بحثی در رادیو مانی با طرح دو پرسش برای شرکت کنند گان میز گرد ماهانه رهائی از اسلام و پاسخ به آنها، پیرامون قرآن و اسلام واقعی که داعش می خواهد قانون عقب افتاده آن را پیاده کند. تا چه حد با کشتار مردان بیگناه و غیرمسلمان و اسیر کردن زنان و دختران وفروش آنان برده وار دربازارهای موصل عراق وبرخی ازشهرهای سوریه، پیش برد دارد؟ این پرسشیست که باید مسلمانان را در جهان دجیتال به فکر وادارد. من می کوشم شمه ای ازمطالب را درپاسخ به پرسشهای مطرح شده دررادیو مانی، بمدیریت یکی ازشاعران فرهیخته تبعیدی ازایران(آبتین آئینه)گفته ام، بطورنوشتاری و با اضافاتی چند دراینجا ارائه دهم.
پرسش نخست: آیا داعش مطابق اسلام عمل می کند یا نه؟ چرا؟
اگربخواهیم واقع بینانه به پرسش مطرح شده پاسخ دهیم، هم القاعده هم طالبان هم سلفی هم داعش و نهایتا همه دیگر افراطیون دارند مو بمو دستورات قرآن مجید را اجرا می کنند. منتها به شیوه 1400 سال پیش، چرا؟ زیرا این ها معتقدند قوانین قرآن لاتغییر است وباید اجراشود. ناگفته نماند که اکثر رهبران دینی برلاتغییر بودن قرآن تأکید دارند. به علاوه آنها، فکر می کنند، مردم ازخودشان نا آگاه تر اند و باید با زور هم شده قوانین دینی 1400 سال پیش را به مردم به قبولانند، همانند محمد پیامبر اسلام که دقیق این طور عمل می کرد. گویا او معتقد بوده هر کاری را بازور تحمیل کردن، یواش یواش عادت می شود. در تأیید این عادت، علی دشتی در 23 سال صفحه 403 درمورد اسلام آوردن ایرانی ها جمله ای دارد که آوردنش دراینجا ضروریست. او می نویسد: "در بادی امر از ترس مسلمان شدند ولی پس از دو سه نسل درمسلمانی ازعربهای مسلمان نیز جلو افتادند". بله، آقای دشتی درست می گوید. بطور کلی بخش بزرگی از خاور زمینی ها کاسه از آش داغ تر شدند. این مسئله متعلق به قرنهاپیش بوده. اما داعش آنگونه می اندیشد که امروز هم شدنی است! محمد درآنجا که قوی بود با زور شمشیر حرف می زد. نمونه آن رفتار باقبیله بنی قریظه در مدینه و درجنگ خیبر بود که در یک روز بین 700 تا 900 نفر آنها را دستور به سر بریدن داد و زنان و اموال آنها را بین جنگ جویان تقسیم کرد. بدین ترتیب او طرفداران زیادی برای جنگ در "راه اسلام" بدست می آورد. در واقع می توان گفت: جنگجویان در راه مال و ثروت و غنیمت جنگی و اگر کشته می شدند و اسلامی وجود داشت و وعده ها همه درست می بودند و به بهشت با حوریان فراوان می رفتند، شمشیر می زدند. اگر با دقت به موضوع بنگریم، این کاریکه امروزه داعش می کند، دقیقا از برنامه 1400 سال پیش پیامبر اسلام گرفته شده است. گفتیم؛ محمد در 1400 سال پیش، توانست اعراب بدوی را با تشویق بجهاد در "راه اسلام" و طمع مال و ثروت مفت کافران ودرصورت کشته شدن به وعده های بی اساس بهشت، زیر فرمان آورد. بنا بر این بازماندگان او نیز توانستند بزرگترین امپراتوری ساسانی در خاور میانه را شکست دهند. درحقیقت مردمان این امپراتوری، اکثرا قلبا می خواستند حکومت عوض شود هرکه حاکم گردد بهترخواهد بود، اگر اجنبی، به قول فردوسی، عرب پا برهنه هم باشد. همین اشتباهی که ما درسال 1357 کردیم و آیت الله خمینی را با تشویق و قانع کردن مردم جان برلب آمده بر مصدر قدرت رساندیم. همان گونه که شاه ما را به تنگ آورده بود و اکثرا می گفتیم شاه برود هرکه بیاید اشکالی ندارد و بدتر از او نخواهد شد. که