افغان موج   

سیدموسی عثمان هستی مدیرمسوول ماهنامه طنزی وانتقادی بینام درتورنتوی آنتریوی کانادا

کوروطنزمن درحقیقت یک  تاریخ  است

تاج  سرصادق وبرخاینین یک سیخ است

من کاری ندارم مورخین چه ما می کنند

گربدقت بخوانی جمله ها چهارمیخ است

شاعربی وزن وبی تراز

سایت وزین آریایی بدون تعبیض قومی نژادی منطقوی آیدلوژیکی  دینی و مذهبی به نشرات خود ادامه داده. ما در یک جامعه سنتی به دنیا آمدیم درفرهنگ وکلچرما به گفته ایرانی های همزبان ما (روی درواسی )،عاطفه، شرم،ارتباطات،شناخت،

واسطه، خویشی و رفاقت های حزبی وغیر حزبی در جامعه بسته حکم فرما است درافغانستان همه ازاین روشها استفاد می کنند ولی درخارج ازافغانستان اعضای فراری حزب دموکراتیک خلق جناح پرچم وخلق ،مجاهد قاچاقبرهروین وسنگ فروش،طالب مزدور و خود فروخته زیرنام قومی وزبانی از این روشهای بالا استفاده می کنند وگردانندگان سایت ها رامجبورمی نمایند نوشته های مردمان افشاگر،واقعیت بین، بی ترس که عاشق وطن ومردم هستند  را به سانسور بکشند ومانع نشرنوشته ها درسایت ها وفیس بوک ها شوند تا تاریخ جنایت شان ازچشم نسل آینده پنهان بماند واین دردانه های خاین درامان باشند که روش زور،تهدید، خواهش نامقول درعصرانترنت،گوگل،فیسبوک تیتر،بلاک سازی، مشکل است که واقعیت هاپنهان بماند اگریکجا سانسور شود درهزارها جای دیگر به نشرمی رسد واگرگردانندگان سایت ها وفیس بوک ها با وطن فروشان حزب دموکراتیک خلق،طالب ومجاهدهمکاری می کنند که حقایق را پنهان نگهدارند، به این می ماند که خرگوش افتاده درچاه؛ دنیا را به اندازه یک بشقاب می بیند. هم کسی که خواهش می کند فلان نوشته یا نوشته فلان کس را نشرنکنید و یا ازسایت خود یا ازفیس بوک خود بکشید که برخلاف حزب ورهبران ما نوشته شده.این نوع خواهش های احمقانه زیاد بوده وادامه دارد و این را نمی دانند که دراین سایت اگرنشرنشد جای دیگر نشرمی شود و به گرداننده و مسوول سایت ازنگاه وجدانی چیزی باقی نمی ماند. استقلال وآزادی خوداش وسایت اش زیرسوال می رود وسالها رنج چنین کارغیر اخلاقی رامی کشد.

درتصویربالا می بینید خرکاری سرخرخود در دورترین دهکده دنیا سواراست لپتاب (کمپیوتر) دربغل دارد... این عکس نشان می دهد که دنیای ما به دهکده کوچک تبدیل شده وهیچ چیز از نظر تیزبین انترنت وکمپیوتر پنهان نمی ماند وعلم به جای رسیده که دستگاه های جاسوسی دنیا رازداری خود را از دست  داده و ازحملات انترنتی درامان نیستند. همه اسرارجاسوسی روز به روز توسط اشخاص وافرادی که به علم کمپیوتر دسترسی دارند قفل های فلادین رمز انترنتی دستگاه جاسوسی را میشکنند و یا حمله می کنند که ازکار باز بماند همه دار و ندار مخفی وغیرمخفی آن سایتکه مودحمله قرارگرفت دست برد می شود.

ما کی می توانیم نام یک منطقه که توسط چشم دید مردم همان منطقه نام گذاری شده بگویم نام تاریخی نیست. واقع خوب یا بد دراین محل رخ نداده. اگرسری به ولایت پروان بزنید و حتی از اطفال کوچک هم بپرسید که مثلا  گشتارگاه چهل تن سنگر درکجا موقعیت دارد. طفل ده ساله می گوید درفلان جا است واگرپرسان کنید که چرااین منطقه را چهل تن سنگرمی گویند آن طفل می گوید: ... مردی درزمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق از ده بالای جبل السراج  نواسه بابه صفدر بود در کمیته ولایتی  پروان مسوول عدل و دفاع کمیته ولایتی بود، چهل انسان بیگناه را به دستور رهبران حزب دموکراتیک خلق وبه دستورکمیته مرکزی از پس سر حلال کرد واگربگوید که رهبران حزب دموکراتیک خلق وکمیته ولایتی چه نقشی دراین کشتارداشت، طفل ده ساله می گوید هیت رهبری حزب دموکراتیک خلق وهیت رهبری کمیته ولایتی ، والی ، ریس خاد و قومندان امنیه ولایت ازاین جنایت آیا بیخبر بودند. امیرعبدالرحمن خان با بی سوادی وبدون امکانات تکنالوژی می دانست که درکدام نقطه دوردست افغانستان چه می گذرد ودرولسوالی درواز بدخشان که دورترین نقطه افغانستان بود وسرک هم نداشت؛ کدام اشخاص با روسها ارتباط دارد دستورمی داد که فلان شخص به مرکز بفرستید وقتیکه ازاو می پرسیدند مانند بلبل پرده از ارتباط وجاسوسی خود برمیداشت. مگرحزب دموکراتیک خلق که تکنالوژی و سوپرپاور روس درپهلوی خود داشت نمی دانست که درمملکت آن هم دریک ولایتی  که 60 کیلومتراز ارگ وکمیته مرکزی فاصله داشت چه می گذرد. یکصد تن دوصد تن وسه هزار تن ولایت پروان که بعد از کشتاراین مردم مظلوم قربانی های که از مردم گرفته بودند غیرجاهایکه  درزمان صمدی ، ابراهیم دهقان  سید بصیرمعنوی بیگی وغیره کمیته دفاع کشتارکردند وتا امروزمعلوم نیست که میرعبدالحلیم پسر میرعبدالرف خان که زمانی شاروال پروان بود با دوصد شانزده نفر دریک شب تیرباران شدند!  ملک غلام مامای من پسرآقا گل خان تتمدره را با 49 نفر تیرباران کردند درکجا دفن هستند غیر والی های پروان ، منشی کمیته ولایتی ، خاد ، قومندان ولایت کی می داند که این قبرهای دسته جمعی درکجا است. سه هزار تن دریک روز تیرباران شد.حزب دموکراتیک خلق وروس آنها را دستگیرکرده بودند. دستگیرخان پنجشیری درشهرچهاریکار مارش می کند و در پایکوبی خود مردم بی دفاع را اشرار می خواند درحالیکه مجاهدین گنده خشتک فرار کرده اقارب سه هزار وابستگان آنها را درپشته سرخ جیل سراج که جای گاه وبیگاه  روسها بودازهمان پشته قریه ها را با توپ می بستندهزاران طفل وپیر و جوان را می کشتند... مشت نمونه خروار پسر صوفی پردل بایانی که سیزده سال داشت از جمله سه هزارنفری که تیرباران شدند او هم تیر باران شد واگر این جنایت های که  درزمان حزب دموکراتیک  خلق رخ داده افشا نکنیم ومد نظرنگیریم ونگویم جنرال بیگی که تو والی ولایت پروان بودی این مسوول عدل ودفاع کمیته ولایتی که دست به جنایت می زدتو نمی دانستی؟ مگرتو مُلی بودی واز دیگر والیان از روزاول کودتای حزب دموکراتیک خلق تا آخرین والی ولایت پروان طارق کوهستانی این مسوول دفاع وعدل کمیته ولایتی حرف اول را می زد می کشت ترورمی کرد و زندان های مخفی داشت ودردوران تمام منشی های کمیته ولایتی والی های ولایت پروان وریس های خاد قومندان امنیه این مسول دفاع وعدل کمیته ولایتی کشتارمی کرد دستان شان با این مسوول دفاع کمیته ولایتی دخیل نبوده ویا این شخص معجزه داشت که ازچشم قدرتمندان حزب دموکراتیک خلق پنهان می ماند. حالا هم شبکه اش فعال است و روابط  تنگاتنگ با یک جانی حزب اسلامی قاتل وقاچقبر خطرناک و ریس موجود پارالمان افغانستان و دار و دسته حزب دموکرات خلق دارد. وعکس هرسه را من در افغانستان آزاد به نشر رسانیدم   این یک مثال ازیک ولایتی است که در60 کیلومتری کابل چنگیز عصرحزب دموکراتیک خلق جنایت می کرد.

 جنرال بیگی کتابی نوشته سر تا پا دروغ و راست که راست اش درد و دروغ اش گم است. و درکتاب خود یک حرف از جنایت کمیته ولایتی  پروان نوشته نمی کند و نمی نویسد که توسط خلیل بایانی خاد پروان کمیته ولایتی وکمیته شهر با احمدشاه مسعود درتماس تنگاتنگ بود مخالفین خود را توسط همین اعضای جذبی خود که ستون پنجم بودند در ولایت پروان کاپیسا  ترورمی کرد. دیروز اگراین جنایت هارا افشا می کردند ودست نمی داشتند امروز چرا افشا نمی کنند جنایت مثل ازاین جنرال دیگر والی های ولایت شان را قیاس کنید که در ولایت پروان می گذشت. قدرمندان دولتی وحزبی می دانست هیچ جنایات درپروان ودیگر ولایت بدون همکاری رده ها اول حزبی ودولتی ناممکن است.

