ بلند کنندویاافغانستان پس لگد بزنندولی آهسته آهسته پای همسایه های افغانستان درظاهرکشیده می شودچهارپهلون قدرت چین ،روس،هندوامریکا درمنطقه درحال بی لجام شدن است مامهاجران پیرعاشق سیاست که سیاست بی دندان نشخوارمی کنیم هرکدام مانگران بازی های سیاست دورازوطن هستیم.
این روزکه دررستوران چراغ های چشمک می زندمن درپهلوی درخت کرسمس درکدام فکرنشسته ام مردروسی که بازبان شرینی تاجکی باادبیات خاص تاجگی سخن می زندداخل رستوران می شودباتیلفون دستی خوعکس مرامی گیردوبه ایمل من می فرستد وبعدمی آید احوال پرسی می کندومی گویدبه ایمل شماچیزی فرستاده ام نام نمی بردکه مجاهد وطالب ترا بنام مرتد بشناسدومن هم بخاطریکه مردی پهلوی من قبلاًنشته نداندکه این مردروسی به من چه ایمل کرده من نمی پرسم که چی فرستادی همین عکسی که دربالای نوشته می بیندفرستاده اول اومی خنده به من می گویدکه ریش وبورت های توآهسته آهسته رنگ تصویرزندیامارکس بخودمی گیردمن مغرورمی شوم ازآن تشکرمی کنم که مرابه چرچل وبیرژنیف تشبه نگرده زندیادمارکس مانندکوه هندوکش بزرگ است ومن کوچکترازریگ دامنۀ آن کوهی هستم که بزرگی وغرورش افتخارزادگاه من است چهل سال قبل من وسرورعثمانی وکیل شورای فراه فعلاً درپارلمان افغانستان مرددانشمندومدبرکه اصلاً استادساینس است ودرسیاست ید طولا داردهمکارورفیق بودیم مردآرام وشکسته است وآن وقت هم ازحزب دموکراتیک خلق دل خوش نداشت بی هراس نمازخودرا می خواند.
روزی من با یک روس جروبحث می کردم واشتباهات روس وحزب دموکراتیک خلق را برمی شمردم اواز برخورد بی باک من نمی گویم ترسیده بود... نمی خواست که من بی پرده بدون چوکات بندی سیاست حرف بزنم. شاید من آن جرات رانداشتم گرمی سرم مراجرئت بخشیده بود... چه انتقادی من سرروس ورهبران حزب دموکراتیک خلق داشتم درنوشته های قبلی خودیادآورشده ام تکراراش رابیهوده می دانم.
من اززندان خلاص شدم زنده یادتره کی ،زنده یادحفیظ الله امین برحمت حق پیوسته بودند شادرون ببرک به کابل باقشون سرخ برگشته بود. من هنوزبه پنجشیرنرفته بودم صلح دوست رییس ترانسپورت که ازجمله رفقای نزدیگ من وکارمل بود واو روابط مرابارهبران چپ وراست می دانست وهم می دانست که زمانی حزب چپ وراست ساخته می شدوهنوزاین احزاب به وجودنیامده بودمن درجلسات هردوطرف اشتراک می کردم هدف من زدن سلطنت بودکه بعدها معلوم شد هنوزوقت بودکه سلطنت زده می شدبادست راست یاچپ .
