نظريه پرداز آمریکایی جنگ نرم در تعریف قدرت سایبری مینویسد: قدرت در زمينه معنا مييابد، و رشد سريع فضاي سايبر زمينهاي جديد و مهم در سياست جهان است.
نظريه پرداز جنگ نرم آمريكا در مقالهاي بیان كرد كه فضاي سايبر يك حوزه جديد و مهم از قدرت است و حتي كشورهايی مانند آمريكا، كه منابع عظيمي از قدرت سخت و نرم در اختيار دارند، خود را در حال تقسيم عرصه با بازيگران جديد و مواجه شدن با مشكلات بيشتر در كنترل مرزهايشان در حوزه سايبر مييابند.
جوزف نای نظریه پرداز جنگ نرم: (1)
فضای سایبر یک حوزه جدید و مهم از قدرت است
نظریه پرداز آمریکایی جنگ نرم در تعریف قدرت سایبری مینویسد: قدرت در زمینه معنا مییابد، و رشد سریع فضای سایبر زمینهای جدید و مهم در سیاست جهان است.
نظریه پرداز جنگ نرم آمریکا در مقالهای بیان کرد که فضای سایبر یک حوزه جدید و مهم از قدرت است و حتی کشورهایی مانند آمریکا، که منابع عظیمی از قدرت سخت و نرم در اختیار دارند، خود را در حال تقسیم عرصه با بازیگران جدید و مواجه شدن با مشکلات بیشتر در کنترل مرزهایشان در حوزه سایبر مییابند.
چکیده
این نویسنده ابتدا به چکیدهای از مقاله خود پرداخته و مینویسد: قدرت در زمینه معنا مییابد و رشد سریع فضای سایبر زمینهای جدید و مهم در سیاست جهان است. هزینه پایین ورود، گمنامی و نامتقارن بودن در آسیبپذیری، بدین معناست که بازیگران کوچکتر در فضای سایبر نسبت به حوزههای سنتیتر سیاست جهانی ظرفیت بیشتری برای اعمال قدرت سخت و نرم دارند. تغییرات به وجود آمده در اطلاعات همیشه تاثیر مهمی بر قدرت داشتهاند، اما حوزه سایبر یک محیط مصنوعی جدید و غیرقابل پیشبینی است. ویژگیهای فضای سایبر برخی از اختلافات قدرت بین بازیگران را کاهش داده و بدین ترتیب مثال خوبی از پراکندگی قدرت را که ویژگی سیاست جهانی در قرن حاضر است، به نمایش میگذارد. قدرتهای بزرگ نخواهند توانست به اندازه حوزههایی چون دریا و خشکی بر این حوزه مسلط شوند. نکته دیگری که فضای سایبر بر آن تاکید میکند این است که پراکندگی قدرت به معنای برابری قدرت یا جایگزینی دولتها به عنوان قدرتمندترین بازیگران سیاست جهانی نیست.
اطلاعات و پراکندگی قدرت
جوزف اس.نای با اشاره به روند جدید پراکندگی قدرت در جهان مینویسد: انتقال قدرت از یک کشور برتر به کشور دیگر یک رویداد تاریخی آشناست، اما پراکندگی قدرت روندی جدید است. مشکل کشورها در عصر اطلاعات امروز این است که چیزهای بیشتری خارج از کنترل قدرتمندترین کشورها حادث میشوند. به قول یکی از مدیران سابق برنامهریزی سیاسی وزارت خارجه آمریکا، گسترش سریع اطلاعات به اندازه گسترش تسلیحات به غیر قطبی شدن جهان کمک میکند.
