افغان موج   

 

نقش معادن افغانستان در تحولات سیاسی کشور

 

افغانستان از نظر جیولوژیکی و موجودیت معادن سر شار دلچسپی های زیادی را برای محقیقین ساینس و دستگاه های سیاسی کشور  های جهان و درد سر هایی را برای ساکنین خود ببار آورده است.

این سر زمین از نظر جیولوژی در نقطه تقاطع سه صفحه  یا پلیت بزرگ قشر زمین قرار گرفته است.

این صفحات ارضی عبارت اند از پلیت هندوستان،پلیت عرب و پلیت اسیایی  -  اروپایی یا یوریشیا.پارچه های قشر زمین که افغانستان را تشکلیل داده است توسط شکستگی های عمیقی از هم جدا شده اند. این وضعیت جیولوژیکی قشر زمین در ساحه افغانستان ،کشور ما را بیکی از فعالترین مناطق زلزله خیز زمین در جهان تبدیل کرده است.که از جمله زلزله های کوچک ،متوسط و حتی زلزله های بزرگ به تعداد پنج هزار در سال به وقع می پیوندند.

دلچسب آن است که این صفحات سه گانه قشر زمین یعنی صفحات هندوستان ،عرب و آسیایی - اروپایی هر سه درمنطقه ی بدخشان افغانستان  بهم گره خورده که مخالف عقرب ساعت در حرکت اند .  پارچه های کوچک قشر زمین که افغانستان را تشکیل داده است تکامل جولوژیکی خود را 200 میلیون سال قبل در حاشیه شمالی قطب جنوب طی نموده و بعد از پارچه شدن قارۀ      

عظیم پنجیا بطرف شمال مهاجرت نموده که این حرکت در حدود هشتاد میلیون سال قبل بعد از طی فاصله 5000 کلیو متر به پایان رسیده و با تصادم پلیت هندوستان در حدود 45 میلیون سال قبل با حاشیه جنوبی پلیت یورشیا، ساختمان ارضی کنونی افغانستان تکمیل گردید.

تکامل مغلق جیولوژیکی افغانستان زمینه تشکیل معادن وسیع را در کشور مساعد ساخته است.افغانستان که یکی از ثروتنمد ترین کشور های جهان از نگاه داشتن معادن است ، فقیر ترین ملت جهان را در خود دارد .افغانستان حاوی ذخیره های طبیعی گوناگون بوده که عده ای از آنها از جمله معادن بزرگ جهان می باشند که از آن جمله میتوان از معدن مس عینک لوگر،،معدن آهن حاجیگگ بامیان و معدن لیتیوم نورستان نام برد.قسمت اعظم معادن  کشور در شرایط بحری ،فعالیتهای مگماتیکی و فرو رفتن قشر اوقیانوسی در تحت قشر قاره وی تشکیل گردیده اندکه شامل معادن مس ،آهن ،فلزات نادر،فلزات نجیبه و احجار قیمتی می باشد.اینک طور مختصراز برخی از معادن کشور نام می برم:

1- معدن آهن در حاجیگگ بامیان

2- معدن مس عینک لوگر

3 – معدن سرب در فرنجیل غوربند

4 – معادن زغال سنگ دردرۀ صوف ،کرکروسبزک هرات

5 –معادن طلا و لاجود و نمک در بدخشان و تالقان

6 – معدن یاقوت در جگدلک،معدن نقره در بی بی گو هر قندهار

7 – معدن لیتیوم در نورستان و کنر

8 – معدن زمرد در پنجشیر

9 – معدن احجار قیمتی تور مالین در نورستان

10 – معدن المونیم در حوزه ترسبا تی شمال کشور

11 – معادن نفت و گاز در شبرغان،سرپل کتواز و حوزه تر سباتی فراه

12- معادن یورانیم در خاننشین قندهار و در بدخشان ،سروبی و در دو اب میخ زرین

13 – معدن فلورایت در با خوت هرات

14 – معدن کرومیت در سنگ نو شته لوگر .