رهبران هردو جناح را ازنزدیگ می شناختم وآنهاهم هدف مرادرگ کرده بودندمی دانستندکه چشم من به چشم هاشم خان هم خورده سفیدشده کوشش می کردچپ وراست که مراباخودداشته باشندولی من مثل مرغ زیرک درلب لب دریای سیاست هوا خوری می کردم صرف هدف من زدن سلطنت بود. قبل ازاینکه با رهبران چپ وراست تماس داشته باشم دنباله رو پدر بودم سروکارم با مشروطه خواهان مثل غبار زندیاد سعدالدین بها ببرداوی وغیره بود.غبارازاقارب ما بود ودیگران را ازروی پدرمی شناختم ومثل احمدشاه مسعودهوشیاری نداشتم که ازهرطرف پول بگیرم که هم غازی شوهم شهیدوبعدازمرگ قهرمان ملی ! نمی دانم صلح دوست حالاکجااست دوزن داشت ونمی دانم باکدام زن واولادهایش درکدام نقطه دنیااست اگرزنده باشدنان اش گرم وآبش سردواگرمرده باشد روانش شاد...ازماکرده خیلی جوان بودفکرنمی کنم که مرده باشداوبجای علی گل پیوندکه اوهم دوست ماوحمید عرب بودوازجمله رفقای حفیظ الله امین بودواورامن درخانه امین باراول دیده بودم وباسارنوال حمیدعرب که ازمشرقی بودهم اطاق بودومن گاه گاه دراطاق شان می رفتم آن وقت زمان شاه ویاداوودبودفراموش کرده ام ومی گویندعلی گل پیونددرالمان است شکرکه زنده است رفیق شخصی خوب مابودماباسیاست وحزب اوکاری ندارم وآنکه رفیق من است به من فرق نمی کندکه چپ بوده یاراست مامرض سیاست داشتیم وآسیاب سیاست مابنام خشک وترچیزی رانمی شناخت اگرماک چپ ویاراست به من زده شودترس ندارم وباچپی هاوراست هادوستی ورفاقت داشتیم ومارک چپ رازمانی به من زدندکه من وزندیادپهلوان احمدجان درپنجشیرعلیه دوست سابقه ماببرک کارمل قیام کردیم وجاسوسان آی اس آی خیابان جهادبه به روی مایکطرفه ساختندومانتوانستیم کوسه رادرزردی آفتاب دستگیرکنیم سرانجام ازبرکت مابه قهرمانی رسیدشایدبگویدکه درنوشته های قبلی خودبه خوبی ازامین ،تره کی ، وببرک یاد نمی کردی حالاپانگ روس گرانگ شده به نیکی ازآنها یادمی کنی همه می دانیم که می گویندخداکفن کش قدیم ببخشد.
آری من وقتی که شناخت کامل درقسمت رهبران مجاهدین ، رهبران طالب وشاه شجاع های امریکایی تحقیق کردم حالامی گویم گاوسرگاو میش شهزاده است این جواب قبل ازسوال به شما داده شدکه تشویش سوال گریبان گیرافکارشمانشوداگربازهم سوال داشته باشیداین ایمیل من وهم تیلفون دستی من در پايين این نونشته به شماعزیزان داده شده که اگردشنام دادن دل شمامی شدبه من ازطی دل بدون هراس دشنام بدهيدمزایم سایت ها نشويد که چرا نوشته های هستی را بنشرمی رسانید ایمیل وتیلفون دستی خود داده غوره بدل نمانیدمن نمی توانم چیزی راازملیت های نجیبافغانستان پنهان کنم یاپنهان بمانم وهرچیزشمادرقسمت من حدس می زنیدشمامنحیث یک خواننده حق داریدمرا بنام چپ می شناسیدیا راست می شناسیدیامرتجع خاین ویاصادق من حالاجودن سیاست زده ام خوب گفتن وبدگفتن سرمن تاثیرنداردبه وجدان شماوقضاوت شماتعلق داردتلفن دستی من این است.
وقت ونا وقت شب به من فرق نمی کندمردپیرخواب نمی داشته باشد226_500_4345
تا می تواند دل خود یخ کنید من گوشی راپاین نمی گذارم خرما سالها این باررا برده است.
