درک نادرست ازاستقلال٫توسعه و سواد درافغانستان
ساده دلی مزمن وعدم بصیرت گرداننده گان قدرت سیاسی افغان پیشنه تاریخی دارد
ما درعصر زندگي میکنیم که میزان عقل٫هوش٫سواد٫استقلال رابه اندازه مصرف انرژی و تولید ناخالص وظرفیت یک ملت محاسبه میشود شاید هم برای بعضی خنده دار باشد ولی این یک واقعیت تلخ و باورناکردنی است که درکشورمانند افغانستان که نه تولید انرژی نه متخصص برق٫نه متخصص راه آهن نه٫متخصص مخابرات نه هم یک دانشگاه صنعتی که حداقل به آینده امیدوارباشیم متخصیصن ما درآن تربیه شوند وافغانی هم تربیه شوند نداریم این ها همه را ما وارد میکنیم مگر این ما نبودیم که میلیون ها انسان دراین سرزمین را به شهادت رساندیم و فدا کردیم برای این که به خارجی هاوابسته نباشیم ولی این طور معلوم می شود که ما قرنها دیگر وابسته خواهیم بود شعار های استقلال طلبی وطن دوستی حالا به ابزارفشار و امتیازگیری شخصی تبدیل شده است شاید دردناکترین جمله وبغرنجترین نکته این باشد که عرض میشود دردنیای مادی امروز که ما زندگی داریم کرامت انسانی٫علمی٫ظرفیت٫سواد واستقلا ل هرملت به رشدعلمی و اندازه تولید درسرزمین آن مقایسه میشود حالا شما قضاوت کنید که اگر اصل این باشد که است؛ ما در کجاهی استقلا ل وظرفیت قرارداریم. این هم درست است که برای کشوری مانند افغانستان در همه عرصه ها کار آسانی نیست که به خود کفائی برسد. باید کم بیش در عرصه های اقتصادی یاهم نظامی مانند هرکشور دیگرداد وگرفتی داشته باشد ولی این درست نیست که تمامی شاهرگ های اقتصادی مانند انرژی و تربیه متخصین در عرصه های یادشده ما همه خارجی باشد ویا وارداتی باشد وماهم صحبت ازاستقلال کنیم اگر راه حل این است پس این همه قربانی برای خارجی ستیزی برای چه بوده است و هرروز درخواست ازخارجی ها برای احترام مردم افغانستان برای چیست ؟ احترام واستقلا لیت زمینه های دارد که بنده در ادامه عرض میدارم. ماباید چکاری بکنم که در ردیف کم عقل و هوش جهانیان قرارنگیریم یعنی کشوری پسمانده و لاغر نباشیم یک استقلال نسبی هم داشته باشیم. پس اول باید یک تعریف کوچکی از سواد وظرفیت داشته باشیم بعد تعریفی که چرا انرژی مساوی به عقل تعریف شده است را معرفی کنیم . البته که تکنولوژی اگر هم شامل آن میشود بعد تعریف همه جانبه ای از سواد٫ظرفیت و استقلال داشته باشیم اگرچه سالها است که این تعریف در کشورهای پیشرفته جهان صورت گرفته است ولی مسوولین ما برای فرار از واقعیت ها شانه خالی کردن از مسولیت و شایدهم سرپوشی بر ناتونائی های شان باشد همان تعریف کهنه قدیمی و ناکار آمد همیشه گی را بیان میکنند. از نظرمن که این همه یک تعریف و یک معنی دارد یعنی داشتن سواد٫ ظرفیت واستقلال که هیچ کسی نمیتواند مقوله جدا ازهم بداند یا تعریف کند میزان ظرفیت است که میزان سواد و استقلال شخص یاهم کشور را مشخص و تعین میکند نه چیزی دیگر. البته که در دنیای که ما زندگی میکنیم امروزه تعریف اگادمیک هم است که بیشتر قابل قبول مردم جهان است این تعریف شکل دیگری را به خود میگیرد که برای مسوولین آموزش وپرورش کشور ما یعنی افغانستان هولناک و ناباورکردنی میباشد و او این است که سواد امروزی در جهان میزان ظرفیت تولید ناخالص اندازه صادرات میزان مصرف انرژی برق گاز اشتغال دسترسی به بهداشت هرکشوری میباشد نه تعریف که مقامات آموزش و پرورش کشورما میداند یعنی فقط خواندن و نوشتن چون خواندن ونوشتن به تنهائی خود امروزه سواد شد نمیتواند اگرچی الزامی میباشد میتواند یک نمره ازسواد باشد اگر سواد امروزی را ده نمره حساب کنید یا هم ده نمره بدهید یک نمره او خواندن ونوشتن است یک نمره دیگر آن ظرفیت است بعدی آن دسترسی به بهداشت است که البته همه میدانیم که بهداشت شامل