برخی ناظران از این روند استقبال کرده و آن را نشانه افول کشوری میدانند که از زمان صلح وستفالی در سال 1648، نهاد مسلط جهانی بوده است. آنها پیشبینی میکنند که انقلاب اطلاعاتی سلسله مراتب بروکراتیک را بر خواهد انداخت و سازمانهای شبکهای را جایگزین آن خواهد کرد. بیشتر وظایف حکومتی به عهده بازارهای خصوصی و نهادهای غیرانتفاعی گذاشته خواهند شد. جوامع مجازی در اینترنت با گسترش خود قلمروهای سرزمینی را به نوعی حذف کرده و الگوهای حاکمیتی خود را به وجود میآورند. دولتها محوریت خود در زندگی مردم را از دست خواهند داد. مردم با قراردادهای داوطلبانه زندگی خواهند کرد و به سادگی یک کلیک به جوامع وارد یا از آنها خارج خواهند شد. این الگوی جدید تغییر جوامع و حاکمیت، مشابه امروزی و مدنیتر دنیای فئودالی خواهد شد که پیش از ظهور دولت مدرن وجود داشت.
چنین تغییراتی هنوز به واقعیت تبدیل نشدهاند، اما انقلاب اطلاعاتی جدید در حال تغییر ماهیت قدرت و افزایش پراکندگی آن است. دولتها بازیگران غالب در عرصه جهانی باقی خواهند ماند، اما این عرصه را خیلی شلوغتر و کنترل آن را مشکلتر خواهند یافت. اکنون بخش خیلی بیشتری از جمعیت هم در داخل و هم خارج از کشورها به قدرتی دسترسی دارند که از اطلاعات نشئت میگیرد. حکومتها همیشه در مورد جریان و کنترل اطلاعات نگران بودهاند و دوره کنونی اولین دورهای نیست که از تغییرات چشمگیر در فنآوری اطلاعات شدیدا متاثر میشود. به عنوان مثال، گفته میشود که اختراع دستگاه چاپ به دست یوهان گوتنبرگ در قرن پانزدهم که منجر به چاپ انجیل و قرار گرفتن آن در دسترس بخش بزرگی از اروپا شد، نقش عمدهای در شروع اصلاحات داشته است.
انقلاب اطلاعاتی کنونی، که گاها "انقلاب صنعتی سوم" نیز خوانده میشود، ریشه در پیشرفتهای تکنولوژیکی سریع در زمینه کامپیوتر، ارتباطات و نرمافزار دارد که متعاقبا منجر به کاهش اساسی هزینه ایجاد، پردازش و انتقال اطلاعات شده است. طی30 سال، سرعت محاسباتی در هر 18 ماه دو برابر میشد، در حالیکه در آغاز قرن بیستویکم هزینه آن هزار برابر نسبت به اوایل دهه 1970 کاهش یافته بود.
در سال 1993 حدود 50 وبسایت در جهان وجود داشت؛ تا انتهای دهه این رقم از 5 میلیون فراتر رفته بود. تا سال 2010 چین به تنهایی نزدیک به 400 میلیون کاربر داشت. پهنای باندهای مخابرات به سرعت افزایش مییابد و هزینههای مخابراتی حتی از هزینههای قدرت محاسباتی نیز سریعتر کاهش مییابند. تا همین اواخر در سال 1980، تماسهای تلفنی روی سیمهای مسی در هر ثانیه تنها یک صفحه اطلاعات را میتوانستند منتقل کنند، در حالیکه امروز، یک رشته باریک فیبر نوری میتواند نود هزار جلد کتاب را در یک ثانیه منتقل کند. در سال 1980 یک گیگابایت حافظه فضایی به اندازه یک اتاق را اشغال میکرد؛ امروز 200 گیگابایت حافظه در جیب پیراهن شما جای میگیرد. مقدار اطلاعات دیجیتال هر پنج سال ده برابر میشود. این موضوع برای قدرت و حاکمیت در قرن بیستویکم چه معنایی میتواند داشته باشد؟
فضای سایبر یک حوزه جدید و مهم از قدرت است
این استاد دانشگاه هاروارد در ادامه مقاله خود به تعاریف گوناگون قدرت پرداخته و مینویسد: "قدرت"، به عنوان مضمونی که به طور وسیع مورد استفاده قرار میگیرد، به طور شگفتانگیزی نامحسوس بوده و اندازهگیریاش مشکل است. همانند بسیاری از ایدههای پایه، قدرت یک مفهوم مورد بحث است. هیچ تعریف واحدی وجود ندارد که مورد قبول تمام کسانی که از این واژه استفاده میکنند قرار داشته باشد و تعریفی که افراد برای آن انتخاب میکنند منعکس کننده منافع و ارزشهایشان است. فرهنگ لغت به ما میگوید که قدرت ظرفیت انجام کارها است، اما اگر به طور ویژه به مسائل سیاسی علاقمند باشید، قدرت عبارت است از توانایی تاثیر بر افراد دیگر به منظور نیل به نتایج مورد نظر. برخی افراد این را نفوذ مینامند و قدرت را از نفوذ متمایز میسازند، اما علت اینکه در این تعریف سردرگمی وجود دارد این است که فرهنگ لغت این دو واژه را طوری تعریف کرده است که به جای یکدیگر به کار میروند.