حرف مادراین قسمت بودکه نزدصلح دوست دردفترکارش درشهرنورفتم گفتم تومی دانی که من درجمله هیت تحقیق رهبران حزب دموکراتیک خلق بودم به بعدازپیروزی شمابه نام مرتجع به زندان رفتم اوخنده کردبا شوخی گفت مثلیکه مشت ولگددرزندان ترازندمغزتراخراب کرده اند قسمی می گویی که من میخواهم ببرک جان را ببینم که قبل ازانقلاب اوراماوتومی دیدم گفت اگرسعدادین خان بهازنده می بودآنرشما به آسانی دیده نمی توانستیدکسی آمداوبا آن شخص مصروف صحبت شدمن درچرت رفتم چای من هم یخ شدصلح دوست باآن رفیق حزبی اش خداحافظی کردبه من گفت آقا صاحب درچه چورت وفکررفتی گفتم درچورتی که پیش بینی نمی کردم گفت اگرعاجل است بهتراست که خانم راتب زادراببینی واگرعاجل نیست یک رفیق من باکارمل نزدیگ است ازفراه شایداورابشناسی مشهوربه پردلی است قبل درهواشناسی همراه فیض وغلام حضرت گاوهمکاربودگفتم من نمی شناسم گفت بااوصحبت می کنم اوهروقت خواسته باشدرفیق کارمل را می بیندبازمن درچورت رفتم دماغم به گذشته هابرگشت صلح دوست به پردلی تیلفون کردازمن نام بردگفت پردلی صاحب همین جابامن است میخواهدکارمل صاحب ببینداوخنده کردگفت آقا صاحب شایددیده باشم بیادندارم پردلی مردآرام وخیلی بامحبت بودگفت من ساعت چهارعصربادفتررفیق کارمل وعده دارم آدرس من رابه آقا صاحب بدهدبیایدببینم چه کمک کرده می توانم به دفترپردلی رفتم وهردوبه دفترسکرتریت کارمل رفتیم وقتیکه داخل شدم مردمان ناشناخته آنجانشسته بودندیک نفرهمکاررییس دفتربودپرزه های شهرت اشخاص باخودمی برداوازداخل اتاق کارمل برآمدنظراش به من خوردبامن خیلی خوب احوال پرسی کردآهسته به کسی که پهلویم نشسته بودازاوپرسیدم وگفتم این آقارا می شناسیدگفت نخیرومن هرقدرفکرکردم اورانشناختم وقتیکه پردلی دیدکه یکی ازاعضای دفترمرامی شناسدبه رییس دفترکارمل یک پاکت آورده بوددادوخنده کرآقاصاحب من هم به همین دوست شماسفارش شمارا می کردم حالافکرنمی کنم ضرورت باشدشمارامعرفی کنم گفتم من این آقارانمی شناسم گفت این شمارامی شناسدچندروزی این جااست بعد می رودوبحث منشی ولایتی جوز جان مقررشده بعدبیادم آمدکه این رفیق ایام ادین غیاثی پسرمحراب الدین باغ قاض است درخانه آنهاچندمرتبه دیدم غیاثی این وقت با وکیل فکرمی کنم دروزارت مالیه کارمی کندزندیادصاعد بدوانکه به من بگویدچیزی بنویس خوداش ازمن به کارمل گفته بوددرجمله منتظرین آقاحاب باپردلی صاحب آمده بعدازچهارپنج نفربه من گفت آقاصاحب چنددقیه می تواندوقت کارمل صاحب بگیردگفتم من چه بگویم به کارمل صاحب ارتباط داردمن داخل شدم کارمل مثل سابق لطف کردازجای خودخیست بامن دست داددیدم هیچ تغیردرروبط اش نکرده ازپدرمن پرسان کردگفتم خوب است درپروان می باشدگفت چطورآمدی گفتم حالازیاد مصروف هستیداگریک روزی به من وقت بدهدکه شمارببینم گفت ساعت شش آمده می توانی گفتم افتخارمی بخشدبرآمدم آقای ساعدگفت مشکل تان حل شدگفتم صاعد صاحب کارمل صاحب به من بعدشش وقت دادندمن وسیله هم ندارم گفت فکرنکنیدمن این جامی باشم باخودمی برم.