چی چیزهای میشود نمره بعدی آن داشتن تخصص در یک رشته که اکادمیک ومطابق به دانش روز باشد نه افتخاری یا تقلبی نمره بعدی آن دسترسی به کمپیوتر دسترسی به انرژی پاک ودایمی ورسانه ها تصویری نوشتاری ووو و نمره بعدی آن توانائی فیزیکی و شجاعت کاری است چون دیگر هیچ شغل ، مسلک یا رشته ای درجهان وجود ندارد که بدون انرژی برق مأثر ویا کار آمد باشد اگرچی ما در نوشتن وخواندن هم در پائین ترین لیست منطقه دنیا قراداریم که اگر این عرض یابی را هم به آن اضافه کنیم که میزان تولید ظرفیت یا مصرف انرژی راهم قبول کنیم پس جایگاه ما برای همیشه در پائین ترین خواهد بود و این عقب مانی افتخارهمیشه گی وزارت آموزش وپرورش کشورما افغانستان باقی خواهد ماند سوال من ازمقامات محترم کشور عزیز ما افغانستان هم ازاقتصاد دانان وهم از سیاسیون و هم از دلسوزان این مرز بوم این است که چرا آرزوی داود خان را برآورده نمکنید چرا نام خودرا به عنوان شهیدان سازندگی وخود کفائی ثبت تاریخ نمیکنید؟ ما یک کشور که به ۴۰ هزار مگاوت برق ضرورت داریم چی برنامه برای تأمین آن داریم چند هزارمگاوات ازاین انرژی نیاز ما در داخل کشور تولید میشود وچندی باقی مانده را از خارج وارد میکنید. طی چند سال آینده ما به این آرزوی خود میرسیم چون کل تولید انرژی برق افغانستان به صد مگاوات نمیرسد وکل واردات برق افغانستان از خارج در حدود ۵۰۰ میگاوت بیشتر نیست سؤال بعدی من این است چه وقت شبکه توزیع گاز از طریق لوله به شهرهای بزرگ افغانستان شروع میشود ؟وکی به پایان خود میرسد. چون یک قرن است که در جهان از این روش استفاد میشود برنامه ما چیست وکی عملی میشود؟ این سوالاتی است که هرافغان میخواهد جواب آن رابشنود ؟
وسوال دیگر من این است ما دست کم به ۸ هزار کیلومترراه آهن نیاز دارم تا بتوانم کشوری ترانزیتی باشیم به شعار دادن ما به این آرزوی بزرگ نمیرسیم چون این راه آهن نمیشود آن را وارداتی کرد باید مانند سرک ها در داخل ساخته شود تابتوانید شمال کشور را به جنوب غرب را به شرق وصل کنید ودارای یک خط حلقوی باشد تا که درجه خطرات آن به کمترین حد ممنکن برسد و تا بشود معدن های کشور که در هرجای از کشور باشد به آسانی استخراج کرد و بتوانیم رقیب خوبی و سالم در منطقه باشیم اگرما این توانائی را داشته باشیم از یک ارتش مجهزهم مأثرتر عمل خاهد کرد دشمنان مارا به دوست تبدیل خواهد کرد برنامه شما چیست ؟ ده سال میشود که ما دوصد کیلومتر از آن را زیره کار داریم هنوز تمام نشداست چند سال دیگرطول خواهد کشید که ۷۸۰۰ کیلومتر باقیمانده آن تمام و این آرزو ما برآورده شود ؟ این هم یکی از سؤالاتی مهم مردم افغانستان است حب وطندوستی وپشتکارخود را ثابت کنید ملای بی عمل نباشید ازخود باید شروع کرد بعد وطن دوستی را شامل درس گودکان کرد باید اول افتخارات پیشرف نو آوری خود را به عنوان نمونه به گودکان نشان داد بعد آن هارا تشویق کرد که آن هاهم در آینده چنین کنند ؟ اینآرزو ها درسخن رانی تأمین نمیشود اینها برنامه میخواهد ؟
چون هرکشوری برای خودیک برنامه دارد برای مثال که ظرف ۵ تا ۱۰ سال برنامه ریزی میکند که تابتواند فاصله مردم خود را از مردم جهان کم کندالبته این کار آسانی نیست انسان هابزرگ توانا و آهنینی میخواهد شانه های پولادین و ایمان محکم ٫تعهد دوامدار رامیطلبد توانائی ٫تخصص و برنامه ریزی دراز مدت میخواهد فداکاری میخواهد شهادت میخواهد جهاد میخواهد زیرکی میخواهد به این راحتی نیست چون تغیيرات و تحولات بزرگ تخنيكي ٫اقتصادي واجتماعي درجهان به وقوع پيوسته و دایم درحال رشد تغییرمیباشد این تغییرات درحدی است که حتی در عقلانی کردن بشر امروزی درساختار سایسی وعبادی حتی طرز ديد مردم تاثیرات ناباور کردنی داشته است.
