افغان موج   

آشتی ،بخشش، خاموشی یا افشا گری بیشتر

عارف پوپل                                                                                  10/20/2013

دوستان و هموطنان دردمند خواهش وتمنا میدارم که پیش از مطالعۀ این مقال با کلِک نمودن به لینک پایین بهصدا و تصویر این و دییویِ نجواجان خواهر دردمندتان که شعر و آهنگ شاعر مردمی برادرمحترم مسعودجان سجاد را که واقعاً از دل هر هموطن سرودهاست تماشا نمایید.

https://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=RaaXMDJSgsY

 

از یکی دوهفته بدینطرف میشود که مقامات قضایی کشور هالند یک لست پنجهزار نفری از قربانیان کشتارهای بیرحمانۀگروهای نابکار و فرزندان ناخلف و جنایتپیشۀ خلق و پرچم را اولاً به دسترس مقامات دولت نادولت افغانستان قرار داده ولی هوشیارانه در عین زمان از طریق نشرات آزاد و انترنیتی در اختیار همگانی قرار داد که ازین اقدام نیک و محافظهکارانۀ دولت هالند قدر نموده چه در غیر آن امکان بزیر زدن این راپور از طرف مقامات دولتی و بخصوص شرکای جرم که پستهای حساس دولتی را در اختیار دارند از بین میرفت. گرچه باید متذکر شد که نام و اسمای یک تعداد زیادی این قربانیان بیدفاعِ مادرِوطن  از طرف جلادان این بخاک خفتگان (حفیظ‌‌اله امین نا امین) در سال 1979 نشر شده بود که با زرنگی خاینانه میخواست بار مسئولیت را به استاد بیفرهنگاش لوده شرق «تره کی» بار نماید و هم ببرک کارمل بلکه در اساس کارغل و نجیب نا نجیب، هر یک رندانه خواستند گناه کشتارها را به گردن لاشههای متعفن پیشرفتگان خودها بیندازند که مردم  هوشیار فریب این مداری بازیها را نخورده، در پهلوی مقاومت مسلحانۀ  ملت، با آه  و ناله نیمه شبهای مادران، پدران، همسران و فرزندان پدر و مادر ندیده به دیار عدم رهسپار شدند که این اول کار بود.

وطنداران همدردم درین جا با وجودیکه فامیل خودم هم یکی ازین قربانیان بوده و منحیث یک همرنج وهمدرد شما حضور فرد فرد شما، داغدیدههای وطن اظهار صبر و حوصلهمندی، ولی نه خاموشی و فراموش کردن و یا بخشایش این جنایتکاران را مینمایم و یا مانند یک عدۀ بیدرد و دارای پلانهای شوم در چانتههایشان که مردم دردمند را به طرف موعظههای بخشایش وعدم بازخواست، تشویق و ترغیب میکنند و یا دعوت به اتن مشترک با همچو جنایتکاران بر سر گورهای دستجمعی قربانیان و شهدای گلگون کفن میکنند و یا حتی بیشرمانه از طریق تلویزیونها و نشرات همگانی همچو پروگرامهای یاد دهانی از قربانیان کشتارهای جنایات این ددمنشان را با رمز و کنایه و این که تا کی به این فریادهای حقطلبی و انتقامجوییها دامن زد.  میخواهند مردم را ترغیب به سکوت کنند. ما به این دایههای مهربانتر از مادر هوشدار میدهیم که فرزندان واقعی ملت افغانستان با وجودیکه  شماها زهرهترک هم شوید یک لحظهای هم از افشا  و تکرار مکرر، در مکرر جنایات این وحشیان قرن 21  دست بر نخواهند داشت. طوریکه دوستان وغمشریکان واقعی فامیلهای قربانیان همچون سجیهجان (پروگرام سجیه) این شاهدخت نترس و مبارزِ مقاوم حسن امیری، استوارنه هردو درهیچ پروگرام و برنامۀ خود لحظهای از یادآوری و زنده نگه داشتن نام و خاطرۀ شهدای بی کفن و بی قبر ملت به ماتم نشسته غافل نیستند.                       