به قول یک اقتصاددان، هدف اصلی جامعهشناسان از کاربرد مفهوم "قدرت A در مقابل B"، تعریف احتمالات سیاسی پیشروی A است. از دیدگاه "ماکس وبر"، میخواهیم بدانیم امکان اینکه یک بازیگر در یک رابطه اجتماعی بتواند خواسته خود را پیش ببرد، چقدر است. حتی هنگامی که بر روی عوامل یا بازیگران به خصوصی تمرکز میکنیم، بدون مشخص کردن قدرت برای "انجام چه چیز"، نمیتوانیم بگوییم که یک بازیگر "قدرت دارد". باید مشخص شود که چه کسانی در رابطه قدرت درگیر هستند، به علاوه اینکه چه موضوعاتی مورد بحث هستند. اظهارنظر در مورد قدرت همیشه به زمینه بستگی دارد و فضای سایبر یک حوزه جدید و مهم از قدرت است.
جوزف اس.نای معتقد است، تعاریف علوم اجتماعی نوین از قدرت رفتاری، گاها تحت عنوان "سه روی قدرت" خلاصه میشوند. اولین جنبه یا "روی" قدرت در دهه 1950 از سوی "رابرت دال" [Robert Dahl] طی تحصیل در دانشگاه "نیو هاون" (New Haven) تعریف شد. تمرکز او بر روی وادار ساختن افراد برای انجام کاری که در شرایط دیگر آن را انجام نمیدهند، امروزه به طور وسیعی کاربرد دارد، اگر چه تنها بخشی از رفتار قدرت را شامل میشود. در دهه 1960 دو دانشمند علوم سیاسی به نامهای "پیتر باچراچ" [Peter Bachrach] و "مورتون باراتز" [Morton Baratz] به این موضوع اشاره کردند که تعریف دال فاقد چیزی است که آنها "روی دوم قدرت" مینامیدند؛ و آن همان بعد تعیین برنامه، یا تنظیم مسائل به نحوی است که مسئله تحمیل و اجبار هرگز مطرح نشود. در دهه 1970، یک جامعهشناس به نام "استیون لوکز" [Steven Lukes] عنوان کرد که عقاید و باورها نیز در شکل دادن به سلایق دیگران موثر هستند و فرد با تعیین خواستههای دیگران نیز میتواند اعمال قدرت کند. در سال 1990، من قدرت سخت و نرم را همراه با دامنهای از رفتار اجباری تا انتخابی، از یکدیگر متمایز کردم. رفتار قدرت سخت بر پایه اجبار و پرداخت قرار دارد. اما رفتار قدرت نرم بر اساس تدوین دستورکار، جذب یا ترغیب استوار است.
حتی کشورهای بزرگی مانند آمریکا، که منابع عظیمی از قدرت سخت و نرم در اختیار دارند، خود را در حال تقسیم عرصه با بازیگران جدید و مواجه شدن با مشکلات بیشتر در کنترل مرزهایشان در حوزه سایبر مییابند. فضای سایبر جای فضای جغرافیایی را نخواهد گرفت و حاکمیت دولت را منسوخ نخواهد ساخت، اما پراکندگی قدرت در فضای سایبر وجود خواهد داشت و اعمال قدرت در هر یک از این ابعاد را به شدت پیچیده خواهد ساخت.