با تأسف دیدیم آنطور شد که نمی بایستی بشود! در آن ایام رهبران دینی زرتشتی نیز مردمان ملتهارا به تنگ آورده بودند و همه آرزوی نابودی آنها وهمه دیکتاتور مسلکان حاکم را می کردند، چون دیکتاتوران درآن دوره، مثل امروز حامی بی قید و شرط رهبران مذاهب وبویژه مغان زرتشتی بودند و مردمان ملتهای ایران ساده لوح تر و عقب مانده تر از امروز بودند، عربها با دین جدیدشان توانستند چیره شوند. درهرحال داعشیان با افکار قرون وسطائی خود، مانند پیامبر عمل کرده. اما چیزی رافراموش می کنند و آن گذشت زمان 1400 ساله است و تکامل جهان و همه انسانها بر روی این جهان و به علاوه پیش رفت ارتباطات جمعی است. این حضرات قرون وسطائی فراموش کرده و مغزشان به آن اندازه کارنمی کند که بفهمند، مردمان ملتهای امروزی مانند 1400 سال پیش نمانده اند ونیستند وانسانها هرگز، گوسفند وار همه چیزرا نمی پذیرند. مانند آن کدخدای دهکده کرد نشین ایزدی، خانه صور، یوسف ابراهیم، 72 ساله که حاضر بود سر از بدنش جدا کنند، اما اسلام آنها را نپذیرد.
دردور دوم این پرسش مطرح بود که چرا داعش از همۀ حکومتهای فعلی مدعی اسلام به قرآن و محمد وخلفای راشدین نزدیک تر است؟ درپاسخ باید بگویم: چون آئین اسلام بنا به آیات قرآنی، آنگونه که در قبل اشاره شد، لاتغییر است و همین لاتغییر بودن بهانه خوبی برای توجیه گری وبدست آوردن مال مفت کافران است. برای مثال به یقین 90 در صد دزدهای فروشگاهها درکشورهای اروپائی، مسلمان معتقدند هنگام دستگیری وباز جوئی اولیه خود اعتراف کرده اند که مفتی و رهبر دینی آنها در مساجد گفته اند هرچه از مال کافر بدزدی حلال است! درمغز حقیر و بی محتوا رهبران داعش آنطور تعبیر شده است که باید همه مردم به همان قرون وسطا بر گردند و بپذیرند و گردن نهند به قوانین قرآنی. این را، حکومتهائی که ناخواسته قوانین حقوق بشر سازمان ملل متحد را امضاء کرده اند، قادر نیستند، مستقیم همانند داعش عمل کنند، حرفی است. اگر چه اغلب در کشور خود، حقوق انسانی را نیز زیر پا می گذارند.
متأسفانه ما هنوز انسانهای حریص و عقده ای فراوان داریم که بیشترین آنها، در داخل داعش جمع اند. این افراد زود باور اند و زود هم مطیع امر می شوند اگر خواست های آنها بی دقدقه و راحت برآورده شود. اینها آمادگی دارند برای دریافت درسهای شست شوی مغزی. بهمین دلیل برای به دست آوردن غنیمت تا پای جان نیز، می رزمند. آنها یقین دارند اگر کشته شوند به بهشت خواهند رفت و حوریان متعدد در انتظار آنهایند و اگر هم بمانند از مال مفت کافران که به غنیمت می گیرند، بهره می برند و اکثرا هیچ هم نیاز به فراگیری مهارتی برای کسب در آمد ندارند. بسیاری قوانین در قرآن هست که دردنیای امروز بهیچ وجه قابل اجرا نیست. مثلازن نصف مرد است و یا زن باید از مرد خود تابعیت کند! رجوع شود به سوره النساء آیات 7، 11 و 34 و سوره بقره آیه 282 و نظیر آنها. با تأسف باید گفت قوانین ارتجاعی دینی نه فقط در اسلام، بلکه در اکثر آئین ها (البته نه به شوری اسلام) درگذشته وجود داشته و هنوز هم در کتب "مقدس" وجود دارند. اما دربعضی از این آئینها، اکثر مردمان ملتها توانسته اند به رهبران دینی تحمیل کنند که رفرم پذیر باشند. در واقع هر آئینی که رفرم پذیر نباشد و بخواهد مردم را با زور شمشیر مجبور به رعایت قوانین آئینی عقب مانده بکند، نتایج عکس از آن