 

 برعلاوه معادن کوبالت و نیوبیم که در صنایع امروزی ضرورت شدید برای آنها است در مناطق جنوب کشور کشف گردیده اند.ولی این ثروت های سر شار طبیعی در طول تاریخ بخصوص در طی قرون معاصر که کشور اسیرچنگال حکومت های خاین و مطلق العنان و وابسته به بیگانه گان بود ،نه تنها ممدی برای پیشرفت کشور نگردیده اند،بلکه سبب عقب مانی،تجاوز وحتی  از دست دادن استقلال و آزادی افغانستان گردیده اند.

زمام داران انگلیسی یکی از بزرگترین هیله گرانی بودند که به کشور های دیگر حکمرانی و ثروتهای طبعیی آنها را بغارت می برند .پلان شوم سیاسی انگلیس در هر کشور اشغال شده آن بود تا مصارف جنگی خود را از ذخایر طبیعی و حاصلات کشور های اشغال شده بدست آورند.ایشان توانستند هندوستان را برای صد سال توسط درآمدی که از بهره برداری معادن این کشور بخصوص معدن طلا کولار که در جنوب هند است ،بدست  می امد،تحت تسلط قرار دهند و عاید اضافی آنرا به کشور خود انتقال دهند. در واقع هندوستانی ها برای صد سال به انگلیسها پول پرداختند تا ایشان را در اشغال خود داشته و حکومت بالای آنها نمایند.الماس کوه نور که اکنون در تاج ملکه ویکتوریا جا دارد ، حکایه از سیاست تاراج گرانه زمامداران انگلیس می نماید.زمانیکه انگلیسها پلان اشغال افغانستان را در قرن نزده روی دست گرفتند و به حریم کشور ما تجاوز نمودند، در صدر پلان سیاسی و اشغالگرانه شان این بود که ذخایر معدنی افغانستان را کشف  و تثبیت نمایند، تا مصارف تعرض و هزینه جنگی شانرا بپردازند.بعباره دیگر انگلیسها می خواستند تا با پول خود مردم افغانستان این کشور را اشغال نمایند و عاید مازاد آنرا به کشور خود انتقال دهند.روی این منظور حکومت انگلیس هیات جیولوجیست های  خود را تحت رهبری هایدن به افغانستان فرستاد و به او امر شده بود تا هر چه زود ترمعادن را در افغانستان کشف نماید تا مصارف حمله و تهاجم شان را بپردازد.هایدن سفر جیولوژیکی خود را از بخشهای وسطی افغانستان آغاز نمود(کوهای هندوکش)، و توانست تا در مدت کوتاه معدن نقره بی بی گوهر قندهار ،معدن سرب فرنجیل غوربند،معدن ذغال سنگ دره صوف و معدن آهن حاجیگگ بامیان را نشانی نمایدو از معدن لاجورد در بدخشان نیز یاد آوری نموده است.برعلاوه سیاست انگلیسها شامل این بود تا مردم افغانستان را بجان هم اندازند ، قوت و وحدت ملی شانرا تضعیف نمایند تا کار اردوی   خود را آسان سازد.برای تطبیق این سیاست ایشان اشخاصی را به عنوان امیرو  پادشاه ساختند. وظیفه این امیران و پادشاهان مزدور صفت سرکوبی جنبشهای ملی و تضعیف وحدت ملی بود. شاه شجاع ،امیر شیر علی خان ،امیر دوست محمد خان ،امیر عبدالرحمان خان ،نادر خان و سایر اولاد ه سرداران پشاوری یعنی سلطان محمد طلایی نامهای شناخته شده از این قماش در تاریخ افغانستان است.خوشبختانه در اثر قیام ملی مردم غیور افغانستان انگلیسها با شکست و رسوایی سرزمین ما را ترک گفتند و به مقاصدنا میمون شان نرسیدند.