ساعت ده کم شش آمدم دیدم غیرساعدکس دیگری دردفترنیست بعد احوال پرسی نشستم زنده یادساعدگفت ایام می بینی گفتم زندانی بودم دوستان ندیدم گفت دروزارت مالیه است تازه به ریاست کلیم مقررشده ولی تاحال به کارشروع نکرده گفتم درهمان خانه سابق خوددروزیراگبرخان است گفت درهمان خانه است گفتم ساعد صاحب شب مرادرخانه ایام پاین کند گفت باشد.
عرضه پیش کردم به قلم خودکارمل نوشت ملاحظه شداملاک آقاصحب برایش بسپاریدبعدبه زندیادساعد ببرک گفت آقاصاحب می شناسی گفت رفیق ایام الدین غیاثی هست گفت رفیق کل مااست ولی ناجوانی خودداردخنده کردیم گفت میرغضب ترانکشد گفتم نه تنها نکشدامررهایی مرا اززندان دادگفتم پدرنزدش رفته بودامررهایی راداده بود.
گفت اگرکشته نمی شدپاکستان به مرادخودرسیده بودمابه سروقت اش رسیدیم وگرنه خروتی بازی شروع شده بودگفتم شناختی که من ازپاکستان دارم اگرامروزجلوپاکستان گرفته نشودفردادردسراست گفتم سرزمین های افغانستان انگلیس به نوگران سرسپرده خودداده درجداشدن پاکستان ازهندبرتانوی بی خیالی شاه سسب شدکه خاک های ازدست رفته افغانستان به پاکستان داده شودقبل ازاینکه پاکستان رذالت شروع کندبه بهانه خاک های دست رفته افغانستان به پاکستان شمادرد سرشودخنده کردگفت ببینیم که دوست های ماچه تصمیم می گیرندگفت دیگردرمنطقه کس جرئت نمی کندبطرافغانستان چپ ببیندماحالا آزادی خودبدست آوردیم اخوانی که درپاکستان است درزمان حکومت داودمشتی که خورده کمراش خم شده وگفت گربه میدان آیی می دانی یم ومن دگرچیزی نگفتم سکوت کردم اونگفت باما کارمی کنی ومن هم خواهش همکاری رانکردم به فکراین شدم زمین هایم دوباربدستم آمدمی روم دهقانی میکنم چون سرمن هیشه بوی قورمه سیاست می دادسرحدمابه پنجشیروزندان لاورپاکستان وکاناداکشیدرفیق خیل عزیزما بدست خوداحمدشاه مسعودپهلون احمد جان قصابی شد.
گفتم دوست پیرمردروسی عکس مراگرفت بعددوریک میزنشستیم ازجیب خودیک اخباربه لسان روسی کشیدعکس جنرال دوستم دراخباردیده می شدگفت این رامی شناسی خنده کردم ازمن کرده شمابهترمی شناسید دوست شمااست گفت به این اعتمادکردن مشکل است گفت ازنگاه دانش سیاسی کم باراست زوتربطرف پول مانندچهارمغزپوج لورمی خوردگفتم خوب است که خالی است ریگ پرکنیدکه سنگین شودبا این شوخی هاآهسته آهسته هردودربازکردن کورگره های سیاست جدی شدیم.
من جریان دیدن خودباکارمل به اوقصه کردم گفت بزرگ ترین اشتباه روس ازهمین نقطه آغازمی شودروس فکرمی کردبدون ازاینکه غرب تحریک شودتکیه به جلو پیش می رفت تاخشم امریکا وغرب به طغیان نیایدهنوزهم نمی خواست ازمیان جنگ سردبرآیدگفتم سالهاافغانستان دردست شمابودوافغانستان مثل خط دیورنددربین جنگ سردقرارداشت خامی شماوخامی حزب دموکراتیک خلق بودکه پای شمارابه افغانستان کشیدگفت ماناچارشدیم که داخل افغانستان شویم کارمل ازهمسایه های افغانستان نمی ترسیدازجناح خلق هراس داشت بدون قشون روس داخل افغانستان نمی شدکشتن تره کی اوراکم جرئت ساخته بودوپوزانوف هم به مقامت بالای روس گفته بودبا شیردرجنگل روبروشدیم (امین)این مردم عادت دستوردادن دارنددستورنمی پذیرندچیزی که به غرورشان بربخوردلجام به دندان می شکناندقوی ترین قیضه ازدست جانب قعابل می گیرندواورابیچاره می سازند.