خواهد گرفت. یعنی اکثر و یاهمه مردمان آگاه و آزادجهان دست به شورش می زنند ووقعی به این قوانین نمی گذارند. مثلا دراکثر ادیان آورده شده که دختران باید تا شب زفاف باکره باشند و زنان تابع مردان باشند. اما بیش از یک قرن است که در جهان مسیحیت این قوانین آئینی، حتا در میان باور مندان، هیچ رعایت نمی شود و حتا اگر دختری بالا تر از 20 سال باشد و تا آن سن با هیچ مردی رابطه ی جنسی بر قرار نکرده باشد، گویند یارو مریض و یا دیوانه است، و نیز هیچ زن اروپائی و آمریکائی و حتا مورمونهای معتقد مسیحی از شوهران خود از نظر قانون دینی تابعیت نمی کنند. بهر حال کاردینال ها و کشیش ها که این وضع را دیدند مجبور شدند چشمها را ببندند و غیر مستقیم رفرمی ایجاد کنند. البته این آغاز رفرم در دین مسیحیت، برمی گردد به اوایل قرن 16 میلادی و 95 تز مارتین لوتر پرو تستانی. درهرحال در عالم مسیحیت دو شاخه کاتولیک محافظه کار و پروتستانت مدرن تر بوجود آمد. اگر چه تا مدتی بس طولانی پروتستانتها، همان قوانین انجیل کاتولیکی در باره زنان را اجراء می کردند، اما با فشار مردم روبرو بودند و تسلیم شدند در غیر آن صورت کسی دیگر به کلیسا نمی رفت. اکنون جز استثناهائی فقط پیرمردان و پیرزنان بنابه عادت کلیسا می روند، نه جوانان.
متأسفانه به دلیل نا آگاهی اکثر مردم، این قانون در اسلام هنوز وجود دارد و به ظاهر مردمان باورمند از ترس یا فرصت طلبی و خود شیرینی، از رفتن به مساجد از هم دیگر سبقت می گیرند. بهمین دلایل، افراطیون و ملاها چون اکثریت بیتفاوت و یافرصت طلب راپشت سرخود دارند، می کوشند قوانین قرآنی را اجرا کنند. اما ازاواسط نیمه دوم قرن بیستم به این طرف اغلب در شهرهای بزرگ، اکثریت جوانان مدرن ایرانی نیزاین قوانین ارتجاعی را زیر پا گذاشته و اصلا رعایت نمی کنند. با تأسف باید گفت در اسلام و بویژه اسلام در ایران ظاهر سازی بی حد رواج دارد. ناگفته پیدا است در همه ادیان کسانی وجود دارند، که می خواهند حتا بظاهر هم شده، آنطور رفتار کنند که در کتب "مقدس" صدها سال پیش نگاشته شده، آمده است. منتها دربعضی ادیان گروه افراطی به دلیل بالارفتن آگاهی توده های مردم، خیلی ضعیف تر اند، همانند، جهان مسیحیت و تا یک حدودی یهودیت، اما دربرخی دیگر ازادیان که آگاهی اجتماعی وفرهنگی به دلیل عادت نکردن، اکثر مردم به مطالعه، خیلی پائین تر است، مانند باورمندان به اسلام. در نتیجه هنوز هم این اسلام، حامی بیش از حد دارد. در اینجا سکوت کنندگان و بی تفاوتان که اکثر جامعه را تشکیل می دهند، از حامیان بحساب آمده اند. آنها با احساسات و بدون اطلاع ازمحتوای قانون آئینی، از آن حمایت می کنند. بازهم باتأسف باید گفت: در جهان اسلام و بویژه در جهان شیعه، مردم به آن اندازه با مطالعه نیستند که بتوانند، مستقلاً خود از محتوای "کتب مقدس" مطلع شوند. لذا آنها را نیازمند به تقلید کرده اند. بهمین دلیل نمی توانند رفرمی در آئین خود بوجود آورند، لذا گروه افراطی معتقد به مثلا شق القمر محمد، خیلی زیاد اند و یا دنباله روان بی تفاوت. همین خود باعث می شود که از رفرم جلوگیری به عمل آید و افراطیون غالب می شوند. نهایتا داعشیان دستورات دینی 1400 سال پیش را، می خواهند بهتر با زور شمشیر به مرحله اجراء بگذارند. بنا بهمان قانون ارتجاعی که معتقدند بعد از دو نسل اینها، کاسه از آش داغتر می شوند!!