 کشتار اعضای حزب دموکرتیک خلق بین خودشان ومجاهدین کشتارمجاهدین، زندان های شان را مثل چاه آهوی پنجشیروصدها زندان و کشتارگاه در ولایت پروان وکاپیسا در زمان حزب دموکراتیک خلق ،مجاهد وطالب ویا درجنگهای کابل توسط مجاهدین که بین هم تنبان کشی وبی آبروئی کردند حتی برسریک دیگر میخ کوبیدند سینه های زنان یکدیگر را بریدند طفل ها را درگهواره به تفنگ وبرچه بستند وبنام اسلام زنان را به غنیمت بردند وجنایت های خود را صبغه دینی ومسلمانی دادند. قانون یکهزارو چهارصد سال دوران سیاه سنگ را درعصرعلم وتنالوژی سرملیت های بیدفاغ وبیخبر از خود افغانستان به زور پول روس ،غرب ،انگلیس ،امریکا ، ایران ، چین ،ازبکستان ، ترکیه ، پاکستان روس ، سعودی قوانین غیرانسانی را به نام دین مذهب اسلام ومسلمان وبنام سوسیالیست وکمونست  هرنوع قانون غیرانسانی رازیرنام قانون سرمردم افغانستان دولت حزب دموکراتیک خلق ، مجاهد، طالب حکومت کرزی وغنی تطبیق کردندوهنوزهم این سه لته حیض پرخون (حزب دموکراتیک خلق ، مجاهد ، صالب ) دعوای حاکمیت دوباره را در افغانستان دارند. اعضای این سه گروپ جنایتکاردرخدمت استعمار قرار دارند تا گلیم این مملکت را دریک تجزیه قومی وزبانی بکلی جمع کنند. این جنایت کاران آن قدرخودرا  بی خبرازجنایت های خود می اندازند که گویا درمملکت آب ازآب تکان نخورده وقسمی درآغوش رذالت یکدیگرافتاده اند که هیچ خصومتی بین این سه گروپ نبوده امروزهم رهبرجنایت کارهمان رهبراست ، تفنگ دار بی وجدان و قومندان جهادی خود فروخته اعضای حزب دموکراتیک خلق طالب هنوزدرحکومت افغانستان همان طوریکه درحکومت مجاهد وطالب این سه قدرت کاذب وطن فروش زیر چتردشمنان افغانستان حرف اول می زنند و مانند دستگیرخان پنجشیری درهر رژیم حاتم بیگ هستند وحرفهای ضد ونقیص هم خودنوشته می کنندوهم بنام مورخک راست ودروغ  چیزهای وارونه ودرغ های کاذب به نشرمی رسانند خود و رهبران خودحاتم بیگ ثانی می خواند ودرسایت ها دروغ های خود به نشرمی رسانند وهیچ کس نیست که ازاینها سوال کنداگرمجاهد وطالب جنایت کرد اوپایبند قوانین بیشترازیکهزار و چند سال دورتاریخی حجربودند وهنوزهستند درچانتی انسانیت وحقوق بشر چیزی نداشتند وندارند شما که ازعدالت اجتماعی ،حقوق انسانی ومساوات وبرابری حرف می زدید چه گلی برسر ملیت های درخون کشیده افغانستان زدید بگوید کاری که کردید چه است مگرقتل ، ترورهای مخالفین ،ویرانی قریه ها کشتارهای مخفی ثبت تاریخ  حاکمیت گنده بیروی سیاسی ،دردارانشاه کمته مرکزی حزب ،شورای انقلابی کمته مرکزی نشده همه این جنایت تحت نظررهبری صورت نگرفته من یک سوال جزءای طورمثال ازیک عضوبیروی سیاسی عضوکمیته مرکزی عضو دارالنشاه کمیته مرکزی رییس زون می کنم تو دارای این قدرقدرت بودی این همه جنایت تو که دراین پوست ها بودی رخ می داد تو ملی بودی تودست پاک حزب ودولت ورهبرومزدوراستعارروسها بودی دردوران قدرت دولتی وحزبی خود به مردم خودچه کردی تو یک مرد سازش گربودی که چشم از جنایات پنهان می کردی به گفته اکثراعضای حزب دموکراتیک خلق تودستگیرخان وتمام بیروی سیاسی مرجع بالاترین قدرت حزبی ودولتی بیروی سیاسی بودوشما حرف اول درحزب ودولت می زدید هرکاره وچنگیززمان بودیدمگرشمادرجنایت هیت رهبری سهم بیشترنسبت به دیگرجنایت کاران نداشتید؟

اامروز، تره کی ،امین،ببرک،نجیب الله را دست پاک خود ساختید رهبران خود را خاین قلمداد می کنید ودر خصیه جاسوسی یکی از ممالک آنها را می بینید ومیگویند که حزب واعضای حزب این رهبران کثافت بیکاره وبی تجربه و بی سواد ما با دستور روسها به خاک و خون کشیدند و با مشاورین و رهبران روس ساغر بلند کردند دختران سازمان جوانان وزنان سازمان زنان را ساقی محفل عیش ونوش خود و بیگانه گان ساختند و ثریا بهاء با وجود کثافت و وارونه نویسی های خود واقعیت های تلخ حزب دموکراتیک خلق و خصوصاً از خاد و سازمان جوانان و سازمان زنان را در مقابل آیینه بی غبار قرار داد اعضای حزب که امروز از زندگی تلخ به ستوه آمده اند می گویند ناموس فروشان رهبری حزب دموکراتیک زن خواهر و مادر ما را قدرتمندان حزب به رذالت و بداخلاقی کشاندند.هویدا و آشکار هم است که در درون سازمان های شما چه نبود که نمی گذشت حق دارند که امروز فریاد بکشند وبگویند زمدارن حزب دموکراتیک افغانستان می دانستند که سلطه حکمرانی شان دست به چه جنایاتی زدند ومی زنند. مسوول جنایت سازمان زنان و سازمان جوانان پنج طفل سفلیس زده و فلج  بابک اعظیم است او را به جایی کشیده که از پاچه هرانسان شریف دراین سایت و درآن سایت درفیس بوک با نام های مستعار می گیرد.

  شما احفیظ الله امین حفیظ الله امریکایی خواندید اینکه خوش کس بیاید اگر مرد در بین شما بودهمان حفیظ الله امین بود در وقتی که روس تصمیم گرفت در رهبری افغانستان تغیر بیاورند وگلیم حفیظ الله امین را به خاطر خود سری ونا فرمانی روس جمع کنند. چقدر زن و دختر درآن محفل اشتراک کرده بودند که مورد تجاوز اعضای پرچم که از ترس حفیظ الله امین مخفی شده بودند درحمله دارلامان علیه حفیظ الله امین به گفته خود شما اعضای پرچم سهم داشتید. همه زن و دختر سازمانی حزب دموکراتیک خلق مورد تجاوز جنسی را به خاطری که خلقی هستند قرار دادید به بهانه که پیرو امین وتره کی بودند باید مورد تجاوز قرار داده شوند وهمان کاررا هم کردید. طفل سیزده سالی خلقی که مورد تجاوز شما وحشیان وطن فروش مزدور روس که چندین مرتبه به زور روس کودتا کردید و داکترمعالج طفلک در زایشگاه کابل می گفت من صد ها زن که بوتل درون فرج شان توسط اکسا ، کام ، خادزده شده بود جنایت به حق دخترسیزده ساله درقصردارالمان بعد ازخوردن سوب صورت گرفته بوددرطول طبابت این نوع جنایت وحشتناک ندیده بودم واین نوع جنایت ها خلقی هاراعقده مندساختن وتاآخرخون خلقی هاباپرچمی هاجوش نخوردتاسقودحکومت نجیب الله درمخالفت بایک دیگرقرارگرفتند دربین چندراست شرف باخته به اساس زبان وقوم ومنطق نژادتقسیم شدندتا به کشته شدن داکترنجیب الله این مرزبندی ها تمام شد حالا دارودسته شورای نظارازبی وجدانی از این طوطئه کارمی گیرندمیگویند احمدشاه مسعودکه توسط طالبان دست ساخته خودشان وبادارشان ساخته شده بود گلیم این روباه مکاردرکابل جمع کردنداحمدشاه مسعوداز داکترنجیب الله خواهش کردکه با ما برواین حرفها به خاطری است که داکترنجیب الله توسط مرتدین وخاینین حزب دموکراتیک خلق که با احمدشاه مسعودبعد ازمجلس بدنام تاریخی جبیل السراج یکجا شده بودند ازراه فراردرنیم راه میدان هوایی کایل بی رحمانه به زوروشکنجه دورداده شد واواز ترس به ملل متحد که درحق او خیانت کرده بود مجبوراًپناینده اجباری می شودحالا می خوانداحمدشاه مسعودبرات بدهندوتاریخ وارونه سازنداگراین واقعیتها را که چه جفا درحق نجیب الله بعد ازآمدن مجاهدین وطالب درحق رخ داده طرفدارن داکترنجیب الله اگرشرافت دارنداذهان ملیت ها افغانستان خصوصاً ذهن نسل امروزوفردارا روشن کنند

واقعاً رهبران حزب دموکراتیک خلق ، مجاهد وطالب مزدورتاریخ زده هستند درپوست های بزرگ حرفهای اول امروز درحکومت غنی می زدند وامروز برف خود سر یک دیگرمی اندازند. کتاب نوشته می کنند گاو را سر گومش شهزاده می خوانند.

 بنام اکسا،کام،خاد،استخبارت نظامی،څارنوال های نظامی،څارنوال های محکمه انقلابی،محکمه انقلابی اعضای کمیته ولایتی اعضای کمیته شهرسازمان های اولیه هزاران نفر را ترور و سر به نیست و به نام تصفیه وعملیات های منطقوی نیست و نابود کردند. مثل عزیز چاریکاری عضو کمیته مرکزی شاروال پروان نقشبند را پیش چشم تیزبین مردم ترور کرد و درمحل ترور توسط  مردم دستگیر شد . شما یک سال او رابه خاطر آرام شدن خانواده نقشبند در زندان انداختید بعد بدون محکمه څارنوالی انقلابی به محکمه انقلابی پشنهاد کردید واو را از زندان که آنجا هم با ناز و نعمت زندگی می کرد رها ساختید و دوباره حاتم بیگ پروان شد وتا آخرمرگش درپروان حرف اول میزد... مگرآن وقت څارنوال انقلابی ومحکمه انقلابی و شورای انقلابی که اعظم سیستانی وارونه نویس و ورانه نگرتاریخ درآن  شورای انقلابی حرف اول را با دیگران نمی زد! که امروزدرچرندیات خود حقایق تاریخی را پنهان می کند و یک حرف از جنایت حزب دموکراتیک خلق نوشته نمی کند. او و چند نویسنده خود فروخته سرحبیب الله کلکانی نوشته می کنند. شما درقرن 19 ازیک آدم بیسواد چه معجزه می خواهد من از آقای سیستانی ازجنایات خلق وپرچم ، ازداکتر کاظم که با دربارخویش آوندی نزدیگ اززمان سردارهاشم خان تا حکومت داود این خانواده حرف اول می زدند چرا از جنایت خانوده مزدور وفروخته شده خود دربارحرف نمی زنی وجنایت خانوده خود که رشتیا ازهزاران موی جنایت خودیک موی درکتاب خود افشا کرده توچرا واقعیت ها را افشا نمی کنی تو سید خلیل هاشمیان چرا ازسیستانی خواهش کردید که جنایت وجاسوس تاریخی سید محمود کنری جد وپدرهاشمیان  وارونه بسازد حتی اسناد تاریخی که درموزیم پشاوراز زمان انگلیس ها باقی مانده با هزارشارلتانی قلم اعظم سیستانی کوشش کردکه سید محمودجاسوس برات بدهدتو چرا خلیل هاشمیان از شرافت کارنمی گیری ازجنایت برادرت درحزب دموکراتیک خلق ازروابط خواهرت با حزب دموکراتیک واز جنایت خواهرزاده خودپرده برنمی داری جوان مردانه اعتراف نمی کنی وملیت های افغانستان توسط یک خائین بنام تاریخ نویس عقب نخود سیاه می فرستی ومرا مجبودکردی که به دهن سیستان بزنم بگویم اگروجدان نداری تو انسان هستی و جنایاتی که در زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق ازتو وهمرزمان توسر زده؛ حالا چرا یک جاسوس برایت تاریخی می دهد درحالیکه استاد کاکردرکتاب خودسند جاسوسی آنرا نشر کرده حالا تو واقعیت هارا کتمان می کنی با این نوع رزالت قلمی که درتاریخ نویسی توکردی امیدواری به کدام نوشته تو مردم احترام بگذارند. اگرروزی پای حساب وتصفیه کشیده شود تو مگر می توانی خود را بخاطر جنایتی که درشوری انقلابی تو وهمرزمان مرتکب شدید خودرا برات بدهید؟ چرا منحیث یک انسان تو سیدعبدالله وهاشمیان ازملیت های افغانستان مانند پنجشیری وکشتمند معذرت نمی خواهید و یا چرا گوشۀ خانه خود را نمی گیرد و ازنظر ملیت های افغانستان چراپنهان نمی شوید وبر زخم ملیت های افغانستان با قلم نمک پاشی می کنید. اگرازمحاسبه تاریخ ومردم نمی شرمید ازخدا بترسید. ازنظر مردم که شما را بحیث یک خائین می شناسند خود را کناره کنید.