درینجا میخواهم به این نادانان تاریخ و یا دانایان که میدانند ولی نمیخواهند که بدانند که چرا محترمان از قبیل نبیلجان مسکینیار، سجیه جان، حسنجان امیری، در تلویزیونهای خارج کشور و صدها  ژورنالیست و برنامه ساز وطنخواه مانند قریشیها و صدهای دیگر در داخل کشور با وجود خطرات جانی برایشان ، یک لحظهای هم از ذکر مظالم، غارتها، سوختنها و چور و چپاولهای این بداندیشان غافل نبوده و برعکس ادعای شماها «مدعیان دلتنگیهای مردم» از یادآوری جنایات جنگسالاران و جنایتپیشهگانِ تنظیمهای پشاورنشین و ایراننشین وعدهای تکنوکراتان و تحصیل کردهگان ریزهخوار این تنظیمها برعلاوه که دلتنگ نشدهاند و نشدهایم، بلکه تشویق و پشتیبانی مادی و معنوی پروگرامهای سجیهجان و آقای امیری و پروگرامهای سیاسی آقای مسکینار که بازگوکنندۀ دردها و آلام قربانیان 3 دههای اخیر میباشد بیشترین تعداد تماشاچیان و پشتیبانی معنوی و مادی و اسپانسرشیپها را دارا هستند.  من به این دایههای شیرینزبان و مطرح کنندهگان جلادانِ همچون گلبدینها، ربانیها، محققها، فهیمها، بقایای حزب خلق و پرچم که در تبانی با جنگ سالاران در مصیبت فعلی دست بهم دادهاند. آوردن  آواز و چهره همچواشخاص را در بین خانههای مردم داغدیده و به ماتم نشسته از طریق امواج رادیویی و تصویری جفای بس بزرگی در حق مردم بیصدا و بغض گرفتۀ ملت بخون خفته میدانم.چه بسا دیده شده است که همچو مطرح کنندهگان این چهرههای اهریمنی و ناقضین حقوق بشرو یا نمایندهگان نکتائی پوششان را در حال و شرایطی در معرض دید داغداران و ماتم نشستگان وطن قرار میدهند که وطنداداران معذب تحت نام حفظ کرامت انسانی و اخلاق و ادب اجتماعی و در اصل بخاطر حفظ آبروی نداشتۀ این چهرههای مطرح شدۀ جانی از طرف آقایان و بانوان گردانندهگان تلویزیونها و رادیوها با مسدود نگهداشتن لآینهای تلفون و عدم دسترسی مردم دردمند به پاسخ کشیدن این چهرههای دروغگو چه بسا که به ناآرامیهای روحی، جسمی و حتی سکتههای مغزی و قلبی وطنداران نیانجامیده باشد.شما وطنداران دردمند مطمئن هستم که به صحنههایی برخوردهاید که یکی ازین جانیان به اصطلاح مطرح در افغانستان در صفحۀ تلویزیون در مصاحبهای ظاهر شده و شما که خانه و کاشانه و همسر و فرزندانتان توسط راکت پرانیهای همچو چهرههای به اصطلاح مطرح در کارزار سیاستهای کثافتکاریهادر افغانستان نمایان است، با بوت، کلاه، پطلون و نکتایی وهمراه گردانندۀ تلویزیون و کمره، آلات و اسباب آن در چشمان گریان شما درآمده باشند. بلی ازین صحنهها زیاد دیده شده است ولی جالب اینستکه نام این حرکت را میگذارند، آزادی رسانهها ومطبوعات. من میگویم که چه بهترهمچو آزادیها را که موجب سکتۀ قلبی، مغزی و بالا رفتن بیموجب فشار خون دردمندان ما شود نداشته باشیم. سوال من از اندرکاران همچو برنامهنگارانِ تلویزیونها که تاثیر آنی و مستقیم بر روحیۀ بینندهگان دارد، اینستکه آیا غرضتان از همچو برنامهها اذیت و آزار خلایق است؟ یا اجندای دیگری دارد که عقل ما و ملت درد رسیده به آن قد نمیدهد. سوال دیگری که از همچو مدعیان دادن حق اظهارنظر برای متهمین به حقوق بشری همشهریان افغانستان موجود است. اینچنین مطرح میشود که آیا نظامیان ددمنش روسی و نوکران و پادوان بومیشان، باندهای خلق و پرچم  و باندهای نامجاهدین قدرتطلبدر موقع به گلوله بستنها، سینه بریدنها، میخکوبیدنها بر فرزندان افغانستان حق اظهارنظر و دفاع  انسانی را  به آنها دادند؟  که حالا در تحت شعار حفظ کرامت انسانی این هیولاها نمک بر زخمها میپاشید؟ اگر شماها هم با دیده درائی میگوئید که هنوز محکمهای این اتهامات را به این نورچشمیهای شما ثابت نکرده است. در حالیکه من میگویم اگر ذرهای عقلانیت و دیدهای باز باشد و غرض و مرضی در کار نباشد، همین لست شهدای 5 هزارنفری و دیگر گورهای دستجمعی کشف شده  و ویرانیهای پایتخت کشور و سوختن کابل و اضافه از 65 هزارکشتار بیرحمانۀ کابلیان سند محکومیت غیرقابل انکار این نابکاران در تاریخ است. در اخیر محترمانه ازین چنین اندرکاران و برنامهگذاران تلویزیونها خواهشمندیم، اگرراه و چارهای  اساسی در بوجود آوردن سوال و جواب قناعتبخش بین این دیده درایان تاریخ و شنوندهگان معذب شده ندارید، فلهذا تا آن مقطع تاریخ که شرایط  بازخواست ازین جانیان و شرایط دفاع برایشان به اساس کنوانسیونهای بینالمللی مهیا نگردد، از موقع دادنهای یک طرفه این عناصر و در معرض فروش قرار دادن این متاعهای سیاسی و سُرمههایی آزمون شده که سوالهائی را در قسمت خود شماعرضه کنندهگان این مداریهای سیاسی خلق میکند ابا ورزیده و به ماتم نشستهگان منت گذارید.و در اخیر باید اضافه کرد که این، خود این نابکاران تاریخ از خلقی و پرچمی گرفته تا گلبدینی و سیافی و دوستمی و غیره هستند که با دست نبرداشتن از سر مردم، موقع براه اندازی محا کم و شنیدن دفاعشان را خود سد شدهاند نه ملت،و شرمآورتراز همه اینکه فکر کنم اولین بار در تاریخ جهان متهمین به جرایم، پیش از پیش کار محاکم را هم خودشان به عهده گرفتهاند و خودها را خود بخشیدهاند که به این ترتیب کار و زحمتی برای محاکم هم نماندهاند و با اشاراتی هم اکنون میگویند که ای ملت قربانی شده از ما حضرات ( قاتلین عزیزان شما، ویرانکننده هستیتان و بربادی وطنتان) سپاسگذار هم باشید که خرچ  وکیل دفاع و قاضی و محکمه را هم از دوش شما ملت برداشتهایم. چنانچه استاد استادانِ شیاد، استاد سیاف در بیانیه اخیر خود در قبال قدردانی ملت از تیم قهرمان فتبال افغانستان گلهمندیِ از قدردانی نکردن ملت از مجاهدین هم قماش خودشان اشاراتی نمود که تعجبآور هم نبود.

 

نگفتم اگر ملت روزی بخواهد با این دزدان کوهی، تصفیهحساب انجام دهد نکند ، هفت کوه سیاه در میان، ملت بخون خفته قرضدار هم بر آید.

 

به امید روز بازخواست

پایان بی پایان

عارف پوپل

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید