افغان موج   

غلام سخی ارزگانی بکدام راه میرود

تقریبا در تمام سایت های انترنتی از چند سال به اینطرف دو تن از چپی های سابق به نام غلام سخی ارزگانی و عوض نبی زاده بر خلاف تمام فلسفه های مارکسستی و لینینستی که آموخته اند کوچه عوض نموده و بخاطر تفرقه افکنی میان ملیت های برادر افغانستان به فتنه انگیزی  مشغول اند.

در جدیدترین نوشته سرپا متناقض و ابلهانۀ که غلام سخی ارزگانی در سایت های انترنتی به نشر سپرده  چنین عنوانی به آن داده است. «  قانون احوال شخصیه اهل تشیع را سیاسی نسازیم! »؛ او زیر این عنوان هرچه جعل و تناقضی را که خواستۀ دلش بوده بیان نموده است.  این آقا که ظاهرا از ملیت پر افتخار هزارۀ افغانستان پشتیبانی میکند. در شروع مقالۀ خود مینویسد.

«... با تأسف فراوان که نسبت عدم بافتار یک حاکمیت دموکراتیک و عادلانه، شیعیان کشور ما از سالیان متمادی به این طرف است که در این میهن آبایی خود از جمله از داشتن «حق آزای و هویت مذهبی» خویش نیز محروم بودند...» خوب حالا اگر میگفت این قانون را سیاسی بسازید من هم میگفتم لبیک... ولی وقتی سیاسی نمیسازید هدف از این همه افاده فروشی سیاسی به نام اقلیت های مذهبی چه معنی میدهد. آیا این غیر از سیاست است که مبگوئید این مردم در مصایب ملی شریک بودند، در صفوف قوای مسلح خدمت کرده اند، علامه و تاریخ دان سیاستمدار، وزیر، وکیل، صدر اعظم، معلم، هنرمند و بلاخره همه چیز را داشتند و همین حالا هم به سویۀ معاون ریس جمهور، نماینده های پارلمان و همه چیز دارند.  ولی  در عین زمان از همه چیز محروم بوده اند. طوریکه من در نیم قرن عمرم یاد میدهم. همه اقلیت های دینی و مذهبی از شیعه گرفته تا اسماعلیه، از هندو گرفته تا یهودی دارای اماکن برای عبادت، محل برگزاری مراسم مرده داری و غم و شادی خود را داشته اند. وقرار گفتۀ آقای ارزگانی در امور دولت دست داشته اند. و من نمیدانم این تناقض گویی از برای چیست.

گذشته ازین ها در کدام حکومت و کدام دولت قانونی بدون هدف سیاسی طرح میشود. مگر که قانون برای بریدن درختان تربیه حیوانات و ترافیک جاده ها باشد و بنابرآن یا آقای ارزگانی به مفهوم سیاست هنوز وارد نشده اند و یا میخواهند با چرندیاتیکه مینویسند خود را به حیث یک چیز فهم مطرح نمایند. و تنها همین عنوان مقالۀ شان میرساند که چیزی نه از سیاست و نه از علم جامعه به چانته دارند.

آقای ارزگانی که زمانی از کمونست های سر سخت بوده و حسابش با دین و مذهب پاک شده بود یکبار دیگر برای  تثبیت خود به حیث یک مسلمان! قانون ساخته پرداختۀ مشتی اخوانی بیفرهنگ و نوکران ایات الله های ایران و وهابی های سعودی را مهر تائید گذاشته و با دروغ و جعلبافی  خود را از دنباله روان جنگسالار بزرگ و معامله گر خون مردم  هزاره؛ عبدالعلی مزاری  قلمداد نموده و خیال میکند که به اینوسیله دوباره مردم او را قبول میکنند. او با وقاحت تمام مینویسد: «...اما ناگفته نماند که همواره حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی سایر پیروان مذاهب و اقوام این حیطه مشترک ما نیز از سوی حکام مستبد و میراث داران قبیلوی وقت پامال گردیده و صرفا به طور سمولیک مذهب حنفی شان آنهم به غرض اهداف سیاسی مشروعیت و رسمیت داده شده است و بس...»   اگر مراد آقای ارزگانی اینست که  احیای حقوق سیاسی اقتصادی و فرهنگی پیروان اهل تشیع را خارج از قبیله های حنفی و بدست آیت الله مستبد و متعصب ایران بر هر چیز مقدم بشمرند. پس بهتر بود میگفتند ما آرزو داشتیم که چه در زمان دولتهای شاهی، جمهوری و کمونیستی  با فرو رفتن به آغوش خمینی ها و خامنه ای ها هوویت خود را زنده کنیم. در غیرآن درین گوشه مسجدی بود و هست و درآن گوشه تکیه خانۀ. از وزارت های کلیدی گرفته تا مقام صدارت و معاونت ریاست جمهوری و مناصب جنرالی  را همه متملقین و بوت پاک های  تمام ملیت ها در هر حکومتی تجربه کرده اند.

جالبتر از همه اینست که غ. ارزگانی و عوض نبی زاده مسوول سابق فرهنگی زمان کمونیستان سفارت افغانستان در ماسکو  در همین سال ها پیوسته به دفاع کاذبانه از ملیت هزاره مشغول اند و فراموش کرده اند که روزگاری بر بال های  طیارات سوخو و مبگ روسی نشسته خانه و قریه این مردم بیچاره را بمبارد میکردند. شرم اور تر از همه اینست که به نام ملیت هزاره تجارت سیاسی نموده و آنان را از سیاسی گفتن قوانین متحجر قرون وسطی علیه زنان هزاره برحذر میدارند. و برای تفرقه میان مذاهب قلم های شیطانی خود را بکار میاندازند.

چرندیات این دو تن را به نام دین و مذهب و ملیت نمیشود نادیده گرفت و از همین سبب هم که هست هر وطندوست و هر افغان باید صدای خود را مقابل این صدا های کاذبانه اسدالله جعفری این ملا کمونست کرملین، مهدوی ها و محمدی ها بلند نموده و چهره های کریح آنان را به مردم افشاء نمایند.

فریدون ــ فرانکفورت آلمان

21 اپریل 2009