قاتل زند یاد سیداعظیم گوهری قدپخش، دست های کوتاه و نطق آتشین او وهاشم پیکارهیچ وقت ازنظر وگوش من دورنمی ماند و از نظرمن دورنیست. هیچگاه منشی کمیته ولایتی حزب دموکراتیک خلق بدون دستوربیروی سیاسی کمیته مرکزی وخاد دست به جنایت افغانستان درولایات نمی زد وجرات نداشت. اگردست به جنایت می زد این حق جنایت را قدرتمندان حزب دموکراتیک خلق به او می داد واگرنمی داد منشی کمیته ولایتی کاری نمی کرد.

تنها یک اقدام جزئی درقسمت ترور زنده یاد گوهری بعد ازافشا و بی ابرویی حزب دموکراتیک خلق که رهبرحزب دموکراتیک خلق به خاطر خاموش شدن همرزمان گوهری و خانواده سید اعظیم گوهری یکنفرحزبی را قربانی جنایت های خود ساختند. وقتی که ترورآن افشا شد بیروی سیاسی چلوصاف اش ازآب برآمد و به خاطررسوای خودشان منشی کمیته ولایتی که آلۀ دست شان شده بود رابه خاطرپنهان ماندن ترورسیدعظیم گوهری؛او را مسوول شناختند و امروز فریاد خانواده منشی کمیته ولایتی از دست رهبران حزب دموکراتیک خلق به آسمانها رسیده. تمام شما به شمول همسنگران طاهربدخشی ،مولانا باعث و حفیظ دره می دانند که این سه نفر به دسیسه  بیروی سیاسی وبه دسیسه بیروی سیاسی توسط حفیظ الله امین نابود شدند در یک مجلس یاد بودزنده یاد طاهر بدخشی ظهورالله ظهوری که زمانی از همسنگران طاهربدخشی بود بعد خوداش وهمرزمان اش گوسفندان گردن بسته حزب دموکراتیک خلق شدند درآن محفل یاد بود طاهربدخشی از قاتل اصلی طاهربدخشی که طاهربدخشی وشاپورزنده یاد خاد وسازمان اولیه از دفتر وزیرآن وقت (دستگیرپنجشیری وزیرمعارف) بردند و کشتند. دهن ظهور الله ظهوری درحالیکه کج می شد گفت یک پیغامی بخاطر یادبود طاهربدخشی از طرف دستگیر پنجشیری دوست من هم رسیده ولی از شرم واز ترس پیرون صادق زنده یاد طاهربدخشی خوانده نتوانست و همین که گفت دوستم دستگیرپنجشیری... همه به او لعنت فرستادند ولی کسی را گفتند درکون تو درخت سبز کرده گفت چه فرق می کند زیر سایه آن درخت می نشینم.

شما کسانی که بنام طاهربدخشی حفیظ دره و باعث افتخارمی کنید نمی دانید که خانواده حفیظ دره توسط هم پیمان حزب دموکراتیک خلق  احمدشاه مسعود درچاه آهو زندانی شدند و بعد در سبدها بسته شدند و از کوه به پاین لول داده شدند . فریاد ملاجلیل پدر حفیظ  دره و خانوده آن تا هنوز در گوش مردم پنجشیر طنین انداز است.

شما مجاهدین بابا تبانی دستگاه های جاسوسی دولت حزب دموکراتیک خلق که پروتوکل گردیدکسی که ازپاکستان وخارج دوباره به وطن برمی گردد ناراضی های شما را زندانی و ترور،حزب دموکراتیک خلق کند واگر کسی از اعضای حزب دموکراتیک خلق مرتد شد وازافغانستان فرار کرد شما مجاهدین آن راترورکنید. مثل محمودسامل یکی از اعضای برجسته حزب دموکراتیک خلق مدیرفرهنگی وزارت خارجه واستاد تعلیم وتربیه  پوهنتون کابل داماد سدالله خان صافی تگابی رییس محاکمات وزارت دفاع ،شاه وداود دراسلام آباد به همکاری آی اس ای توسط مجاهدین ترورکردید و هم حزب دموکراتیک خلق صداها نفری که دوباره به وطن برگشته بود زندانی کردید و ترور نمودید. این نوع قراردادهای جناحی بین حزب دموکراتیک خلق ،طالب ومجاهد صدها مرتبه عقد شده وازملیت های افغانستان قربانی گرفته. مگرگلب الدین با گلابزوی و تنی و جنرال شور روابط  تنگا تنگ نداشتند؟ جنرال حمیدگل می گویداگرما قبلاً به اثرخواهش خود تنی وگلب الدین اورا اجازه فراربه پاکستان نمی دادیم  گلب الدین جرات این را داشت که باشهنوازتنی درتماس باشد وما بیخبر از این روابط باشیم همه جوانب ما قبلاً برسی کرده بودیم. شهنواز تنی بدون هراس  به یکی ازفردودگاه های پاکستان هلیکوپتراش نشست وجنرال های پاکستانی به اسقبال او رفتند.

 پدر وخانواده احمد شاه مسعود با دیگرقاچقبران سنگ بنام مجاهد تاامروز درپاکستان زندگی می کنند جان آقای کور برادر احمدشاه مسعود مگرجاسوس دوطرف نبود ودرپاکستان با پدرخود زندگی نمی کرد؟ ،احمدشاه مسعود با خانوده داکترنجیب الله،کویانی دارودسته دستگیر پنجشیری، وکیل وزیرخارجه، جنرال دوستم ودیگرجنرال های وطن فروش وحزب فروش شما باگلب الدین وبا احمدشاه مسعود،کشمند با حزب وحدت رابطه تنگ تنگ نداشتند ودرجنگ های تنظیمی کابل باهمدستی جنرالهای حزب دموکراتیک خلق شهرکابل را  به ویرانی زمان چنگیز نکشیدند؟ جنرال بابه جان ، جنرال آصف دلاور جنرال عظیمی جنرال رفیع ودیگرجنرال های وطن فروش با دوستم ومجاهدین به شمول قهرمان جبار مردم کابل را به خاک وخون نکشیدند ازمظلومان کابل قربانی نگرفتید، بخاطری اعضای حزب دموکراتیک خلق ، اعضای مجاهدین گنده خشتک واعضای طالب مزدور نمی شرمید که وجدان ندارید وهنوزهم به جنایت خودافتخارمی کنید.

طالب هم که ازمجاهد وحزب دموکراتیک خلق به وجودآمده بود مثلیکه ریشه های حزب دموکراتیک خلق ازروس ریشه گرفته بودمجاهد و طالب ازآی اس آی پاکستان  انگلیس امریکا وهمسایه های افغانستان ریشه درآب رذالت رساند.

عبدالروف خان پنجشیری مشهوربه څارنوال به دستوراحمدشاه مسعود وحزب دموکراتیک خلق، څارنوال انقلابی ومحکمه انقلابی اعدام کردید خود پهلوان ستاره سرخ وقهرمان پهلوانی به موافقه دستگیر پنجشیری، جان محمد خسرورولی مسعود،میرداد پنجشیری حبیب اصغری وغیره کاسه لیسان جنایکار که  دربین حزب دموکراتیک خلق و مجاهد حرف اول می زدند به موافقه طرفین خانواده زند یاد پهلوان احمدجان بقتل رسیدند و یکتعداد شان زخمی و به کمک مردم پنجشیر به پاکستان رسیدند و طالب برادرپهلون احمدجان پهلوان آقاشیرین با دادن پول وبدل کردن چهارده طالب به واسطه خاکسارمعاون وزارت داخله طالب به اثرخواهش احمدشاه مسعود ترورنکردند مگر رهبری طالب مجاهدوحزب دموکراتیک باپرتوکل های مخفی ملیت های افغانستان ترورزندانی محکمه واعدام نکردید.

انجنیرفاروق امین شوهرخواهرپهلون احمد جان خسربره پهلوان احمدجان وپسرعمه پهلوان احمدجان که ازتایلند (بنکاک) به کابل آمد حزب دموکراتیک خلق با یک تبانی  بااحمدشاه مسعود ازمیدان هوایی کابل دستگیر و دریکی ازخانه های وزیراگبرخان زندانی و بعد به قتل رسید و درجای نامعلوم او را دفن کردند وتا امروزکسی نمی داند که قبرغلام فارق امن درکجا است.

 

نوشته هایکه من می کنم ودلایلی که من ارایه می کنم ومسوولیت وثبوت حرفهای خودرا درهر جا و درهر دادگاه حاضرهستم بپذیرم و با دلایل وقراین ثابت کنم واگربگویم اسناددربین است اسناد جنایات خودحزب دموکراتیک خلق  ومجاهد وشخص احمدشاه ودارو دسته آنزا ازبین برد.

رازق مامون ژورنالیست ومسوول یک سایت درپی جستجوی اسناد تحقیق این وآن شد او را شما مجبورکردید که وطن را ترک بگوید درحالیکه بعد از رهایی زندان سرسپرده حزب دموکراتیک خلق شد وبا آنها همکاری قلمی آغاز کرد. وپاس جاسوسی زندان اوراهم ندانستیدونادیده گرفتید تامجبور شد که به کتاب رهادر باد ثریا بها آش قلاچی بی مزه بنام نقد  پخته کند روق مامون که ازاعضای حزب اسلامی گلب الدین واعضونویسندگان شمابودهم ازدیدن شاه اوراماندیدهم ازگل دروی حالا درهند سفارت خانه به سفارت خانه می گرددوبعضی وقت سرخصیه شمانامرادان نوشته می کندوبه ثریابها احتیاج شده که ماهانه ازامریکابه اوپول روان کندواوباقلم ازثریابها شاه دخت سیاست بسازد

 دراین جای شک نیست ونبوده زمانیکه از زندان برآمد روابط جنسی با این وآن  قایم کرد این رذالترا از شما آموخت ... سرانجام درزمان حکومت کرزی ازیک خانواده که قربانی جنسی گرفته بودنتوانست و یا نخواستن که قتل ناموسی رخ بدهد به صورت  این شرف باخته تیزاب پاشیدند و او فهمید که دیگر در بین مردم افغانستان جای پا ندارد. درهند زندگی می کند و میخواهد با شهرت کاذب زندگی کند.

چرآ امروز درافغانستان اسناد حزبی وجنایی شما ودیگرجنایت کاران مثل جنایت مجاهدین وجود ندارد؟ بخاطریکه شما ومجاهدین اسنادجنایی وحزبی خودرا قبل از رفتن داکترنجیب الله دردفترملل متحد دردفاترخود محوکردید.غیرشما حزب دموکراتیک حلق ومجاهدین خصوصاً احمدشاه مسعودکه مرتکب این جنایات عظیم ونابخشودنی شده وطالب هم به پیروی شما اسناد جنایت خود قبل ازفرارنابود کرد ومجاهدین هم با حزب وحدت تمام جنایاتی را که درکابل وولایت افغانستان صورت گرفته بودمحو کردند که به دست طالب نیفتد. شما کم جنایت کردید چرا یک ورق موجود از جنایت شما باقی نمانده.

من بیش ازسی وشش سال شده که مانند مرغ گریزی ازمیدان جهاد وغیرجهاد در خارج فرارکردم ودوراز وطن سالهاست زندگی می کنم وبیش ازسی و یک سال شده با نام وشهرت مکمله اصلی خود در کانادا و امریکا زندگی کرده ام وهیچ چیز را از دولت میزبان نه درپاکستان نه درهند و نه در کانادا و نه درامریکا پنهان نکرده ام وهر دادگاه ومقامی عدلی وغیرعدلی از من سوالی داشته باشد با پول شخصی خود درآن مملکت حضورمی یابم حتی درافغانستان که دولت کانادا گفته تا آرمش درافغانستان نیامده حق رفتن نداری واگردادگاه های افغانستان مرا کار داشته باشند حاضرم که درجای پرسش وسوال حضوریابم من از ان انکارنمی کنم که از چهارده سالگی از زمان شاه تا زمان آمدن حزب دموکراتیک خلق سر و کارمن با سیاست بوده در زمان شاه در زمان داوود درزمان حزب دموکراتیک خلق درافغانستان ودرمهاجرت به اساس رذلت احمدشاه مسعود و رهبران جهادی درلاهور مرا از شفاخانه بردند و زندانی کردند داستانی است که بار بارنوشته ام.

 بخاطر سیاست کردن ووطن پرستی وانسان دوستی و واقعیت بینی وواقعیت گویی که ازبی ترسی من سرچشمه گرفته زندانی وشکنجه شده ام وهیچ از این دولت ها انکار کرده نمی تواند مثلیکه پولیس هالند از پولیس مخفی کاناداخواهش کرده بود که وجود فیزیکی مرا در کانادا ثابت کند. من زمانی که باپولیس مخفی کانادا روبرو شدم آنها معلوماتی که از من داشتند مرا مورد احترام قراردادند. بعد از رد وبدل چند حرف من باآنها گفتم من یک مورخ بیکتاب زنده از زمان شاه تا امروزهستم هرمقام دولتی درگوشه جهان به من ضرورت داشته باشد با پول شخصی ومصرف شخصی خودبدون چون  و چرا و دلایل بدون خود داری و بهانه حاضرهستم با وجدان سالم جواب بگویم ومانندعظیم بابک ایرانی اصل افغانی نما به خاطر جنایت خود و رهبران حزب دموکراتیک خلق که گل خشک در دیواراین وآن می چسپاند و می خواهد با قلم انسان های باوجدان وباشرف بدنام بسازد تا بینی خمیری به خود وبه رهبران بینی بریده وحزب دموکراتیک خلق بسازد با نام ها مستعار وفیس بوک وبلاک وسایت های جعلی انسانهای شریف توهین وتحقیرمی کنند وتهمت می بنندند اگر کمی وجدان می داشتند این کارنمی کردند چون سرچشمه شان ازبالاخت است وتنبان سیاسی شان کشیده شد مانند لچ ازآب رذالت نمی ترسند.

یکی از دوستان حزب دموکراتیک خلق که هزاران اسناد رذالت حزب دموکراتیک خلق به دسترس من گذاشت من به اوگفتم من یاداشت های جلال رزمنده رییس خاد که توسط خانواده او به من داده شده درنزد خود دارم وهمه حزب دموکراتیک خلق به شمول عارف صخره خواهرزاده  خلیل بایانی  پسرمیرزاتاج محمد خان بایانی از کوچه ترکان قریه بایان ولایت پروان ،خلیل بایانی ،حلیم جان اخگرنوش پسررحیم خان بایانی شوهرهمشیره جلال رزمنده ،آقای عزیز پیش رو پسر کاکا محمد دادخان ،ریس کمیته شهری ولایت پروان درزمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق ،فاروق پاسدار پسرخواجین خالق چاریکاری  برادر نوراحمد معلم منشی کمته ولایت پروان دروقت تسلیمی پروان به مجاهدین، آصف جان نبرد منشی کمیته ولایتی ولایت پروان می دانند که یاداشت های جلال رزمنده به دسترس من قرارگرفته.  

از کسانیکه نام بردم همه می دانند بعد مرگ جلال زن اش را کریم بها که پسرموتروان از گلدره است رییس خاد بود گرفت تا بتواند این اسناد را بدست بیاورد ولی اولاد های زن سابق جلال رزمنده  که زن قبلی رزمند دخترکاکای رزمنده بود از حزب دموکراتیک خلق به خاطر ترور پدرشان نفرت دارند این اسناد را با امانت داری نگهداری کردند تا در دست کریم بها نیفتد وبه من سپردند ومشت نمونه خروار واز کسانیکه نام بردم پنج گیلومتر خانه های پدری ما از یکدیگر فاصله ندارد. پدران ما درخوشی وغم یکدیگر یکجا بودند حتی روی گیری دربین زن ومرد ما وجود نداشت.

مسوده مقدماتی تونل سالنگ بین روس های حزب دموکراتیک خلق واحمدشاه مسعود که درخانه صدیق برادر داکترنجیب الله و خواهر احمدشامسعود عروس حکیم  بای مزاری وثریا بهاء و یک خانم روسی عضوکاجی بی کارمند سفارت روس درکابل با مشوره روسها ترتیب داده شد وتوسط مقامات به امضا رسیده در یاداشت های جلال رزمنده دیده می شود و صدیق برادر داکترنجیب الله رذالت های زن خود را نمی تواند پنهان کند وهمه می دانند که ثریا بهاء  به اثراقرار خود اش دومرتبه به خاطرجاسوسی درفرانسه والمان فرستاده شده و دوباره مثل گل سبد به افغانستان برگشت ودرآخر وقت قبل ازاینکه او را احمدشاه مسعود به پاکستان روان کند وبه سفارت های غرب وامریکا معرفی کند جاسوسی دو طرفه احمدشاه مسعود ودولت کابل تحت نظر مسعود و نجیب الله بود که ارتباط  دوطرفی ثریا بهاء سرانجام منجربه قرارداد جبل سراج توسط اعضای حزب دموکراتیک خلق وکیل واحمدشاه مسعود گردید و حالا جوانان بی خبرازخود نویسندگان وشعرای یاوه سر را با پول و واسطه مجبورمی کند که کتاب رها درباد به نفع او نقد یکطرفه کنند تا دروغ های شاخدارآن به کرسی نشیند فکرم رفته تا قسمت پانزده ویا شانزده کتاب رها درباد من نقد کردم که موردعلاقه پژوهش گران قرارگرفت بعد مریض شدم اگرحالتم بهتر شود دوباره باقی ماندآن کتاب نقد می کنم چون ارزش دارد که نقد شود نسل امروز و فردا دریک تاریکی تاریخی قرارنگیرند.

یکی ازموافقه های جبل السراج بین وکیل وشورای نظاراین بود پیش ازداخل شدندمجاهدین داخل کابل طرفین اسنادحزبی وجهادی را محوکنند که این جنایت طرفین کردند یک صحفه ازاسناد حزبی وجهادی را نماندند و تمام اسناد جنایی خود ورفیقان حزبی وهیت رهبری خودرا محوکردند که ارتباطات شان افشا نشود و پولهایکه قومندان های جهادی ازدولت حزب دموکراتیک خلق میگرفتند افشا نگردند وهم اعضای حزب دموکراتیک خلق که جاسوس دوطرفه بودندازآنهاجای پای باقی نماند وامروزجزعی ترین اسنادی که سبب محکمه اعضای رهبری واعضای حزب دموکراتیک خلق وجهادی وقومندان های جهادی واسنادی که سبب محکمه جنایی جنایت کاران دیگرشود وجود ندارد توسط وطن فروشان ازبین برده شده تمام اسناد جنایی وتاریخی توسط احمدشاه مسعود بامشوره رهبران جهادی وقومندانها وهم اسنادی که نزدحزب دموکراتیک خلق موجود بود توسط روس ورهبران حزب دموکراتیک خلق واحمدشاه مسعود وداردسته احمدشاه مسعود ازبین برده شد که بزرگترین جفا درحق ملیت های افغانستان شد واین جریان مفصل داکترفضل احمد به نام داکترعبدالرحمن بعد از اینکه با شاه رفت درهند در یک هوتل بودیم و از دوران جوانی اش از زمانیکه درلیسه حبیبیه با غنی اتمردر لیسه حبیبیه درس می خواند وبا جریان شعله جاوید همکاری داشت اورا از نزدیگ می شناختم زندیاد مغز متفکرشورای نظار و دوست نزدیک من بود مرد سیاست مداروسخن سنج خوب بود دردلاوری هم بی همتای زمان خود بود روح اش گرامی باد بخاطریکه تمام راز واسرارشورای نظار وجمعیت قبل از احمدشاه مسعود وبعد مرگ احمد شاه مسعود بخاطر که افشاگری نکند اورا به موافقه خاد کرزی درمیدان هوایی کابل کشتند این هم از جمله قتل های زنجیری زمان حکومت کرزی می باشد.

چنانچه یک نوشته از دوست سابقه خودکه عبدالواسع جان غفاری است معاون شورای رهبری انجمنحقوقدانان درالمان وظیفه افتخاری دارد و در زمان قدرت حزب دموکراتیک خلق درڅانوالی انقلابی حزب دموکراتیک خلق به ګفته حشمت کهیانی رییس سارنوالی انقلابی خسربره صفیی الله روان شاد پسراستاد خلیلی وپسرخاله سکه من بود ودرآخرعمر درکاناد درخواست پناهندګی کرده بود و او را یک شارلتان به نام انجینرطاهری که دراتحایه افغانها مقیم تورنتو کار می کرد حشمت رابه اساس شناخت قبلی رهنمایی کرده بود که به کانادا پناهنده شود او از کیوبا به میدان  تورنتو آمده بود وبه خانه طاهری چند روزی مخفی بود.

 

 دوصد هزاردالرامریکایی داشت اورانزد انجینرطاهری مانده بودطاهری بخاطریکه پولهاراورابخورددرتبانی با نصیرخالد که زمانی ازجاسوسان خاددررادیوکابل کاتب بودوپدراش یعقوب نمایندصندق ببرک کارمل دروقت انتخابات شورای درزمان شاه بود درزمان قدرت ببرک کارمل درجهبه پدروطن یقعوب حرف اول می زد وبعد ازرفتن ببرک ازترس نجیب به پاکستان رفت وبعد به کاناداپناینده شدحالادرتورنتوی کانادابه حال فلاکت وشرمندگی زندگی شرم آوردارداین نصیرخالدیک رادوی درتورنتوداشت یکساعت نشرات می کردطاهری یک مقدارپول حشمت کهانی رابه نصیرخالددادهرودست یکی کردندنام حشمت کهیانی را دررادیوکشیدندواورامجبورساختند که ازگذشته خودندامت کندوحشمت راپولیس کاناداازکانادابه خاطرسابقه اش مجبوربه خارج شدن ازکانادا کرددوپولهای آن رااین دونفرخورنداوازکانادا قبل ازاینکه توسط پولیس کشیده شودبه هالندرفت وبه مرض سرطان فوت کردقبل ازاینکه برودازترس مردم تنها با من به خاطرخویشی که خسربره پسرخاله من بودروابط داشت وشبی که به هالند می رفت ازخانه من رفت فعلاخواهراش عروس استادخلیلی وخانم پسران صفی الله  درامریکا زندگی می کنند

 

وقتیکه نوشته واسع جان غفاری رادرسایت آریایی خواندم آن نوشته قسمی نوشته شده بودکه درزمان قدرت حزب دموکراتیک خلق آب ازآب تکان نخورده هرجنایتی که شده توسط مجاهدوطالب وحکومت داوود صورت گرفته درحالیکه درحکومت داوود،مجاهد،طالب وحکومت فعلی امریکایی همین خلقی وپرچمی است که حرف اول می زدنددیروزمی زدندوامروزهم می زنندوقتیکه درغرب بخاطر جنایت شان افشا می شوندبه کابل زیر چتردیگراعضای حزب دموکراتیک خلق می روندبه زندگی دورازچشم پولیس بین الملی زندگی می کنند

 

ازیک جنایتی که حشمت کهیانی درروزهایکه درخانه من بودپرده برداشت او گفت من زمانی که درڅارنوالی انقلابی رییس بودم تمام اعضای څارنوالی انقلابی سرمیزنان چاشت نشسته بودیم از زبان بشیرپسردگروال امیرمحمدخان چهاریکاری که عضو څارنوالی انقلابی توسط همین واسع غفاری ودیگرهمصنف دوره فاکولته بشیر درڅارنوالی انقلابی مقررشده بود درپیش روی همه اعضای شورای انقلابی به شمول واسع جان غفاری وفاطمه اخترهراتی که هردواعضای څارنوالی انقلابی بشیرگفت که خانه سید امانالله من به دستگاه جاسوسی دولت حزب دموکراتیک خلق نشان دادم واز خانه اش اورامن کشیدم تسلیم وزارت داخله آن زمان کردم اودر زیر زمینی ها وزارت داخله زندانی بود وازهمانجا اورا بردیم تیر باران کردیم

 

زندیا سید امان الله پسر کاکای من بود وهمصنفان زنده یاد سیدامان الله پسرکاکا ام را با زنده یاد سید امان الله څارنوال  دیده بودم با سید امان الله درتابستانها به پروان می آمدند ومهمان سیدامان الله می شدندبشیرباافتخارجریان بردن وکشتن سیدامان الله پسرکاکای مراکه همصنفی شان درفاکولته بودوهردوازپروان بودوپدربشیر با سید اشرف کاکای من درقول اردوی قندهار صاحب منصب بودندودردوران حربی هم پدربشیر وسید اشرف کاکای من همصنف ورفیق های نزدیگ بودند

 

 بشیرمشهوربه سگ غنی زنبورشب بادارودسته دسگاه جاسوسی حزب دموکراتیک خلق داخل خانه سیدامان الله پسرکاکای من که همصنفی بشیرسگ غنی زنبوروعبدالواسع جان غفاری وفاطمه اختربود 20 روزازعروسی آن سپری شده بود اورا بردندوبدون جرم وگناه کشندواورا به خاطرخصومت ها وجنجال های دوره دانشکده تیرباران ومرده آن را درجای دفن کردند

 

فاطمه اخترهم حرفهای کهیانی را روزی به من گفت وتاید کردوعبدالواسع غفاری ویک نفربه نام علی که در څارنوالی انقلابی با دیگرهمصنف خود کارمی کردندازاین جریان به شمول فاطمه اخترکه درکانادا زندگی می کندخبردارندوحتی می دانندکه درکجاسید امان الله بعد ازتیرباران توسط این وطن فروشان دفن شده مگرقتل سیدامان الله توسط اعضای حزب دموکراتیک خلق یک جنایت بزرگ نبودونیست وشماچطوریک جانی راکه بشیرمشهوربه سگ غنی زنبوربودباخوددرڅارنوالی انقلابی بردیدومقررکردیدهزارن جنایت دیگرتوسط بشیردرڅارنوالی انقلابی به راه انداخت یدفعلا باشماارتباط وروابط داردودرالمان زندگی می کیند وازطرف جنایتکاران حزب دموکراتیک خلق حمایه می شوید

 

اینکه واسع جان تمام جنایت درگردن مجاهد ، طالب، دلت دوود ودولت موجوده می اندازدمشت نمونه خرواردراین نوشته این مثال آوردم تاسیاه روشودآن که دراوغش باشداحمدشاه مسعودمتحدشماکه درجوی روان من وپهلون احمد جان توسط بادوطوفان دستگاه جاسوسی شماوغرب همسایه های افغانستان امریکا روس پروبال کشیدبه یک موج کاذب تبدیل شد شما خبرهستیدوتاامروزشماوشورای نظاردریک بسترجنایت ورذالت به اساس روابط سابق تان می خوابید

 

مگرصمد ازهرجنراال آصف دلاور،جنرال علومی ،جنرال عظیمی  جنرال وکیل کریم  جنرال بیگی جنرال دوستم وغیره ازدارودسته شمانبوددستگیرپنجشیری ،وکیل ،کویانی ثریابها،جبارقهرمان وغیره ازشمانبودندکه دروردسترخوان شوری نظاربُرانی بادنجان سیاست وهمکاری  چیدندوطن را یکباردیگردرخون کشیدند (دم سگ سگ است کله سگ سگ است سرتاپای سگ سگ است )سگ به دریای افگانه بشوی چون که ترشد پلیترگردد

 

به کدام وجدان حزب خود ،دولت خود ،وخودباقلم شارلتانی برات می دهدواسع جان امید است که آزرده نشویداگراین نوشته رابدقت بخوانیدوسرخوددرگریبان خودپاین کنیدبه گذشته های خودحزب خودبرگردیددیگرچرندیات درانترنت وسایت هانوشته نمی کنیدواگرشماازگذشته های خودندامت بکشید مانندفاطمه اخترڅارنوالی انقلابی شماجنایت خادڅارنوالی انقلابی ،څارنوالی انقلابی نظامی  محکمه  انقلابی  ومحکمه نظامی  رابا جنایات کمته ولاتی سازمان جوانان وکمته شهربادرنظرداشت وجدان خود بنویسدشماچرانمی دانیدکه این چرندیات شماماننددفاع بابک ایرانی است بگفته پرچمی هاوخلقی ها خصوصاً طرفداران نجیب الله اورابه صفت  یک آدم لچ اورا می شناسند که ازآب بی ابروگی نمی شرمدوبه نام مستعارصدفیس بوک ،سایت ،تیتر،بلک می سازد وبه نام مستعارمی نویسدوگناه هم ندارداوپرستاری اولاد های معیوب خودهم بدوش داردبا چرندنویسی هاخودآرامش کاذب می دهدوهم پول مفت وکمکی ازسوسیال غرب می گیرد مانند لت های سلطان محموداز زمین وآسمان گز می کنددرحالیکه نوشته های اوسر هرکس که نوشته می کند بد نمی خورد اورا پرستاری اطفال سفلیس زده اش خسته کرده با چرندسراین وآن واعضای دیگرحزب دموکراتیک خلق که با ببرک محالف بودندمی نویسد وبا نوشته های بی پایه لذت می برد میخواهد دهن این وآن که برخلاف برک وطرفدان ببرک نوشته می کند بگیردوازآدم بی پرنسیب اگرکسی آزده می شود وآن را سخت می گیرد احمق است تنها من با شوخی بعضی وقت جلو اورا می گیرم وقتیکه به یادم می آید درسوسیال زندگی می کندپول می گیرد وپرستارمریض های خانواده بدوش آن است ازشوخی های خود پشیمان می شوم خداعمرهمین تیپ انسانها را دراز داشته باشد که به یک تعداد اشخاص درانترنت وغربت غنیمت است

 

فرضااگرصداتهام مثل قبل به نام من ببندت چون مریض است یک حرف به جواب آن من نوشته نمی کنم شماواسع جان مریض نیستیدچرانوشته های دروغ افتراع اتهام به دیگران می بندت ولحظه خودراازفشاررویی جنایت حزب خوددورنگهمدارید واین عذاب وجدانی سالها باشما است انسانی را که شما زندانی کردید سکنجه دادید بوتل درعقب وفرج اش زدید به گفته ثریا بها ویا اعدام کردید زن اولاد داشت حالا شمارا کارکرد های گذشته تان اذیت می کند ونمی تواند به انسانیت هم برگردیدبهتر است که عکسهای خود وهمکاران جنایت کار خوداین جا وآنجا بنشر نرسانید وبرزخمای ملت مظلوم وحزاب کشیده افغانستان نمک پاشی نکنید

 

اگردیرروزدل تان به مردم تان نسوخت امروزبسوزدندامت کردن واقرارکردن یک شهامت است چرامانند پنجشیروکشمند ازشهامت کارنمی گیریدوسرخرجهل سوارهستیدوبرزخم ملیت های افغانستان نمک پاشی می کنیداگربه خداوروزآخرت عقیده نداردبه هرچه که عقیده داردازسرکل مردم افغانستان درخارج وافغانستان دست بردارید دیروزدرافغانستان بهترین زندگی داشتیدامروزدرغرب

 

وهم درغرب بکدام روی خودحقوق دان مدافع قلم داد می کنیدچرابازمرتکب جناحت می شویدازجنایتکاران به نام حقوق دادن ووکیل مدافع درسایت هادروغ می نویسدخداکند درمحکمه که من حضورپیداکنم یکی ازشمابه نام یک حقوق دان ووکیل مدافع حضورپیداکنید آن وقت می دانید که یک پتیر چندنان می شود

 

بهترین توسعه من به شما این است اگرملیت های افغانستان درجای می بیندکوچه بدل کنیدسرزخم های شان نمک پاش ندهدوهرچیزه سردیگرحزب چپ وراست می اندازید یکتعداد شعلۀ هاسامایی هااخگری هاوغیره به شمول باقی سمندی  که ازاخگری هابود یاشماآنهایکجا شدند درکشتارجنایت خودآنهاراشریک ساختیدشما ازهرنوع پرتوکول ورذالت کارگرفتیدوعناصرپاک هم مثل جزامی  جزامی ساختیدهمین سامایی های ساکن هالند بارزاق جان پسرکاکا شکوربرادرجلیل جان برادرغفارجان حریف اعضای گرداندگی یکی از سایت های دوستداران داکترراتب زاد برادرجیلل رفیع سر مردانگی ودانش جلیل جان مردم پروان افتخار می کند

 

رزاق خان قبلاً معلم بود ازایام جوانی با یکی ازجناح حزب دموکراتیک خلق پرجم روابط تنگا تنگ داشت ومردانه سرسپرده آن  جناح بود کمترازچهل سال شده با این خانواده تماس ندارم رزاق معاون سیاسی وریس خادپلچرخی بودیک تعداد دزیاد چپ مبارزرادرزندن جذب کرد پیروراه ورسم شما ساخت حتی گپ جذبی ها اش که قبلاً ازسرسپردگان چپ افغانستان بودند به جاسوسی  شماکشید

 

شما مانندجزامی ها ازکدام حزب گروپ  ودارودسته سیاسی  جذبی ندارید؟ تمام کثافت هارا دورخود جمع کردیدامروزبروی ملیت های پا ک افغانستان  این اشاخص خود فروخته را می کشید

 مثال داکترصبورالله سیاه سنگ ازجوانان مبارز وسرسپرده سازمان ساما بودکه دردرون زندان اورا جذب کرده بودید یا نکرده بودیدوقتی که از زندان برآمد درمجله سباوون شما اورا مقررکردید وبعد هامن خبر شدم چون درآن ایام من درکانادا بودم وبا اسناد دوستی به من ثابت کردآن مجله اصلاً توسط خاد ساخته شده بود نویسندگان چیره دست رادرگدال تسلمی فرومی بردیدچهره های آنهارا ناجوانمردانه  مسیخ سیاسی می کردیدبعد دراجتماع رها می نمودید

 

فریبا آتش که ازاعضای برجسته شما بوددرمجله سباون حرف اول می زدصبورالله سیاسنگ که از نگاه روابط جنسی می گویند ضعیف است که نه من تاید می کنم ونه ردصبورسیاه سنگ را فریبا آتش صادق جذب نمود که تا امروزازگدال کثافت شما نجات نیافته بعد نیلاب موج بعد از زمزمه شعر زندیاد  سرمد معلم ساینس وشاعر چیره دست از اعضای ساما وهمرزصبورالله سیاه سنگ بوداورا شما اعدام کردید یانیلب موج یا صبوراله سیاه سنگ بعد ازدکلمه شعرسرمدموج وسیاه سنگ به دام یکدیگرافتادند

 

به شیری که صبورالله سیاه سنگ خورده آفرین باید گفت !هنوزهم با شما روابط تنگاتنگ دارد طورمثال با داکتربدیع جیرد، جنرال ازهر،  جنرال عظیمی با فرشته آتش صادق  نیلاب موج همین هابا هم همکاری دارندوصبورالله سیاسنگ بنیان گذارحز ب شمارا به نام نویسنده بیطر ف درکتابی که نوشت وطرفداران پرچم آن کتاب فوری به روسی ودیگرزبانها ترجمعه کردنددرآن کتاب سردارداود بی شرمانه صبورالله سیاسنگ از زبان این وآن برات داد عظیمی که سرجنرال قادرخلقی نوشت صبورسیاه سنگ درنوشته هاوفیس بوک خود بادارودسته مستعارنوسان خودبنام نویسنده بیطر ف عظیمی راسرشانه جنرال عبدالقادر با چرندقلمی سوارکردگاوسر گاو مش درفیس بوک شهزاده خوانده وشما می دانید که اینها یک گروپ طوطئه گر درسایت ها فیس بوک ها سایت ها بلک ها هستند به نام مستعارمی نویسندومردم ونویسنده های افغانستان سرکوب می کنند نویسنده ها می دانندکه اینها یک گروپ طوطئه گرهستند که این اخلاق شوم از حزب دموکراتیک خلق به میرث گرفته اند حال این رذالت ها جزاخلاق شان شده این مستعارنویسان اعظیم با ک وصبورالله سیاسنگ است وثریا با هم گاه گاه ازاین روش غیر انسانی استفاده می کند وبه نام مستعارخوداش وهمسنگران علیه اشخاص شریف می نویسندومن بارها گفته ام به مستعارنویس بی وجدان وبزدل جواب نمی گویم دراین عصر دموکراسی وانترنت اگرکدام سایت که اوهم بزدل وبی نام باشد نوشته مستعارنویس بی وجدان نشر کند من جواب نمی گویم اگرسایت سرشناس نوشته مستعارنویس به نشر برسانت تنبان سایت وگرداندگان سایت با قلم وکاغذ می کشم چنانچه بارهااین کارکردم بارها به من می گویند نباید با یک گروپ بی وجدان قلم وکاغذ بزنی که تو تنها هستی من گفته ام من با این مستعارنویسان بی وجدان نزنم تونزنی میدان قلم وکاغذ به این بی وجدانان می ماند

 

 تاریخ نویسان که رابط غیر انسانی با دارودسته خاین دارندویا از این وآن پول می گیرندکه ازاحمد ومحمود قهرمان تاریخ باقلم نه از روی اسناد بسازد من در مقابل این دوقماش بی وجدان مردانه واراستاده ام گفتیم من تاکه زنده ام از واقعیت نویسی استقبال می کنم واگروارونه نویسی کسی کردخصیه ها قلم دردهان شان داخل می کنم همین صبورالله سیاسنگ که با اعضای بدنام حزب دموکراتیک خلق درکارکاروان شعرتورنتوی آنتریوی کانادا روبط دارد حتی شکرالله شیون یک انسان پاک بود حزب دموکراتیک خلق دریکی از سایت های خودعضوهیتات تحریر آن سایت شکرالله را ساختید واورامسخ سیاسی  ساختندبه خاطری که راجع به توبه نامه پنجشیری وکشمند نوشته بودهمین صبورالله سیاه سنگ به شما پدچمی شکرالله شیون معرفی کردورنه از شما نفرت داشت ودارد

کاروان شعرتورنتو را شما به گرداندگی ربانی بغلان مشهوربه پروانه اندراب ظهورالله ظهوری که ازجذبی های شما بعدسربه نیست شدن طاهربدخشی بودرعوان که درکاروان شعرتورنتو است خوداش وپدراش ازشما بود فاطمه اخترکه درکاروان شعرتورنتو است بوتل درفلان زنان درڅارنوالی انقلابی با دیګراعضای زن ومرد شورای انقلابی با پای شوت می کرد اعضای څارنوالی انقلابی خاد بود وهمین کثافت ها درتورنتو زندگی می کنندازدارودسته شما بوندوهستند

 

من هرجیزدرایام زندگی شخص نوشته می کنم روزی آصف آهنگ مرادریالات وانکورکانادا دریک مجلس دید چون ما از سالهای قبل یکدیگرمی شناختم مرادرآغوش گرفت ګفت وقتیکه من اززبان جنرال رییس مصونیت ملی سردارمحمد داوودخان نوشتم که جنرال ریس مصونیت ملی به من گفت مجید کلکانی ازمسونیت ملی پول می گرفت یګانه کسی که درمقابل من نوشته گرد تو بودی واعضای بزدل ساما سکوت اختیارکردند واقعاً تومردمستقل بودی وهستی گفت :چون واقعیت بود وجدان من به من اجازه ندادکه دفاع کنم من نوشته های ترا می خوانم کسیکه مثل من ازجریانات زمان سردارهاشم خان تاامروز حکومت کرزی با خبر نیست حرفها ونوشته ترا نمی داند هیچ جای شک نیست که توتاریخ زنده همین دوران تاریخی  می باشی نه تنها نام مطبوعاتی تو(هستی) است تومردواقعیت نویس هستی واقعات های تاریخی بدون کم وزیاد بادرنظر داشت وجدان سالم می نویسی  اګرمورخین وجدان داشته باشند این واقعیت ها رانوشته می کنند وشوخی توبا اسمعیل سیاه مشهورباگوزک هراتی درباری خانواده نادرخان  وجروبحث تودرخانه میرعلی گوهرغوربندی با ګاوسواررا فراموش نمی کنم ومن از زبان ملک خان وزیرمالیه سردارمحمد داوودخان که از زندان برآمد ومن به دیدن آن رفتم اززبان اش شنیدم گفت چندروزی که سیدموسی آقادرزندان دهمزنګ باما گذشتاند نزد من از نګاه تاریخی فراموش ناشدنی است من درحال زنده بودن استاد نصیر مهرین که دوست من بوده وهست واز اوبارها معذرت هم خواسته ام من درحقیقت نویسی زیرهیچ نوع بارنمی روم من چقدرعمردارم که موزه این وآن پاک کنم از خاین صادق بسازم تاریخ وارونه کنم نسلهای فردارا به بی راهه بکشم سیستانی که این رذالت می کند به گل مورخین کفایت می کندبگذارکه حق شناس پنجشیری وسیتانی هربدی درتاریخ می کنند بکنند

 

 بارهانوشته ام راجع به کودتای هاشم خان میوندوا ل بارهاراجع به سه عقرب بارها راجع به کودتای گاوسواربارهاراجع به قران خواران تاریخ نوشته ام ازقرآنی که احمدشاه مسعود با شانزده نفر متنفذین پنجشیرامضاء نموده بودند درآن قران امضای حاجی ګلستان وڅاورنوال عبدالروف خان که ازاقارب نزدیګ زنده یاد پهلون احمدجان بودند موجود است که احمدشاه مسعود درسوره مایده به قلم خود نوشته که من پهلوان احمدجان با خودمی برم نمی کشم وباعزت برمی گردانم  اورابنام تعهد درقران مثلیکه حبیب الله کلکانی را حضرت شوربازار برد ونادراورا کشت نادرگفت من قرآن کرده بودم وسر عهد خود استاده هستم من حبیب الله وهمران ان را نمی کشم این مردم جنوبی که با من همکاری کردندکشتن حبیب الله کلکانی را حق خودمی دانندومی کشند پهلوان احمدجان را احمدشاه مسعود خصیص به اساس تعهد قرآنی خودبردوکشت

 

برادروپسرکاکای پهلون احمدجان و وصدهارفیق وطرفداران آن را باوجود قرآنی که کرده بوداحمدشاه مسعود کشت اگرترا کس دیگرواسع جان غفار نمی شناسدمن باتمام اعضای څارنوالی انقلابی ومحکمه انقلابی را از نزدیک می شناسم به شمول خود شما وشادان پسر جیلانی خان رییس تحریرات داوود خان صرف نظر ازروابط فامیلی که با ما داشتند ورییس صاحب جیلانی خان حیثت کاکای معنوی را به من داشت زندیاد شادان اززمان نوجوانی وازمانی که درفاکولته حقوق رفیق عبدالواب وطنیاربایانی پسرحاجی عبدالهادی خان بایانی  بود  با وجود یکه پسرعبدالواب ازپرچمداران شناخته بایان وولایت پروان بود عبدالواب وطنیارشما درزندان انداختید شادان ریسس محکمه انقلابی به اوکمک کرده نتوانست فعلاً با زن دوم خود که پنجشیری است درخیرخانه کابل زندگی می کندواززمانیکه شادان مدیرزاتیه استره محکمه درزمان شاه بود من اورا وفامیل اورامی شناسم وعبدالله جان شادان برادرشادن رییس محکمه انقلابی هنوززنده است درلندن زندگی می کند نمی دانم که حالا هم همکاررادیوبی بی سی است یانیستوشما اعضای تسلیمی هرجریان چپ وراست و میانه روتند رو اخوان وغیراخوان جنرال ورییس عضوکمته حزب دموکراتیک خلق ساختید تنها صوفی شنا که راپورشما ورهبران شمارا به سفارت روس درکابل می داداورا زندانی کردید وطنداری ورفاقتی که صوفی شنا بادسگیرخان پنجشیری داشت آن هم بدرصوفی  نخورد طرفداران سرشناس هرحزب صرف نظر از خوب وبد جاسوس ووطنفروش درحزب دموکراتیک خلق درزمان داکترنجیب الله جذب کردیدندمقام های حزبی وغیرحزبی به آنهاداده شد

 

 چنانچه با به صاحب طوفان گفت ایام خرتوخری آمده بود من هم دراین ایام عضوکمته مرکزی شدم گفت مرا اول عضوالبدل قبول کردند دیدم که پالان از پشت خران سیاسی پاین می کنند آنهارعضواصلی حزب دموکراتیک خلق می سازنددرهمان مجلس من از داکترنجیب خواهشکردم وگفتم از کدام این اشخاص غیرظاهرافق که مستحق است من مستحق عضواصلی کمته مرکزی هستم داکرنجیب الله مراهم به حساب بیست ویک درلست اعضای اصلی عضودموکراتیک خلق شامل کردطول نکشید که با قراردادهای مخفی با مجاهدین خصوصاً با احمدشاه مسعود همپیمان اصلی حزب دموکراتیک خلق بادولت نجیب الله کنارآمد جنرال های پرچم وخلق بین احمدشاه مسعود گلب ادین حکمتار جنرال دوستم وحزب وحدت تقسیم شدند حتی بیروی سیاسی شان  مثل کشمند ودستگیرپنجشیری همکارمجاهدین هفت گانه وهشت گانه شدندوهم عناصربزدل چپ جذب کردید

 

لطفاًبروید درکابل پرس بخواندکه خوداستادرزاق حریف نوشته می کندوارتباط  سامایی ها را افشا می کندنسیم رهرو وبرادرزاده ودیگرا ساما ی ها اخگرها گروی رهایی  اخوانی هایکه درزندان بادولت حزب دموکراتیک خلق روابط داشت افشا می کنددرحالیکه روزی همین اشخاص تا زندانی نشده بودند ازجمله وطن پرستان بودندهیچ کسی ازدست شمابی داغ نمانده وهنوزدر تلاش هستید که جنگها درافغانستان ادمه پیداکند با این گورو آن گورومی روید واکثرتان درمقام های بالا درارگ وشورای وزیران کرسی های فیل مانند اشغال کردید وزبان سیاست ارگ وشوری وزیران شما مجاهد وطالب  هستید ازوزیرگرفته تا کاتب هنوزدر وطن وخارج توطئه می کنید نارامی هارا دروطن همین شما سه گروپ می اندازد جنگهاراطولانی می سازید چرا خود را به کوچه حسن چپ می زنید

 

 حمید گل رییس آی اس آی دستگاه جاسوسی پاکستان دشمن سر سپرده افغانستان وملیت های افغانستان  روزی گفت که ما دروغ ادعا نمی کنیم تنظیم های هفت گانه مزدورودست نشانده ما بود ورهبران حزب دموکراتیک خلق به واسط قومندانان جهادی با ما روابط داشتند مگر آمدن دستگیر پنجشیری وصدهاافرادحزب دموکراتیک خلق ازشاعرونویسنده تاکاتب ومامور بدون ترس درپاکستان بعد سقعوددولت نجیب الله درپاکستان بدون ترس زندگی کردند وازپاکستان بطرف غرب رفتند ودر رفتن شان ما کمک کردیم حالا که می گویند احمدشاه مسعود مخالف آی اس آی بود اوچند سال درپاکستان تحت نظرآی اس آی قرارداشت اوباسیزده نفربا دوجنرال ای اس ای وبا اسلحه جنگی به دستورما درلیزنورستان با حقانی لعل هزاره، آدم خان سرخ روتی یک جا به لیزنورستان  رفتند وبعد توسط پهلوان احمدجان پنجشیری به پنجشیر برده شدن واگربا ما روابط نداشتنداینها چه می کردند درپاکستان باشند وازجمله نمک پروران ما حساب شوند

 

 آیا مانمی دانستیم که صدیق برادر داکترنجیب وثریا بها به موافقه داکترنجیب الله درپنجشیر بود وتوسط احمدشاه مسعود به پاکستان آمد وآنهارا قبل از آمدن احمدشاه مسعود به ما معرفی کرده بود واجازه شوهروزن بادوطفل شان ازدولت  پاکستان شخص احمدشاه مسعود گرفت صدیق برادرداکترنجیب الله با ثریا بها خانم اکس صدیق برادرداکتر نجیب الله هنوز زنده هستند درکلفرنیای امریکا درفیری مانت با قاچقبران وسنگ فروشان پنجشیری ثریا بها زندگی می کند

 

 وتمام ملیت های افغانستان می دانندکه آنهارا با دوطفل به پاکستان احمدشاه مسعود روان کرد وما به دستگاه جاسوسی امریکا آنهارا معرفی کردیم به امریکا رفتندوفعلاً درکلفورنیاازهم جدا زندگی می کندما آنقدر بی خبربودیم که احمدشاه مسعوددونفربرجسته حزب دموکراتیک خلق وآن هم از خانواده داکترنجیب الله به پاکستان روان کند درحالیکه ما می دانستیم زن وشوهر(ثریا بها وصدیق ) دومترتبه به غرب پنایندگی داده بودنددوباره به افغانستان آمده بودندوبه آمدن آنها آب ازآب دردولت حزب دموکراتیک تکان نخورده بود این اسنادجاسوسی احمدشاه مسعود با دولت پاکستان ثابت نمی کندوروبط احمد شاه مسعود با دولت ودستگاه جاسوسی ما نشان نمی دهداگربه قدریک سر سوزن کسی وجدان داشته باشد ازاین حقیقت چشم پوشی کرده نمی تواند حالا یک تعداد بی وجدانها تنها دیگرمجاهدین جاسوس پاکستان می گویند ونام از جاسوسی اعضای حزب دموکراتیک خلق وروابط شان با دولت پاکستان پنهان وجاسوسی شان را کتمان می کنندومی خواهند روبط جاسوسی احمدشاه مسعود که همپیمان قرآنی حزب دموکراتیک خلق بودپنهان کنندکه جاسوس پاکستان نبودآفتاب به دو انگشت پنهان نمی شود احمدشاه مسعودجاسوسما بودوتا آخرعمربا ما روابط داشت

 

اگرماافغانها وجدان داشته باشیم نمی گویم این یک افشاگری بوده ازطرف ریس دسگاه جاسوسی پاکستان افشا شده واقعیت تلخی است که ماهم می دانیم جزادعای جنرا ل حمید گل تاید کنیم منطقی واسنادی نداریم که ردکنیم واومی گوید همین جنرالهای پاکستانی وقاضی حسین نبودکه درحکومت اول مجاهدین درافغانستان نقش مشاورمجاهدین داشتند توسط نفوذ جنرالهای حزب دموکراتیک خلق دربین مجاهدین تفرقه خلق شد همکاری ما بامجاهدین کم رنگ  گردید ما مجبورشدیم که طالب به کمک اعضای ناراضی حزب دموکراتیک خلق به موافقه حزب جمعیت شخص استاد ربانی که طالب درروزهای اول ظهورطالبان  کفتر های صلح خواندبه وجود بیاوریم

 

حمید گل می گوید این را ملیت افغانستان ندید ما طالب ازراه اسپین بولدک داخل افغانستان کردیم حالا ناجوانمردانه بینظیربوتورا مادر طالبان من وجنرال بابر پدرطالبان می گویند واستاد ربانی که درساختن طالب وتنظم مولوی محمد نبی که با ما همکاری نموده بودنداورا کس پدرطالبان نمی گوید همین ملا محمد عمر دراول یکی از پای دوهای لطیف سگ باز وملانقیب نبودواوسالها با حزب جمیعت ارتباط نداشت بعد با تنظیم مولوی محمدی نرفت

 

شما اعضای حزب دموکراتیک خلق باوجود این قدراسناد موثق با زهم می خواهد رذالت های خود پنهان کنیدراستی جنرال حمید گل درآخرحرفهای خود می گوید مورخین تان به خاطرروابط قومی منطقوی مذهبی ودینی نژادی وزبانی حزبی وتنظیمی وگرفتن پول تاریخ تان را وارونه می کنند ونام جاسوسان درتاریخ به قلم قهرمان ومارشال مجاهد وطالب می سازندیک قهرمان حکومت حزب دموکراتیک خلق روس ها به نام جبارقهرمان مشهورکرد وقهرمانی دادواحمد شاه مسعوددربرابرجبارقهرمان امریکایی هابخاطر رقابت باروس وادمه حکومت دست نشانده خود امریکااحمدشاه مسعود بخاطر بقای دولت دست نشانده خود قهرمانی دادو قهرمان پلاستیکی معرفی کرد تا خرازخرپس نماند

 

حالا شنیده می شود که استعمارگران سردولت دست نشانده شان فشارمی آورندکه به جنرال دوستم مقام مارشالی داده شودکه از پوست معاونیت اول ریاست جمهوری استفا کند وعبدالله عبدالله جانشین آن گردد انتخابات پارالمانی وشوراهای ولسوالی ولوی جرگی که سالها ساختگی ووطن فروشان ودنباله روان درآن جریگه ها نقش داشته انداین با ر بدون لوی جریکه دولت استعمارسروصورت بگیرد

 

 به بهانه اینکه لوی جرگه درحالت نارامی مملکت وبدون شوراهای ولسوالی ناممکن است واکثر مناطق دردست مخالفین دولت است وستون پنچم وششم که دربین دولت  خاین استعماری حرف اول می زنندبادشمنان قسم خورده افغانستان همکاری دارند

 

او ملیت های دنباله روچرا هوشیار نمی شودهرکدام تان دنبال خاینین هم زبان هم حزب هم تنظیم هم منطقه خود مانند شتردرپشت .خرکاروان می رویدبدون ازاینکه قضاوت کنید تاریخ چهل ساله را از داوود تا غنی مطالعه کنیدخودرا سر سپرده خاینین نشان می دهدومانندمجیب شکمبوگردانده پروگرام سازو برنام سازی تلویزون پشت یک لقمه چرب می گردید اگرتند نوشته باشم چون درد دل دارم ودلم به مردم ووطنم می سوزد دنبال این وآن نمی روم خواندگان مرا به بزرگی خود ببخشند

 

گ1تنها خاینین ودنباله روان کوردل می توانند درسایت ها ، فیس بوک ها ، بلک ها وتیتر های خود با نام خود ونام مستعاررا به خاطر این نوشته تاریخی ملامت ،توهین ودشنام بدهند وبه بزرگی من به افزایند وشهرت من مرهون مخلفین من بوده واست ودوستان هیچ وقت درگسترش شهرت من نقش نداشتند وهرکس حق دارد اگراین نوشته بدست اش می رسد درسایت، فیس بوک، بلک، تیتر ،مجله ،رادیو ،جراید وتلویزون نشر کندوحق نقد وتبصره خوب وبد را هم دارد

 

 من بارها گفته ام حرف وسخنی که از زبان وقلم من می براید میراث خوروارث آن من نیستم آن حرف وسخن ونوشته مربوط به خوانده وشنونده می شود ومن هراس ازنشر نوشته های خودنداشتم وندارم ازگفتن سخنان وشنیدن دوست ودشمن ونقد گردن نوشته های خودترسی وهراس ندارم

 

 یک چیز بیادام آمد من وظاهرافق که ازجمله  موسین حزب دموکراتیک خلق نواسه محمد انورخان اچکزی ازقندهاراست که دوست نزدیگ من درافغانستان وکانادا بودوحالا ازاو« خبری ندارم دردوره که ما دوره عسکری را سپری درکورس احتیاط یکجا سپری می کردیم یک ظابط داشتیم که بعد ها عضوپرچم شد به ردبه جنرالی رسید نام آن قادرمیاخیل بود سر زن خود یک وطندارکوهستانی مارا که تمام خانوده پرچمی بودندوپدرشان محمدعلی خان حاکم کوهستانی بود با خانواده پدری ومادری ما قرابت ونزدیگ داشتند دخترخودرا به همسنگرخودقادرمیاخیل دادند

 

صاحب ولی کوهستانی داکترچشم  داکترصاحب طارق ریس خاد والی پروان وداکترصاحب نجیبه جان که درزمان داوود به استرلیا ازترس سید آقای همکار که نامزد آن بود با اوازدواج نکرد فراربرقرارترجع داد به استرلیا رفت سالهاست که دلم برایش تنگ است از او خبری ندارم وجنرال وکیل کریم که ازدوغ آباد تتمده پروان است درجرمنی زندگی می کند اول شعلۀ بودبا فاروق حقبین که یکی از سخن گویان شعلۀ جاوید درپوهنتون کابل بود این جنرل وکیل همصنفی وجذبی فاروق حقبین درشعله جاوید بود بعدهاجنرال وکیل  باپرچم رفت درخاد وگارنیزون کابل باجنرال اعظیمی همکاری داشت وبعد از آمدن مجاهدین ریس خاد از طرف احمدشاه مسعود درپروان مقرر شد او از جمله رفیق های سابقه من   ورفیق جنرال صاحب طارق کوهستانی و جنرال صاحب ببوی بدخشی است بیش از چهل سال شده اورا هم ندیده ام خوداش بازن نو وزن کهنه اش درالمان وبرادراش درهالند زندگی می کند وکیل راما گل آقامی گفتیم وابراهیم برادربزرگ اش را که ازمکتب مخابرت برآمده بود ودرزمان حکومت مجاهدین درسفارت افغانستان درپاکستان  کارمی کرد وبعد به هالند پناهیندگی داددلم برای هردو برادرتنگ شده پرچمی ها به اواجازه نمی دهند که آنهابا من تماس بگیرند واگرمن با جنرال وکیل کریم تماس پیداکنم جنرال صاحب طارق ونجیبه جان کوهستانی را هم احوال گری کرده می توانم درگورپیری

 

راستی درمکتب احتیاط بودم آن وقت ششماه را بصفت عسکردرس وتعلیم عسکری را یاد می گرفتم که همین قادرظابط تولی ما آقای میاخیل بود وما اورا ازدستکه شخشخ  شخشخ درراه می رفت بچه های احتیاط  به نام آقای ناشکن یاد می کردند  ودرآن وقت هرکس که سواد داشت وتاصنف 9مکتب خوانده بود درمکتب احتیا دوره ششماه عسکری خود سپری می کرد ویک سال به حیث ظابط دقطعه اجرای وظیف می نمود وبه رتبه دوم بریدمن ترخیص عسکری می گرفت باز از اصل موضوع دورشدم

 

 روزیکی از همقطاران ما کدام کاری کرد سرمحترم میا خیل صاحب بد خورد کل صنف مارا مرش مرش داد بعد ازچنددوره من که نسبت به دیگران ضیف ودرخانه نازدانه بودم واز پول تعویزکلان شده بودم خودرا دریک چقری انداختم بعد از چند دوره خواستم با هم قطاران خود به مرش مرش ادمه بدهم خواستم ازیکی بچه مرا دربرامدن از چقری کمک کند دست درازکردم هردو دستم به جیب یک همقطارن ما افتاد هردو جیب آن پاره شد من هم دربین همقطاران دوباره داخل شدم بعد به دستورقومندان تولی آقای شخ صف بستیم نمی دانم چطورشد نظرآقای شخ قادرمیاخیل

 به جیب های کنده همقطار عسکری ما افتاد با عصبانیتی که عادت او بود اورا خواست  پرسید چرا جیب توکنده شده همقطارماگفت آقاصاحب درچقری خودانداخته بود خواست که ازچقری بخیزد وبا ما درمرش مرش دوباره یکجا شود دروقت با لا شدن جیب های من دردست آن افتاد کنده شد وکشال ماند بعد میاخیل صاحب مراصداکرد چراجیب های این عسکرکندی مگرتواز قوانین عسکری خبرنداری هنوز درباغ های شمالی قدم می زنی گفت اگرمن درسوانح تو چیزی نوشته کنم جایی بتوکاربعد عسکری نمی دهند ودرفاکولته شامل هم نمی شوی

 

ظابط تولی ما آقای میاخیل گفت این را ببرید خیمه پُرتا تیف برایش بزند من دیدم که ازاین جزا دیگرجزای بالا نیست سلامی زدم گفتم قومندان صاحب درسوانح من چیزباقی نمانده که نوشته نشده باشد شمامی تواند رسم خصیه های خود درسوانح من بکشد

 

من همه چیزگفتم نوشتم بازهم می نویسم کسانی که ازنوشته های من بد می برند هرچه درقسمت من ونوشته من بنویسند حق دارندحق دارندکه درسایت فیس بوک تیترمجلات جراید وتلویزن به نشر برسانند که غوره بدل نماند اگرواقعیت گویی جرم باشد من نمی گویم که به من اتهام بستند می گویم مجرم هستم تا خاینین هم آرامش پیداکنندبخاطریکه ازخواندن نوشته این قلم خسته نشده باشید یک خاطره شوخی خودرا نوشته کردم تنها خواهش من این است این خاطره شوخی من به گوش ریشخند یعنی گردانده شبخند نرسد که فکاهی بیمزه از این خاطره من نسازد دیگرهرجا می تواند بگوید وچاپ کنیدشنودگان وخوانده نوشته های من آزاد هستند که هرنوع تعبیر وتفسیر ازنوشته من داشته باشندتعبیر وتفسیر کنند حتی با فکاهی وشوخی بیمزه وهم می توانندواگرخواسته باشند به ایمیل من تماس بیگرندکه از گله ونوشته های شما لذت ببرم از انتقاد ونوشته  شا درلابلای دشنام وبی ادبانه هم  باشد من جواب نرم درچوکات ادب می دهم ازجواب من ترس نداشته باشید وهمه نوشته های خودبه ایمیل آن دوستانی که با من تماس می گیرندارسال می کنم

 

نوت:من وپهلوان احمدجان بودیم که احمدشاه مسعودباسیزده جاسوس آی اس آی که درزمان حکومت داوودازدست مردم پنجشیرفرارکرده بودنددوباره به پنجشیرآوردیم واین عنوان بالامن آب جاری عشق جهادم تراطوفان دشمن موج من ساخته همین معنی رامی دهدواقعاً دستگاه های جاسوسی ازاو یک موج طوفانی کاذب ساختندومن وپهلوان احمد جان درنزدملیت های افغانستان بخاطرآوردن چندجاسوس آی اس آی خودمقصروقابل محکمه می دانم وازملیت هاافغانستان ازطرف خودوهمرزمان خودجداًمعذرت می خواهم وامیدمی کنم که مورخین این معذرت خواهی مراباوجدان سالم درج تاریخ کنند اگرباشدنسلهای آینده به خاطراین اشتباه ام از بزرگی کاربگیرندببخشدودرتاریخ گنگ نماندمن می دانم اعتراف ومعذرت خواهی شهامت می خواهد وهرکس این شهامت نداردمن بارها معذرت خواهی کرده ام که درآوردن جاسوسان پاکستان از لیز نورستان مرتکب اشتباه شده ام امید است ملیت های افغانستان خصوصاً قربانیان افشارکابل که بیرحمانه سیاف واحمدشاه مسعودسرآنها حمله کردند زنا ن ودختران شان به پنجشیر وپغمان بردندمعذرت می خواهم