قدرت سایبری
در ادامه این مقاله آمده است که قدرت بر اساس منابع اطلاعاتی چیز جدیدی نیست؛ اما قدرت سایبری چرا. تعاریف متعددی برای فضای سایبر وجود دارد اما عموما "سایبر" پیشوندی است که معنای فعالیتهای مرتبط با کامپیوتر و الکترونیک را میرساند. بر اساس یکی از تعاریف، فضای سایبر یک حوزه عملیاتی است که به منظور بهرهبرداری از اطلاعات از طریق سیستمهای به هم پیوسته و زیرساخت یکپارچه آنها، با استفاده از علم الکترونیک شکل گرفته است. قدرت به زمینه بستگی دارد و قدرت سایبری به منابعی که قلمرو فضای سایبر را شکل میدهند.
بعضی وقتها فراموش میکنیم که فضای سایبر تا چه حد تازگی دارد. در سال 1969 وزارت دفاع آمریکا تحت پروژه ARPANET شروع به اتصال محدود چند کامپیوتر کرد و در سال 1972 کدهای تبادل داده (TCP/IP) ایجاد شدند تا یک اینترنت اولیه را که قادر به مبادله بستههای اطلاعات دیجیتال باشد، تشکیل دهند. سیستم نام دامنه آدرسهای اینترنتی در سال 1983 شروع شد و اولین ویروسهای کامپیوتری در حدود همان زمان به وجود آمدند. شبکه جهانی (World Wide Web) در سال 1989 آغاز به کار کرد؛ معروفترین موتور جستجو، یعنی گوگل، در سال 1998 تاسیس شد. دایرةالمعارف منبع باز ویکیپدیا در سال 2001 آغاز به کار کرد. در اوخر دهه 1990 شرکتهای تجاری استفاده از فنآوری جدید را آغاز کردند تا تولید و فروش را در زنجیرههای پیچیده تامین جهانی تغییر دهند.
پهنای باند و مزارع سرور برای پشتیبانی از "پردازش ابری"، که طی آن شرکتها و افراد میتوانند دادهها و نرمافزارهایشان را در وب ذخیره کنند، تنها همین اواخر به وجود آمدهاند. ICANN (شرکت اختصاص اسامی و شمارهها در اینترنت) در سال 1998 به وجود آمد و دولت آمریکا تنها از ده سال پیش توسعه طرحهای ملی جدی برای امنیت سایبری را آغاز کرده است. در سال 1992، تنها یک میلیون کاربر اینترنت وجود داشت؛ طی 15 سال این رقم به یک میلیارد رسید. در همان اوایل، طرفداران آزادی اندیشه اعلام کردند که "اطلاعات میخواهد آزاد باشد" و اینترنت را به عنوان پایان کنترل حکومتها و "مرگ فاصله" ترسیم کردند. در عمل، حکومتها و قلمروهای جغرافیایی هنوز نقش مهمی ایفا میکنند، اما پراکندگی قدرت چیزی است که در این حوزه بارز است.
استاد برجسته دانشگاه هاروارد در تشریح فضای سایبری مینویسد: فضای سایبر را میتوان به صورت لایههای زیادی از فعالیتها تصور کرد، اما برداشت ساده و اولیه آن را به صورت یک رژیم مرکب منحصر به فرد از خصوصیات فیزیکی و مجازی به تصویر میکشد. لایه زیرساخت فیزیکی از قوانین اقتصادی منابع رقیب و افزایش هزینههای جانبی و قوانین سیاسی قدرت عالیه و کنترل پیروی میکند. لایه مجازی یا اطلاعاتی، از ویژگی اقتصادی "بازده فزاینده نسبت به مقیاس" برخوردار بوده و رسوم سیاسی آن به گونهای است که کنترل قانونی را مشکل میسازد. از حوزه اطلاعاتی، که هزینهها در آن پایین است، میتوان حملاتی را علیه حوزه فیزیکی، که منابع آن کمیاب و گران هستند، انجام داد. اما برعکس، کنترل لایه فیزیکی میتواند آثار سرزمینی و برونمرزی بر لایه اطلاعاتی داشته باشد.