روس به اشتباه رفته بودببرک رابادیگرملت مقایسه نکرده بودهمه ملت حزب دموکرتیک خلق به چشم غلامی می دیدندوحزب دموکراتیک خلق وروسهاقبل ازآمدن به سرقدرت نقش دین درافغانستان نادیده گرفته بودندوتاریخ انگلیس باجزیات آن مطالعه نکرده بودندوهم رهبران حزب دموکراتیک خلق فکرکرده بودن که شعارهای شان دوای مسکن برملیت های افغانستان است مشاورین فریب می دادندروز به روزبه فسادمالی واخلاقی مشاوین روسی را دچارمی کردند.
رجب بوف مشاورکارمل باقاضی امین لغمانی برادرشدل سبز چشم لغمانی که حالا درکانادازندگی می کند همدست درقاچاق فروش رجب بوف مشاورببرک وامین معاون استره محکمه شده بودندرجب بوف وامین هیروین ازطریق ایران وپاکستان توسط حزب اسلامی به غرب می رساندتااینکه رجبوف رادستگاه جاسوسی المان شرق شناسی کردبه روسیه برده شدبعدازتحقیق ثابت شدکه اعضای برجسته روسها درافغانستان با یکتعداداعضای بلندپایه حزب دموکرات خلق سبب تشویق فسادمشاورین شده ولی آن وقت کارازکارگذاشته بودسازمان زنان به بهشت فساداخلاقی مشاورین روسی تبدیل شده بوددوستم ودیگرهمقدان دوستم همه خودسروبی لجام شده بودنداحمدشاه مسعوددول دوسره رامی زدهنوزوابسگی خودباغرب وپاکستان داشت این دیگراشتباه روس بودهنوزنمی دانست که مشاورین درخدمت نجیب وامثال نجیب قرار دارندونجیب بعدازریاست خاددیگرپای گاه مردمی نداشت بیروسی وکمته مرکزی چندین پارچه درزمان ببرک شده بودمشاورین روسی باارتباط شخصی که بااعضای بلندپایی حزب پیداکرده بودنداعتبارپایه رهبری ببرک کارمل را روزتا روزکاواک می کردندوهم روزبروزاعضای رهبری روس سرکارمل بی اعتبارمی شدندزدوبندهای مشاورین بامخالفین کارمل روزبروزریشه به آب می رساندوبرزکترین اشتباه هیت رهبری روس اعتمادکردن به نجیب بوداعضای برجسته حزب ونظامی های عالی رتبه یکی پی دیگردردامن اخوان بخاطرزبانی وقومی می افتادندسکتریستای حزب به رهبری دستگیرپنجشیری ،کویانی ،شهنوازتنی ،جنرال شوررفیق گلب الدین ،عظیمی نواسه عظیموبرادرجنرال شکورعظیمی آصف دلاورجنرال رفع وزیردفاع وغیره لجام شان دردست حزب اسلامی ، جمعیت ، حزب وحدت بودمسلم اچکزی جبارقاتل مشهوربه قهرمان ، دوستم نه تنها باجناح های مخالف دولت روبط محکم داشتند باچوروچپاول دست درازی به ناموس مردم دیگراعتباری به دولت نجیب نمانده بودصدیق برادرنجیب الله وثریابهاخانم برادرنجیب الله روزدرپنجشیربودندشب درکابل این نوع ارتباطاط گلیم دولت ودولت داری راجمع می کردوروس دیگرنه تنهاروس دیروزنبوددردامن جاسوسی غرب تیمم می زد.