بعد از جگ جهانی دوم آلمانها برای  انکشاف معادن افغانستان علاقمند شدند.آلمانها توجه بیشتر خود را معطوف پیدا کردن ذغال سنگ و پطرولیم نمودند..ایشان میخواستند که در قدم نخست منابع انرژی را در افغانستان پیدا نمایند که اساسی برای صنعتی شدن کشور می باشد . هیات جیولوژیست های آلمانی بر علاوه تثبیت ذغال سنگ مناطق جنوبی افغانستان را نیز نقشه برداری جیولوژیکی کردند ولی روسها اجازه ندادند که جرمنها ذخایر نفت و گاز را در شمال افغانستان  که هم مرز شوروی بودمطالعه نمایند.روسها  بالای دولت افغانستان فشار آوردندتا تحقیقات جیلوژیکی مناطق نفت و گاز خیز شمال افغانستان را به ایشان واگذار نمایند.محمد ظاهر شاه که در آن وقت در سلطنت افغانستان جلوس داشت منافع شخصی  و خوانواده گی و دوام سلطنتنش را بر منافع مردم افغانستان ترجیح داده المانها را که نسبت به همه با نیت بهتر با افغانستان کمک می نمودند مانع و بر عکس روسها را که چشم طمع به حریم افغانستان داشتنداجازه داد تا بداخل افغانستان بیایند و مناطق نفت و گازخیز شمال افغانستان را به ایشان واگزار شد و این اولین هسته  نفوذ روسها بود که در افغانستان گذاشته شدو به اصطلاح عامه محمد ظاهر شاه برای روسها (یک پوست گاو)جا داد و بعد از نفوذ روسها در زمانیکه سردار محمد داوود خان صدر اعظم افغانستان بود چنان وسعت پیدا کرد که دیگر هیچ نقطه ای در افغانستان نبود که روسها در آن جا پا نگذاشته باشند.روسها همه مناطق افغانستان را از نظر جیولوژیکی و معادن تحقیق و ارزیابی نمودند.سردار محمد داوود خان برای روسها چنان دست باز در افغانستان داد که ایشان همه معادن کشور را به اصطلاح عامه زیر و زبر کردندو دانستندکه در این کشور چی است و چه نیست . این یک دست آورد بزرگی برای روسها بود که بر علاوه آن اردوی افغانستان را نیز در اختیار خود گرفتند. روسها به استخراج گاز طبیعی افغانستان آغاز کردند و آنرا به قیمت ناچیز از افغانستان خریداری کرده و به قیمت خیلی ها بلند به کشور های اروپایی بفروش میرساندند .چون کیفیت گاز افغانستان خیلی ها بالاتر نسبت به گاز شوروی بود و کشور های اروپایی مشتری خوب همچو گاز بودند.خجالت آور تر و ننگین تر اینکه زمامداران خاین افغانستان به روسها اجازه داده بودند  تا میتر گاز را در داخل خاک خود یعنی آنسوی دریای آمو نصب نمایند.به این ترتیب تنها روسها میدانستند که در هر ساعت و دقیقه چه مقدار گاز از افغانستان خارج میشود.محمد ظاهر پادشاه افغانستان علاقه زیاد به سنگهای قیمتی داشت و روسها بخاطر خوشنود نگاه داشتن او به استخراج آنها پرداخته بودند و همه احجار قیمتی در ارگ شاهی گدام میشدو هیچ کسی به جز شاه و شخصی به نام سید هاشم میرزاد که ارتباط فامیلی با خانواده ی سلطنت داشت ،دسترسی به آنها نداشت.سید هاشم میرزاد تا شاه بود او رییس سروی معادن و جیولوژی بود.زمانیکه سردار محمد داوود خان به همدستی کمونیستان و گماشته گان کی جی بی روس چون پادشاه گل وفادار ،محمد حسن شرق،محمد اسلم وطنجار ،عبدالحمید محتاط ،سرور نورستانی و سایرین اولین دولت وابسته به روس را بعد از عبدالرحمان خان بنیان گذاشت.