رفتار قدرت سایبری بر مجموعهای از منابع استوار است که به ایجاد، کنترل و انتقال اطلاعات بر اساس الکترونیک و کامپیوتر مربوط میشوند - یعنی زیرساخت، شبکهها، نرمافزار و مهارت انسانی. این قدرت یک شبکه سراسری از کامپیوترهای به هم پیوسته (اینترنت) را شامل میشود، اما همچنین شبکههای داخلی (اینترانت)، فنآوریهای تلفن همراه و ارتباطات ماهوارهای را نیز در بر میگیرد. اگر بخواهیم از بعد رفتاری تعریف کنیم، قدرت سایبری عبارت است از توانایی کسب نتایج مطلوب با استفاده از منابع اطلاعاتی الکترونیکی در حوزه سایبری. طبق یکی از تعاریف جامع، قدرت سایبری یعنی توانایی استفاده از فضای سایبر برای خلق مزیتها و تاثیر بر رویدادهای محیطهای عملیاتی دیگر و ابزارهای قدرت. قدرت سایبری میتواند برای حصول نتایج مطلوب در داخل فضای سایبر استفاده شود، یا میتواند از ابزارهای سایبری برای کسب نتایج مطلوب در حوزههای دیگر خارج از فضای سایبر استفاده کند.
وی میافزاید: به همین سیاق، قدرت دریایی به استفاده از منابع در حوزه دریا برای پیروزی در نبردهای دریایی، کنترل نقاط بازرسی کشتیرانی نظیر تنگهها و نمایش حضور در دریاها اتلاق میشود، اما همچنین توانایی استفاده از دریاها برای تاثیر گذاشتن بر نبردها، تجارت و افکار در خشکی را نیز شامل میشود. در سال 1890، "آلفرد تایر ماهان" [Alfred Thayer Mahan] اهمیت قدرت دریایی را در زمینه فنآوریهای جدید موتور بخار، زره و توپهای دوربرد برجسته ساخت. در سال 1907 "تئودور روزولت" نیروی دریایی آبهای آزاد خود را به شکل قابلتوجهی گسترش داده و آن را به سراسر جهان گسیل نمود. پس از معرفی هواپیما در جنگ جهانی اول، نظامیان شروع به نظریه پردازی در مورد حوزه قدرت هوایی و قابلیت آن برای حمله مستقیم به مرکز ثقل شهری دشمن بدون نیاز به عبور ارتش از مرزها کردند. سرمایهگذاریهای فرانکلین روزولت در قدرت هوایی در جنگ جهانی دوم حیاتی بود. پس از ساخت موشکهای قارهپیما و ماهوارههای شناسایی و مخابراتی در دهه 1960، نویسندگان شروع به نظریهپردازی در مورد حوزه مخصوص قدرت فضایی نمودند. "جان اف کندی" برنامهای را آغاز کرد تا از پیشگامی آمریکا در فضا مطمئن شده و یک انسان را به ماه بفرستد. در سال 2009، "باراک اوباما" خواستار یک پیشقدمی بزرگ و جدید در زمینه قدرت سایبری شد و کشورهای دیگر نیز این رویه را پیش گرفتهاند. به محض اینکه تغییرات تکنولوژیکی حوزههای قدرت را تغییر میدهند، رهبران سیاسی نیز با آن همراهی میکنند.