اگراین بارروس اشتباه کندقدرت اتومی ونظامی آن زیرسوال می رودگرچه پوتین به عقیده مردم اش مردآهنین است نگاه های آن خوف ناکترازاستالین است ودرسیاست نه تنهاپیشقدم وحرف اول می زندوغرب باتجربی که داردتاروزیکه پشت اورابه زمین گذاردبه اوغرورکاذب غیرمستقیم می دهدوهنوزبه غرب پوتین وجودواقعی یک ببرسیاسی راپیدانکرده پوتین اگرمی خواهدوجودفزیکی درسیاست داشته باشدبه سیاست های گذشته انگلیس برگرددازسال 1848به این طرف تاریخ انگلیس ،تزارروسی وتاریخ جنگ سردمطالعه کندوعلت اصلی سقودپایه ها فولادین حزب بلشوک مطالعه نمایدتا دردامن سیاست های گرباجف دوباره روس انداخته نشود که غرب ازکندن کله گرگ آموخته درآینده مجال به پوتین و روس نخواهددادشاید روس مانندزمان گرباچف خافل گیرکند.
یکی ازبزرگ ترین اشتباهات تاریخی پوتین اعتباربه پاکستان کردن است پاکستان تا تجزیه نشودشاید درظاهرنشان دهدکه باامریکاوغرب فاصله گرفته اگرکسی قبول می کنداوسیاست نمی داندچین بخاطرضربه زدن به هنددردامن پاکستان نه تنهاخوداش روس رادرحال انداختن است وروس وچین بدانندهرنوع حکومت مذهبی درافغانستان چه طالب باشدوچه داعش وچه القاعده به ضررروس است اسلام بنیادگریان قبرچین وروس می کنند طورمثال روس به فکراین بیت تاریخی شده که کوری درلب سرک می خواند خداکندکه جنگ روس وجرمنی شودکه هرطرف بمیردخیراسلام است طالب ، داعش ،القاعده روس خیرخودمی داند که این بزرگترین اشتباه درمنطقه است طالب ، داعش ،القاعده مانندسگ است سگ سگ است دم سگ سگ است سرتاپای سگ است وسگ عادت داردکه بین خودمی جنگندزمانی که خطردشمن حس کنندهمه بطرف دشمن حمله ورمی شوند این سگ ها طالب ، داعش ،القاعده روس بنام کافروبدین می شناسندهرنوع توافق بااینهاسرانجام به ضررخودروس است ومن یک اسلام شناس هستم تمام عمرخودرادرشناخت ادیان ومذهیب گذشتانده ومطالعه نموده ام بعد ازبوجودآمدن مارکسیزم درروس شماوملت شمارا پیروان تمام ادیان روس بصفت بی دین وبی خدامی شناسندوانگلیس تمام ادیان ومذهیب به این نتجه رسانده که روس کتاب ندارددین وخدارانمی شناسدهمین طوریکه ادیان ودین شمارابی کتاب وبی خدامی شناسند شماهم نبایدفریب دوستی بنیادگرایان ومذاهیب وادیان بخوریدتا زمانیکه روسها درک نکنندکه انگلیس این حرفهارادردماغ پیرون ادیان حکاکی کرده وجابجاساخته درسیاست اشتباه می کند.
دوستی باپاکستان وطالب پای بنیادگرایی رادرآسیای میانه بازمی کندگرچه من می دانم که روس به اشتباه رفته روس وقتی درمنطقه نجات می یابدکه موفق به تغیرسرحدات میدیلیست شودوکاری که درسوریه انجام داددرافغانستان ازآن پالیسی کاربگیردودرپهلوی خودهندوایران داشته باشدوازپاکستان دوری کند وکوشش کندکه پاکستان تجزیه ومنزوی شودوهندبا این سیاستی که دربراپاکستان داردمیخواهدکه پاکستان منزوی سیاسی شودبه اشتباه رفته تاروزیکه امریکا غرب وانگلیس درفگررسیدن به آسیای میانه است پاکستان به امریکا غرب وانگلیس یک آب حیات سیاسی است وبدون مداخله مستقیم روس وهندنه تنها افغانستان ازجنگ ریایی نمی یابدوطولانی شدن جنگ افغانستان روزی چین وروس به زانودرمی آوردچرامی خواهنددوستم تفاله سازند؟
ازبین بردن دوستم شعله ورساختن جنگ درشمال وبی ثبات ساختن آسیای میانه واستفاده ازمنابع آسیای میانه است.