دیگر تعداد جیولوژستها و متخصصین  شوروی در وزارت معادن و صنایع به اندازه ای وسعت گرفت که جیولوژستها و اینجنیران افغانی خود را بحیث شهروندان دست دوم احساس میکردند.روسها در تحقیقات جیولژیکی شان در افغانستان از دو سیاست پیروی میکردند: یکی اینکه از هر تحقیق جیولوؤیکی شان دو راپور تهیه میکردند .یکی راپوریکه به دولت افغانستان میدادند و دیگر راپوریکه به دولت روس میدادند .در راپور هایی که به وزارت معادن و صنایع افغانستان ارایه میکردند معلومات بسیط و بدرد نخوری انعکاس یافته ،بزبان مغلق روسی نگاشته شده و چنان بی ارزش و بی مفهوم بودند که همه آنها درتحویخانه های وزارت معادن زیر گرد و غبار قرار داشتند و حتی بعضآبرای ثبات میز تحویلدار ها و الماریهای تحویخانه ها  بکار برده میشدند.در این راپور ها در بالای هر معدن افغانستان مهرغیر افتصادی بودن زده شده است  تا اذهان عامه در افغانستان اغوا واز توجه جهانیان بدور گذاشته شود تا کسی نداندکه در افغانستان چی است.روسها نسخه اصلی جیولوجیکی خود را به مسکو می فرستادند که این راپور ها حاوی معلومات دقیق و و موثق در باره معادن افغانستان بودند و همه آنها در دفاتر خاص کی جی بی با احتیاط تمام حفاظه میشدند و هیچ کس به جز اشخاص خاص دولت شوروی به آنها دسترسی نداشت.سیاست دوم روسها این بود که برای جیولوژیستها و انجنیران افغانی اجازه نمی دادند که در تحقیقات جیولوژیکی سهم گیرند.همه ایشان را بدور نگاه داشته بودند تا ایشان از راز معادن کشور خود آگاه نشوند.فراموش نباید کرد که امیر عبدالرحمن خان بخاطر حفظ سلطنتش منطقه پنجده را که یکی از بزرگترین مناطق نفت و گاز خیز می باشد از بدنه افغانستان جدا و به روسها تسلیم نمود. ولی سردار محمد داوود همه معادن افغانستان را تسلیم ایشان کرد.دیگر روسها انحصار صد در صد را در بالای معادن افغانستان حاصل نمودند ،اسرار معادن و جیولوژی کشور  سری شد و مختص به متخصصین شوروی گردید.سردار محمد داوود خان در اواخر سلطنتش از نفوذ سر سام آور روسها در خوف و هراس افتاد و در جستجوی همایه گر دیگری گردید و شیوه غربگرایی و اسلام گرایی را اختیار نمود.چنانکه تفحصات جیولوژیکی حوزه نفت و گاز خیز کتواز  را به کمپنی توتال فرانسوی و تفحص جیولوژیکی یورانیم خاننشین قندهار را به متخصصین ملل متحد سپرد که سبب نا رضایتی شدیدماسکو گردید.زمانیکه سردار محمد داوود خان توسط آنهایکه او را به اریکه قدرت رسانیده بودند به قتل رسیدو دولت غیر ملی و تک حزبی به وسیله ی کودتا به  سر قدرت امد و تحت رهبری مستقیم ماسکو در کابل بکار آغاز کرد، روسها اختیار دار عام و تام معادن و جیولوژیکی افغانستان گردیدند.ارخیموف یکی از جنرالهای ارشد کی جی بی صلاحیت عام و تام ریاست سروی معادن و جیولوژی را و  داکتر بریزی که یکی از مقامات بلند پایه کی جی بی و اجنت خیلی ها زیرک و تیز هوشی بود اختیار مطلق وزارت معادن و صنایع را بدست گرفتند.این دو شخص چنان اختیار عام و تام در وزارت معادن و صنایع داشتند که بدون اجازه آنها حتی یک میز از یک دفتر به دفتر دیگر برده نمیشد.

روسها بعد از اشغال افغانستان و داشتن حکومت تحت الحمایه خود اطمینان خاطر پیدا کردند که دیگر هست و بود افغانستان را صاحب شده اند و در بالای گنجی از معادن کشور قرار گرفته اند.ایشان به سرعت تمام هیات جیولوژیستهای خود را به نقاط مختلف کشور فرستادند تا ترتیبات استفاده از معادن افغانستان را بگیرند.

ولی خوشبختانه دیری نگذشت که مجاهدین قهرمان افغانستان ضربات شدید بر قشون سرخ وارد کردند.جیولوژیستهای روسی نا چار از مناطق مختلف افغانستان بکابل آمدند و بدین ترتیب روسها به مرام شوم شان که چپاول معادن افغانستان بود موفق نگردیدند.

روزنامه نیویارک تایمز به تاریخ چهاردهم جون 2010 از موجودیت بزرگترین معدن لیتیوم جهان در افغانستان اطلاع داد.این معدن که توسط هیاتی مرکب از مامورین پنتاگون و جیولوژیستهای امریکایی کشف گردید،ارزش مقدماتی آن به سه تریلیون دالر تخمین گردیده است.این معدن زمانی کشف گردید که جنگ شدیدی در سراسر افغانستان جریان داشت.رگهای معدنی آهن، مس، کوبالت، طلا، لیتیوم و نیوبیوم در افغانستان چنان غنی اند که جیولوجست های امریکایی را بحیرت آورد.و ایشان اقرار نموده اند که چنین غنای معدنی را در طول عمر شان ندیده اند.غنای معدنی افغانستان کشور های ذیدخل را به اندازه ای به خود جلب نموده اند که اخیرآ سرو صدا هایی از تا سیس پایگاه های نظامی دایمی ایشان در افغانستان شنیده میشود.

از جانب دیگر مقامات حاکم در افغانستان که متشکل از دسته های سود جویان به سر کردگی حامد کرزی می باشد،در صدد ان گردیده اندتا با بیگانه گان معامله گری نموده  و معادن افغانستان را در اختیار شان قرار دهند.

در شرایط کنونی که افغانستان عاری از استقلال سیاسی و فاقد وحدت ملی می باشد،قرار دادن معادن کشور به اختیار بیگانگان و بهره برداری آنها توسط اجانب یک جنایت بشری در حق یک ملت مظلوم و چپاول برهنه و تاراج تمام عیار هستی های این کشور می باشد.آقای کرزی و دارو دسته ی رسوای او نبایدزمینه تاراج ذخایر معدنی کشور را توسط بیگانگان مساعد سازندو بدانند که ذخایر معدنی مال مردم افغانستان است و مردم این کشور از  نیات شوم ایشان خوب اگاه اند.بهره برداری معادن در افغانستان در  شرایط موجود نه تنها به منفعت این کشور نیست بلکه سبب تخریب اراضی زراعتی ،آلوده شدن محیط زیست ،ملوث شدن آبهای جاری و آبهای زیر زمینی ،بوجود آمدن امراض خطرناک چون سرطان ناشی از تراکم بیش از حد در محیط زیست و افزایش جنگ در کشور میشود.در شرایطی که افغانستان فاقد وحدت ملی می باشد اگر دولت رسوا و استفاده جوی آقای کرزی نایل به فروش ذخایر معدنی کشور به بیگانگان گردد ،خون ریزی ،فقر و غربت در کشور چنان اوج خواهد گرفت که در ان نه هوایی ماند که تنفس کرد،نه آبی که نوشیده شود و نه زمینی که در آن زراعت کرد.خون ریزی ،قتل و قتال ، فقر و فاقه، بدبختی و بی عدالتی در آن بحالتی خواهد رسید که دیگر مردم جهان کشور کانگو را فراموش خواهند کرد و افغانستان به یک کانگوی دوم و حتی مدحش تر از آن تبدیل خواهدشد . مردم افغانستان نباید فریب وعده های مزورانه  ُدستگاه فاسد دولت آقای  کرزی را که گویا بهره برداری معادن کشور برای مردم کار میاورد و آرامش زندگی ،بخورند. اگر مردم افغانستان میخواهند  بدانند که سر نوشت ایشان در صورت بهره برداری از ذخایر معدنی کشور توسط خارجی ها چی میشود ،بروند وزندگی کنونی کانگویی ها،موزمبیقی ها و سیرالیونی ها را مطالعه نمایند،آنگاه خود میدانند که این ملت های مظلوم در چه فقر و فاقه و در چه بد بختی و آوارگی تکاندهنده ای قرار دارند که همه ناشی از بهره برداری و تاراج ذخایر معدنی ایشان توسط بیگانگان می باشد.

خون این ملت های بیچاره در این معاملات به اندازه ای ریخته شده است که سیر الیونی ها به معدن الماس خود لقب الماس خون را دادند.Blood Diamond

 

عبدالصبور فروزان

 استاد جیولوژی در یکی ازکالیج های نیو جرسی امریکا