دردور بعدی پرسشهائی درباره سخنرانی معروف ویان دخیل نماینده ایزدیها، در مجلس عراق، مطرح شد که این بانوی با شهامت با احساسات شدید گفت: برادران، من دارم بنام انسانیت سخن می گویم. اینهادارند نسل مارا منقرض می کنند زیر نام اسلام. ما ایزیدی ها و مسلمانان و مسیحی ها و غیره صدها سال است در صلح و آرامش درکنار هم زندگی می کنیم. او تحت احساسات قرار گرفت و از حال رفت و صحبتهایش ناتمام ماند. نقل به معنی. داعشیان سر حدود 750 مرد ایزدی را از تن جدا کرده اند و زنان و دختران ایزدی را به اسارت برده اند و مانند برده در بازارهای عربی بفروش می رسانند.
همانطور که من دراوایل عرایضم اشاره کردم، همه افراطیون؛ القاعده، طالبان، سلفی، بوکوحرام و داعش (مخفف، دولت اسلامی عراق و شام است) آن طور که در دستورات دینی در قرآن مجید آمده با اغراق وتندی بیشتری اجراء می کنند. مثلا قصد دارند با زور کسانی که مسلمان نیستند، با دادن مهلت دو روزه برای فکر کردن، مسلمان شوند. و الی سر آنها را می برند. ادعا می کنم به تندی، زیرا زمان محمد حدود سه ماه به کافر مهلت می دادند که فکر کند و مسلمان شود. بهر حال این است منطق اسلام که فقط با تهدید عمل می کند. در ادامه در باره پیدایش داعش خیلی مختصر گفتم: که داعش چگونه بوجود آمده است؟ این پرسش را می توان به دو بخش کرد؛ یکی افراطی گرائی و نادانی و دیگری سیاسی. اول افراطیگرائی: سود جویان خیلی ساده، جستجو کرده و افراد افراطی را سازمان دهی می کنند و غیر مستقیم به آنها حمایت مالی و فکری می کنند. با تأسف باید گفت: تازمانی که نا آگاهی بر جوامع اسلام زده حاکم است، باید با افراطی گرائی مبارزه کرد. دوم سیاسی، در واقع باحمله و اشغال عراق توسط آقای بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، اگر چه یک دیکتاتور ناسیونالیست، مانند صدام حسین را از صحنه سیاست خارج کرد و با خواری او را به دار آویختتند، اما سود جویان زمینه را برای بروز افراطی گرائی اسلامی در منطقه با کمک مالی عربستان سعودی و قطر فراهم آوردند. با اعتراف صریح سر دمداران آمریکا داعش را برای از بین بردن رئیس جمهور سوریه یعنی بشار اسد، درست کرده بوند. همان طور که القاعده را برای بیرون کردن سربازان ارتش شوروی از افغانستان درست کرده بودند. آنها چون نتوانستند اسد را بر کنار کنند و کردستان عراق بدرستی داشت هوای استقلال می کرد و از آن جائی که دولت آمریکا و ایران و ترکیه مخالف استقلال حریم کردستان عراق بودند و آنها جدا می خواستند و می خواهند وضع سیاسی عراق فدرال را آشفته کنند. برای این کار دو هدف دنبال می شد: یکی خواست وآرزوی برتری طلبات و ناسیونالیستهای کور برآورده می شد و دیگر اینکه جهان سرمایداری درخاورمیانه قلبا و بهیچ وجهی موافق سیستم فدرالی نیست ووصع آشفته عراق برای آمریکا وهم پیمانانش محسناتی دارد. یکی این که افراطی گرائی اسلام را در خاور میانه زنده تر می کند و ساده تر می توان رژیمهای مستبده را بیش ازپیش زیر کنترل آورد و این مناطق را بهتر چاپید. دوم این که شمشیر دومکلاس بر روی سر ایران اسلام زده گرفته شود که اگربا آمریکا روابطش خوب نکندما حکومت مالکی شیعی هوادار ایران را ضعیف می کنیم که افراطی گرایان سنی بر سر کار بیایند و دمار ازروزگار شیعییان نه فقط درعراق در آورند، بلکه بسراغ ایران هم بیایند. فراموش نکنیم اگر افراطی گرایان داعش عراق را بگیرند تقویتی خواهد بود برای طالبان و القاعده درافغانستان و پاکستان و بوکوحرام درآفریقا. ایران اگر چه بظاهر مخالفت خود را با داعش اعلام کرده و با آمریکا در این زمینه توافق دارد که جلو آن را بگیرد، اما هر دو قلبا خوشحال اند که افراطی گرائی درمنطقه بوجود آید. رهبران ایران خوب می دانندکه اینها، آخوندهای شیعه را کافر ارز یابی می کنند وحتا با ارره سر می برند. اما برای این آخوندهای حاکم در ایران زیاد مهم نیست سربریدن چند ملای شیعه، زیرا بجرگه امام حسین پیوستن است! با این کار مردم را ساکت می کنند! مهم تر آن است که بیش از هفتاد میلیون ایرانی را از آمدن داعش بترسانند که مردمان ملتهای پاکدل این سرزمین آخوند زده بوضع اسفبار کنونی راضی باشند.