حوزه سایبر از این نظر منحصر به فرد است که مصنوعی و جدید بوده و به مراتب سریعتر از محیطهای دیگر در معرض تغییرات تکنولوژیکی است. به طوریکه یک ناظر عنوان کرد "جغرافیای فضای سایبر خیلی ناپایدارتر از محیطهای دیگر است. جابجا کردن کوهها و دریاها مشکل است، اما با فشردن یک کلید میتوان بخشهایی از فضای سایبر را خاموش و روشن کرد." گسیل کردن الکترونها به سراسر جهان ارزانتر و سریعتر از جابجایی کشتیهای بزرگ در فواصل طولانی آن هم با اصطکاک آب شور است. هزینههای ساخت هواپیمابرها و ناوگانهای زیردریایی، موانع عظیمی را برای ورود کشورها به این حوزه ایجاد میکنند و ما را قادر میسازد تا از تسلط دریایی آمریکا دم بزنیم. با اینکه دزدی دریایی یک گزینه محلی برای بازیگران غیردولتی در مناطقی چون تنگههای سومالی و مالاکا است، کنترل دریایی از دست بازیگران غیردولتی خارج است. به همین ترتیب، با اینکه بازیگران دولتی و خصوصی بسیاری در حوزه هوایی وجود دارند، یک کشور هنوز هم میتواند به دنبال کسب برتری هوایی از طریق سرمایهگذاریهای کلان در جنگندههای نسل پنجم و سیستمهای پشتیبانی ماهوارهای باشد.
در مقابل، به طوریکه قبلا ذکر شد، موانع ورود به حوزه سایبر آنقدر کم هستند که بازیگران غیردولتی و دولتهای کوچک نیز میتوانند با هزینهای پایین نقش برجستهای ایفا نمایند. بر خلاف دریا، هوا و فضا، "حوزه سایبر" در سه ویژگی با جنگ زمینی مشترک است - ولو در ابعادی حتی بزرگتر. این ویژگیها عبارتند از تعداد بازیکنان، آسان بودن ورود و شانس اختفا. بر روی زمین، تسلط معیاری نیست که به سادگی بتوان اندازه گرفت. با اینکه کشورهای معدودی نظیر آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه و چین استعداد بیشتری نسبت به دیگران دارند، اما صحبت از تسلط در فضای سایبر، به طوریکه در مورد قدرتهای دریایی و هوایی رایج است، بیمعناست. حتی اگر چنین چیزی وجود هم داشته باشد، وابستگی به سیستمهای سایبری پیچیده برای پشتیبانی از فعالیتهای نظامی و اقتصادی، نقاط ضعف جدیدی را در کشورهای بزرگ به وجود میآورد که میتوانند مورد بهرهبرداری بازیگران غیر دولتی واقع شوند.
در ادامه جوزف اس.نای به مقایسه مناقشات در جهان فیزیکی و در حوزه سابیری پرداخته و مینویسد: مناقشه شدید در حوزه سایبر یا "جنگ سایبری" نیز متفاوت است. در جهان فیزیکی، دست حکومتها در استفاده از نیرو در مقیاس وسیع تقریبا باز است، کشور مدافع شناخت کامل از عوارض دارد و حملات در نتیجه فرسایش یا خستگی پایان مییابند. منابع و تحرک، هر دو هزینهبر هستند. اما در دنیای مجازی، بازیگران متنوع و گاها ناشناس هستند، فاصله فیزیکی بیاهمیت است و یک تهاجم مجازی تقریبا مفت تمام میشود. از آنجا که اینترنت بیشتر برای راحتی استفاده طراحی شده بود تا امنیت، در حال حاضر تهاجم بر دفاع مزیت دارد. با پیشرفت فنآوری در بلندمدت، از جمله "مهندسی مجدد " برخی سیستمها برای امنیت بیشتر، اوضاع نباید به همین منوال ادامه یابد، اما در این مرحله فعلا اینگونه است.
طرف بزرگتر توانایی محدودی در خلع سلاح یا نابودی دشمن، اشغال سرزمین، یا استفاده موثر از سلاحهای راهبردهای دارد. به طوریکه در ادامه خواهیم دید، بازدارندگی ممکن است، اما به خاطر مسائلی که در نسبت دادن حمله به یک منبع وجود دارد فرق میکند. ابهام در تمامی جنبهها وجود دارد و هرج و مرج را تقویت میکند. افزونگی، انعطاف و بازسازی سریع مولفههای حیاتی دفاع هستند. به طوری که یک کارشناس عنوان کرده است، تلاش برای انتقال مفاهیم سیاسی از شکلهای دیگر جنگ نه تنها ناکام خواهد ماند، بلکه در برنامهریزی و سیاست اخلال ایجاد خواهد کرد.