چرااعطامحمدنورتن به مزدوری دراین وقت اساس می دهدغرب وامریکا خصوصاًسعودی چرا ازیک آدم لنپن وبی سوادعقل کل ساخته وروس تاحال درگ نکرده که نوربه بزرگ ترین خطبعدازبرگشت از عربستان سعودگردیده آیاروس آوردن خطرگلب الدین حکمتیاردرافغانستان درگ کرده وفهمیده که این بازی سرنوشت روس رادرآسیای میانه تغیرمی دهدکشیدن نام گلب الدین ازلیست تروریست های بین المللی نه تنهاجفا به مردم افغانستان است پایه های بنیاگرایی که به نفع امریکا وغرب درمنطقه روزبه روزمحکم ومحکمترمیگرددغفلت وخوش باوری روس به پاکستان است وچین روس به خاطرزربه زدن هنددردامن پاکستان می اندازدواینکه روس می گویدمن با طالب ارتباط دارم وطالب بخاطرمنافع خود کمک می کنیم این یک گروپ ناتون طالب است که برای فریب روس ازطرپاکستان به روس معرفی شده اگرطالب وپاکستان به روس حسن نعیت خوبمی داشت بایدازمناطق شمال دوباره جنگ به جنوب وپروان ،بامیان وکاپیسا می بردوروابط خودبا مردمان چچن ، تاجک ، ازبک که باطالبان است قطع می کردندکه نکرده اندمعلوم است که پاکستان یک گروپ بی سروبیدم به خاطرفریب روس وخدمت به انگلیس معرفی کرده اندواین طالبان مانندآن دکان داری است که به نمایندگی طالبان ازحکومت کرزی پول گرفت دراین دسیسه بعدهامعلوم شددست انگلیس ، امریکا وپاکستان بودکه می خواستن دولت کابل به خام تما ماندن مذاکره با طالبان بی سرنوشت وخالی زهن بمانندوحالاروس هم ماننددولت کابل به اشتباه رفته.
گلب الدین سالهاست باماسک های مختلف دراستیژسیاست به نفع انگیس وامریکا ظاهرونقش دستوری بازی می کندمگرامریکایی هاجای بودوباش گلب الدین درپاکستان نمی دانستدوطیارات بی سرنشین امریگا از فضای خانه گلب الدین عبورنمی کردمخالفین پاکستان به قتل نمی رساندواگرروس این راهم نمی داندکمترازخردرسیاست نیستندکشیدنام گلب الدین ازفیرست سیانه تنها افغانسدتان که دنیارابه مخاطره می انداین مارآستین امریکاوانگلیس است امیداست روزی درخط بن لادن قراربگیرددردسربه امریکا وغرب شودوآن وقت امریکاوغرب می داندکه یک نان چندفطیراست وشایدپیش بعضی اشخاص این چرا عبدالله واعطا نورعربستان ژندارم منطقه تحت رهبری امریکا وانگلیس جمعیت اسلامی گرچه همیشه مثل یک جاسوس درافغانستان به نفع روس وغرب عمل کرده واین بارسعودی خواسته که جمعت اسلامی اعطامحمد نورکه درحزب جمعیت حرف اول می زندلجام اش را ازدست ایران وروس بگیردتا پای طالب ،القاعده ، داعش درشمال افغانستان بازشودتا زوتربه آسیا میانه برسدوبا عبدالله ونوربه موفقه رسیده اعطامحمدنورحاضراست که شمال رها کندوبه کابل بروداگرکاسه زیرکاسه بخاطرجنایت درمنطقه نیست چرا اعطا محمد نورکه کمکی پادشاه درمنطقه است این امتیاز به دولت کابل می دهدودم قدرت اش برهمیشه درمنطقه کورگره می خورداگراعطامحمد نورازمزارشرف برآیدمزاربه امتیازات قبلی خودازدست