اینکه درپیش باصراحت گفتم، داعش حدودا باهفت هزارنفر جنگجو با پشتوانه عربستان سعودی و قطر، مستقیم زیر نظر آمریکائیان عمل می کند. این ادعا از روی هوا نیست، بلکه یک واقعیت است. درحالیکه ارتش مسلح و دویست هزار نفری عراق خیلی ساده در برا بر هفت هزار نفر داعش نمی خواهد مقاومت کند و شهر یک میلیونی موصل را با تمام زرادخانه نظامی اش برای آنها جا می گذارد و می رود، شما شنونده و خواننده محترم دیگر تا آخرش را بخوانید. بوجود آمدن داعش و تقویت آن در واقع یک توطعه علیه دمکراسی در منطقه و آزادی بشریت است.
بنده مسایل کردستان عراق را تاحدودی دنبال می کنم. آقای بارزانی ده سال تمام هر چه از دستش آمد انجام داد اما حکومت شیعه آقای المالکی فقط گوش به فرمان ایران است و هیچ کاری برای یک بخش مهم از عراق که همان کردستان فدرال باشد، نکرده و نمی خواهد بکند. زیرا اکثر مردم منطقه فدرال کردستان سنی هستند وهمه مردم از نژاد کرد هستند و این هم برای ایران و هم برای ترکیه و سوریه خطر ناک هستند و حتا برای آمریکا صورت خوشی ندارد، زیرا آمریکا حتا با سیستم فدرالی موافق نیست. رژیم آقای مالکی بنا به ماده 140 قانون اساسی فدرال عراق، جلو اجرای رفراندوم را گرفته و نمی گذارد اجرا شود. درهمین حمله داعش، ارتش عراق که یک بخش مهم ازکرکوک وخانقین و جلولارا در دست داشت، آنهارا قصدا رها کرد و رفت. اگر نیروهای پیش مرگه کرد، آنجارا هم نگرفته بودند، بدون شک این مناطق مانند شهر میلیونی موصل بدست نیروهای داعش می افتاد واین فاجعه را بزرگتر می کرد. همین دولت آقای مالکی بیش از شش ماه بود که 17 در صد در آمد عراق که قانونا به کردستان فدرال تعلق دارد، نپر داخته است ونیروهای پیشمرگه حدودا دوماه حقوق نگرفته بودند. در چنین تنگنا و وضع اسفباری، تعجب آور نیست اگر رئیس اقلیم کردستان تمایل به استقلال از عراق نشان دهد. اگر چه می دانم استقلال کردستان باخطرات زیادی، روبرو خواهد بود. اما این یک اخطار به ایران و ترکیه و سوریه است که اگرسیستم فدرالی را به رسمیت نشناسند و قبول نداشته باشند که کشورهایشان چندملیتی است وباید سیستمی همانند کانادا، سویس و بلژیک حاکم باشد، خواه ناخواه باید استقلال کردها در ایران و ترکیه و سوریه را انتظار داشته باشند. اگرحقوق دیگر ملیتهارا مانند اکنون نادیده بگیرند، باید درآینده نه چندان دور، انتظار تجزیه کشور خودرا بکشند.
دکتر گلمراد مرادی
ارسالی: محمود توسلی