بلي این همه تغيرات بسيار سريع پيش آمده سريعتر از آنچه كه تصورميگرديد انقلاب بزرگی رخ داداست انقلابی که ما بشدت از آن عقبمانده ایم این انقلاب پیشرفت٫انرژی برق٫ تخصص و ديجيتالي است که واقعاً جهان بشريت را غافلگير نموده است وسهم مردم افغانستان از این انقلاب وپیشرفت وتغییر مثبت و آسایش چی قدرمیباشد؟
که مهم ترین آن انرژی برق است این انرژی حیاتی شده است آن را بومی بسازید دراین جا مرگ و زندگی مطرح است آینده ملتی مطرح است ملتی که همه چیز خود را فداکرده اند برای اینکه وابسته کی نداشته باشند آرزوی شهدای این سرزمین را برآورده کنید هم در آموزش وپرورش وهم در تولید انرژی مورد نیاز وهم در تربیه متخصصین در رشتههای مهم ٬ما از قافله ی پیشرفت جهان و منطقه به شدت عقبمانده ایم همه چیزرا وارد میکنم ما از جهان عقبمانده ایم این راجدی بگیرید جهان امروزی خیلی فرق کرده است دیگر درجهان بحث عاطفه نیست بحث هابحث توانائی است درتمامی عصرهای گوناگون که اصلیترین آن انرژی برق و آموزش و پرورش است.
جهان دارد دگرگون ميشود اين دگرگوني مستلزم قوانين وروابط متناسب ٫دانش تخصص و توانائی بخود است ما نباید مانند گذشته قربانی جنگ سرد جنگ فقرجنگ بیعدالتی جنگ گمونیزم جنگ کاپیتالیزم جنگ تروریزم و شاید هم فردا جنگ انرژی شویم دیگر بس است خود را آماده کنید که بار دوش دیگران نباشیم چون زندگی امروزی زندگی مشترک است در زندگی مشترک نمیشود که باردوش دیگران بود باید سهمه نسبتا ًمساوی داشت چون این جنگ عاطفه نیست جنگ امکانات٫ ظرفیت ٫تخصص ٫توانائی وسواد واقعی است جدید ومدیون انرژی برق و محیط طبیعی، تغییرات جمعیتی میباشد که باتاسف باید گفت که نه تنها ما در این عرصه انرژی مصرفی خود را نداریم بلکه قانونی هم نداریم بلکه در بعضی وقت قربانی آن هم هستیم اگرما برق نداشته باشیم متخصص ورزیده نداشته باشیم که این شارگ حیاتی را نمیشود با خرید در درازمدت حل کرد ما نمیتوانیم که بابرق دیگران با متخصص دیگران تولید٫ صنعت ٫ مخابرات ٫تلویزیون٫ بانکدادری٫ ووو ها را فعال ورقابتی کنیم این نه تنها درد را دوا نميكند بلكه، بمعني ماندن درخود و پيچيدن بدور خود است ولي اين كه با درك درست وآگاهانه، توانائی خويش با داشتن تخصص داخلی را با معيار هاي مثبت زمان عيار نمایيم دراين پروسه كه جهان را متحول ساخته آگاهانه سهم گيريم نه اينكه اين جريان سريع تحولات، سيل آسا ماآن را بگونه قربانی قبول کنم که باز هم بازنده جنگ دیگرباشیم این بار قربانی نافهمی خود باشیم جهان در حال دگرگونی که در برگیرنده هرگونه تغییرات در ساختار نهاد یا سازمان اجتمـاعی است. از اینرو شیـوههای زندگی و نهادهای اجتماعی جهان امروزی با شیوههای زندگی و نهادهای گذشته نه چندان دور بشر، تفاوت اساسی یافته است. لذا درنیم قرن اخیر ما شاهد یک نوع چرخش سریع و تند از انواع دگرگونی در نظم و ساختار اجتماعی واقتصادی هستیم که مردم، هزاران سال در آن میزیستهاند گرچه دگرگونی اجتماعی خصیصه همه جوامع است، اما منشأ اصلی دکرگونی اجتماعی، شامل تکنولوژی عوامل تکنولوژی و نوآوری در دگرگونی اجتماعی و فرهنگی از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا با ظهور پدیدههای جدید درعرصه زندگی اجتماعی افراد جامعه، یک نوع جایگزینی برای تکنولوژی که تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است صورت میگیرد که با خود دگرگونیهایی را در جامعه به ارمغان میآورند. عوامل تکنولوژی و نوآوری زمانی میتواند در دگرگونی مثبت اجتماعی مؤثر باشند كه حداكثرافراد یك جامعه درخلق تکنولوژی و نوآوری و پذیرش پدیدههای نوظهور نقش داشته باشند و آنرا مورد پذیرش خود قرار دهند. البته این انگیزه بیشتر جنبه روانی دارد زیرا افراد معمولاً تنوع طلب و كنجكاو هستند.
برخی از جوامع بسیار سریع تر ازجوامع دیگر تغییر میکنند. آهنگ دگرگونی یکی ازالگو اجتماعی موجود و بخشی جدائی ناپذیر از جامعه است. ممکن است رویدادها یا اعمال فردی آهنگ دگرگونی را برای مدت کوتاه کرد یا به آن شتاب دهد؛ اما در درازمدت این میزان، پیشبینی پذیر است که مادر افغانستان باتاسف درآن ناکام بودیم که همیشه این تقصیرات برما تحمیل شداست و ما بیشتروقت خورا با مبارزه به آن صرف میکنیم و در نهایت آن راقبول میکنیم بارها درکشورما اتفاق افتاده است هربار هم بعد ازشکست کامل دربرابر پدیده اجتمای و پرداخت هزینه سرسام آور آن را قبول میکنیم آن وقت نه خود ما توانائی تولید آن پدیده را داریم نه هم تخصص آن داریم آنگاه مجبور به وابسته بودن افتخارمیکنیم آن را یک دست آورد میدانیم فنآوري است که امکان انتخاب، برنامهريزي و مواجهه آگاهانه و مدبرانه آنها را درحد مطلوب و مؤثر فراهم ميسازد. در واقع آيند پژوهي در صدد ايجاد دورانديشي و آينده شناسي در سطوح مختلف زندگي بشري است تا ضمن بيان اهميت وضرورت توجه به رويدادها و تحولات فراروي جهان، توانايي برخورد سنجيده و مناسب با آنها را فراهم سازد.
با توجه به نقش محوری دولت در تدوین و اجرای برنامه های توسعه درکشور و ضرورت رشد شتابان کشور و همنوا شدن با تغییر و تحولات روز افزون فنّاوری تولید انرژی برق برای دستیابی به سهم بیشتری از این انقلاب که هرگز از آن چیزی نصیب ما نشده است یعنی انرژی برق تخصص داخلی و نرم افزاری، توسعه کارآفرینی را به امری اجتناب ناپذیر برای کشورافغانستان بدل ساخته است. زیرا بر اساس پژوهشهای موسسات تحقیقاتی دنیا سطح سواد وظرفیت کارآفرینی را با سطح توسعه یافتگی واستقلال برابر میدانند و رابطه مستقیمی بین رشد ناخالص داخلی و بسترسازیها وحمایتهای دولتها از کارآفرینان دست یافتهاند.
به آرزوی چنین روزی دراین سرزمین زیبا و کهن افغانستان
نویسنده: خلیل الله عالم متخصص برق