می دهداز اوهم یک عبدالله ، صالح ، قانونی صیاف ،محمدی دیگرساخته می شودمجبوراست ماننددیگراعضای جمعیت درخیابان های کله پاکی کندخط دوستم با هرخیانتی که متهم است من به اوکاری ندارم ولی مانع نارامی های شمال است وصادقانه کوشش می کند که گلیم تندروان مذهبی در شماجمع کندهرقدرکه نارامی درشمال صورت می گیرد به نفع پاکستان ، غرب ،انگلیس ، وامریکا است روس ودوستم وملیت ها افغانستان بازنده است وآسیای میانه صورت مسخه شده افغانستان به خودمی گیردوروس مجبوراست حزینه گزاف بپردازدوامریکا وانگلیس دیگرنمی خواهدافغانستان مانندایام جنگ سردخط بین طرفین باشدامروزامریکا ترس از این داردکه اقمارسابقه روس متحد روس نماندماننداوکراین وپولیندشمشیرازخلف مخالفت بکشنددیگرافغانستان خط قرمزمانندساجنگ سردنیست منطه عبوری رفتن انگلیس وامریکه به آسیای میانه ومانع رشت روس ،ایران ، هندوجین است این وقت بهترین وقت است که روس عمل بالمثل سوریه درافغانستان انجام دهد وازدوستم مانندپسرحافظ است یک هند است دیگرامریکارامجبور متقاعد کندکه دست از بازی درمنطقه دست بکشدوبه سالهای بشتراز1917برگرددوقت خیلی باریک واساس است زدن دوستم ورفتن اعطامحمدنور وعبدالله آغازیک بازی خیلی خطرناک نه تنها درشمال که درمنطقه درحال جان گرفتن است واگرروس منتظراست که ازایران یک ژاندم منطقه می سازد به اشتباه رفته هروقت پایه های شان درمنطقه محکم شودبه مرادخودمی رسندوانتقام تاریخی خودازروس می گیرندتنها بهترمتحد به روس هند است که ناگزیرهم است وکشید پاکستان هم به انزوای سیاسی کارآسان نیست باید هندوروس درمنظقه جرئت عملی به خرچ برساند.
سوال پیداشودکه هند دردامن امریکا چراافتاده اگرافتاده باشد ازترس چین است که غول اقتصادجهانی است وخطربزرگ به ابرقدرت شدن چین درمنطقه است اینکه روس کشمیرطرف پاکستان میخواهدبه رسمیت بشناسداشتباه بزرگ است هرقدرکه هندبه امریکا نزدیگ شودبازهم هند به روسیه خطرنیست اشتباه روس این است که سرپاکستان اعتبارنمی شودوتوان راندن هند درمنطقه ندارداین قفی را که روس درریگزلرپیشاب سیاسی خوددیده به مانند پسرجوانی می ماندکه تازه جوان شده باشدهندوایران درحال حاضربخاطرسیاست های یک پهلوی امریکا درمنطقه به روس حیثت آب حیات داردبدون هند وایران ازدست روس درمنطقه چیزی برنمی آیدوثبات افغانستان نه تنها ثبات منطقه است که منافع هند ایران روس وجین هم درمنطقه می تواندحفظ کند.
(بدون وحدت ملیت های افغانستان ثبات درافغانستان حکمفرمانمی شوداگردست دوستی ازطرفی به بخاطرثبات افغانستان پیش می شودهدف آن دست هم حفظ منافع اش درافغانستان ومنطقه است بدردافغانستان نمی خوردملیت های افغانستان به خودبایداتکاکنندتاپایه های مسحکم ثابت دروطن خودگردند)"هستی".
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
تیلفون دستی هستی
4345 500(226)