قدرت سایبری بسیاری از حوزههای دیگر - از جنگ تا تجارت - را تحت تاثیر قرار میدهد. همانطور که در مورد قدرت دریایی میتوان قدرت دریایی در اقیانوسها را از قدرت دریایی در خشکی متمایز ساخت، در مورد قدرت سایبری هم دو نوع قدرت "داخل فضای سایبری" و "بیرون فضای سایبری" قابل تمایز هستند. به عنوان مثال، هواپیمای مستقر در ناو هواپیمابر میتواند در نبردهای خشکی شرکت کند؛ در نتیجه کارآیی نسل جدید کشتیهای کانتینربر تجارت و بازرگانی میتوانند رشد کنند؛ و قدرت نرم یک کشور میتواند با شرکت کشتیهای بیمارستانی در ماموریتهای بشردوستانه افزایش یابد.
در داخل حوزه سایبر ابزار اطلاعاتی میتوانند برای تولید قدرت نرم از طریق تدوین دستورکار، جذب یا ترغیب به کار روند. برای نمونه، ترغیب جامعه برنامهنویسان برنامههای منبع باز (open source) برای اتخاذ یک استاندارد جدید مثالی از یک هدف نرم در داخل فضای سایبر است.
منابع سایبری همچنین میتوانند در داخل فضای سایبر قدرت سخت تولید کنند. برای مثال، بازیگران دولتی یا غیردولتی میتوانند با استفاده از "باتنتهای" مرکب از صدها هزار کامپیوتر آلوده (یا بیشتر) یک حمله انکار سرویس توزیع شده را سازماندهی کنند، به طوریکه سیستم اینترنت یک شرکت یا کشور را زیر حمله گرفته و آن را از کار بیاندازد. سازمان دادن یک باتنت با نفوذ دادن یک ویروس به کامپیوترهای بدون محافظ کار نسبتا سادهای است و با چند صد دلار میتوان به طور غیرقانونی باتنتها را در اینترنت کرایه کرد. بعضی وقتها تبهکاران با هدف اخاذی به این کار مبادرت میورزند.
موارد دیگر میتواند "هکتیویستها" را شامل شود. هکتیویستها نفوذگرانی هستند که انگیزههای ایدئولوژیک دارند. برای مثال، هکرهای تایوانی و چینی مرتبا سایتهای یکدیگر را هک میکنند. در سال 2007، استونی دچار یک حمله "انکار سرویس توزیعشده" شد. این حمله به "هکرهای میهنپرست" روسی نسبت داده شد که از برداشتن یادبود سربازان شوروی مربوط به جنگ جهانی دوم آزردهخاطر شده بودند. در سال 2008، درست کمی پیش از تهاجم نیروهای روس، گرجستان مورد یک حمله انکار سرویس قرار گرفت که دسترسی به اینترنت را از کار انداخت. (اگرچه دولت روسیه تکذیب میکند، ولی به نظر میرسد که در هر دو مورد دولت روسیه هکرها را تشویق به این کار کرده است.)
شکلهای دیگر قدرت سخت در داخل فضای سایبر شامل جاسازی کدهای مخرب برای اخلال در سیستمها یا سرقت داراییهای اطلاعاتی میشود. گروههای تبهکار این کار را برای سود انجام میدهند و حکومتها ممکن است آن را به عنوان راهی برای افزایش منابع اقتصادی خود انجام دهند.
استاد دانشگاه هاروارد در ادامه مقاله خود مینویسد: اطلاعات سایبری همچنین میتوانند در فضای سایبری گردش کنند تا به وسیله جذب شهروندان کشورهای دیگر قدرت نرم به وجود بیاورند. یک برنامه تبلیغات سیاسی در اینترنت مثالی برای این موضوع است. اما اطلاعات سایبری همچنین میتوانند به یک منبع قدرت سخت تبدیل شوند، که میتواند به اهداف فیزیکی در یک کشور دیگر صدمه وارد کند. برای مثال، بیشتر صنایع مدرن و خدمات دولتی فرایندهایی دارند که با کامپیوترهای متصل به سیستمهای SCADA (کنترل نظارتی و جمعآوری دادهها) پردازش میشوند. نرمافزار مخربی که به این سیستمها وارد میشود، میتواند برای خاموش کردن فرایندی که آثار کاملا فیزیکی دارد برنامهریزی شده باشد. برای مثال، اگر یک هکر یا یک حکومت برق یک شهر شمالی مانند شیکاگو یا مسکو را در وسط ماه فوریه (بهمن) قطع کند، خسارت وارده خیلی بیشتر از بمباران این شهرها خواهد بود. در برخی تاسیسات نظیر بیمارستانها، مولدهای اضطراری میتوانند در صورت قطعی برق اوضاع را به حالت اول برگردانند، اما بر آمدن از عهده خاموشیهای گستردهی منطقهای مشکلتر خواهد بود.
به طوریکه موارد بالا نشان میدهد، ابزار فیزیکی میتوانند منابعی از قدرت باشند که از طریق آن میشود دنیای سایبر را هدف قرار گرفت. برای نمونه، روترها و سرورهای فیزیکی و کابلهای فیبر نوری منتقلکننده الکترونهای اینترنت، موقعیتهای جغرافیایی در داخل قلمروهای حکومتی دارند و شرکتهای گرداننده و استفاده کننده اینترنت تابع قوانین آن حکومتها هستند. حکومتها میتوانند اجبار مادی بر شرکتها و افراد اعمال کنند - چیزی که "نشانه نظامهای حقوقی سنتی" نامیده میشود. پیگرد قانونی یاهو را وادار کرد آنچه را که به فرانسه میفرستد کنترل کند و گوگل مجبور شد ادبیات ضد یهود را از جستجوهای آلمان حذف کند. اگرچه در کشور محل این شرکتها، یعنی آمریکا، "دفاع از آزادی بیان" شعار رایج بود، اما زندان، جریمه و کوتاه کردن دست آنها از این بازارهای مهم تاوانی بود که در صورت عدم برآوردن این خواستهها باید بپردازند. حکومتها از طریق تهدید فیزیکی سنت واسطههایی چون ISPها، مرورگرها، موتورهای جستجو و واسطههای مالی، رفتار را در اینترنت کنترل میکنند.
در رابطه با سرمایهگذاری در منابع فیزیکی به وجود آورنده قدرت نرم، باید گفت که حکومتها میتوانند با راهاندازی سرورها و نرمافزار ویژه به فعالان حقوق بشر در کشورهای مختلف کمک کنند تا با وجود تلاش دولتهای آنان برای بایکوت کردن آنها، پیامهای خود را منتشر سازند.
در نهایت، ابزارهای فیزیکی میتوانند هر دو منبع قدرت سخت و نرم را فراهم نمایند که میتوانند علیه اینترنت به کار روند. لایه اطلاعات سایبری بر روی یک زیرساخت فیزیکی قرار دارد که در مقابل حمله مستقیم نظامی یا خرابکاری از سوی حکومتها یا بازیگران غیردولتی نظیر جنایتکاران و تروریستها آسیبپذیر است. سرورها میتوانند منفجر شوند و کابلها میتوانند قطع گردند. و در حوزه قدرت نرم، بازیگران غیردولتی و NGOها میتوانند با ترتیب دادن تظاهراتهای فیزیکی شرکتها (و حکومتهایی) را که به زعم آنها از اینترنت سوءاستفاده میکنند، رسوا نمایند. به عنوان مثال، در سال 2006 تظاهر کنندگان در واشنگتن علیه یاهو و شرکتهای دیگری که اسامی فعالان چینی را ارائه کرده و به دستگیری آنها از سوی دولت چین منتهی شده بودند، دست به راهپیمایی زدند.
29 Jul 2012
جوزف نای
منبع: آینده نگر