افغان موج   

سید موسی عثمان هستی

خـوردی شلاق تـو از دست جـنون

سنگسارنمود ترا ببیند لکۀ زخون

سالـهـا کـرده جنایت مـلایـان دون

نیست حق گلایه از نامـــرد زبون

"هاحی"

خواهری پرسیده آیا به سنگسار کردن زن زنا کار در قرآن اشاره ای شده است؟

خواهرعزیز شما خوانده باشید من بعد از سنگسار زنده یاد فرخندۀ شهید که در ملاءعام توسط اوباشان دینی و مذهبی رخ داد، آن حرکت غیر انسانی را  یک عمل شرم آور وغیر شرعی و انسانی به اتکا از دین خواندم و متهمین قتل زنده یاد فرخندۀ شهید را اوباش و بیخبر از دین وهم به مسلمانان سرتاسر دنیا وعده دادم .

تاحال که از فتوا دادن خودداری میکردم چون فتوا دادن سبب تفرقه در اسلام میشود و چراغ مذهب مزخرف که در زمان عباسی ها مذهب بوجود آمده و تا امروزاز این تجارت دینی اوباشان و شارلتانان دینی و مذهبی استفاده میکنند، ادامه دارد.

این مذهب یک غدۀ سرطانی در وجود دین گشته و با دادن فتوا چراغ مذهب روغنی و فروزان می گردد و دستۀ چاقوی تاجران دین استخوانی می شود و حالا مفتی هائیکه تا دیروز نمی دانستند که پدرشان بیدین و نام خودشان مخالف با اسلام است، امروز مفتی دین شریعت شده اند (عبدالرسول سیاف).

تا امروز نه گفته بودم که من یک عالم دین و محقق دینی و منتقد دینی هستم و این خودخواهی در وجودم جوانه نه زده بود. من منحیث یک عالم دین مجبورهستم و وظیفۀ ایمانی و وجدانی خود می دانم که در برابر چنین فتواهای غیرمسؤولانه به مانند کوه بزرگ هندوکش قرار بگیرم و بگویم که شما بی دین زاده ها کی هستید که فتوای نادرست و مخالف اسلام و شریعت می دهید و بندگان نادان خدا را به طرف جهالت سوق می دهید و به پشت خود به خاطر تجارت دینی با هزاران چال و فریب می کشید تا احمق در جهان است، فتوا دهند نایب خداوند(ج).

چون سنگسار شهید فرخنده را به اساس شریعت اسلام به شدت رد کردم،  حتی  نوشتم سوختاندن قرآن در اسلام نه تنها که جرم نیست، بلکه حتی در قرآن ذکر نشده که گناه است. اگر قرآن سوزی جرم ، گناه و بی حرمتی شمرده شود، باید حضرت عثمان(رض) خلیفه سوم نه به اتهام قرآن سوزی، بلکه به جرم قرآن سوزی؛ مانند استالین بعد از مرگش باید محاکمه می شد.

چون عثمان (رض) خلیفۀ سوم  به تمام معنی شناخت کامل از قرآن شناسی داشت، از روز اول نازل شدن قرآن تا روز رحلت پیغمبراسلام می دانست که کدام آیه های قرآن منسوق قرار داده شده، اکثر آیه ها را با دلایل و یقین از قرآن بیرون کشید و سوختاند و آن قرآن هائیکه  توسط عثمان(رض) حریق شد، اکثریت آیات موجودۀ قرآن در قرآنهای سوخته موجود بود و حضرت علی(رض) را که امروز او را ناف علم و دانش و از تربیه یافته های محمد(ص) و ولی مادر زاد قلمداد می کنند، جمع آوری قرآن را توسط حضرت عثمان(رض) تائید و در قسمت سوختاندن آیات زبان دراز نکرد، چون حضرت علی (رض) و دیگر اعصاب پیغمبر می دانستند که درقسمت سوختاندن قرآن آیه نازل نشده است.

 فقیان قدیمی هم در قسمت سوختاندن قرآن ابراز نظر نکردند و سنگسار را رد کردند و در جایی نیامده که حافظ قرآن بنده های خداوند(ج)است، بلکه خود خداوند کریم حافظ و نکهبان قرآن است. اشخاصی که خود را نایب خداوند کریم می دانند و فتوا می دهند دین و شریعت را از دُم قیضه  میکنند، شارلتانهای دین هستند و به چهارکتاب کافر می باشند و کسانیکه دنبال فتوی اینها می روند از دایرۀ اسلام خارج می شوند.

سنگسارکردن زانی و زانیه را از احکام بنی اسرائیل می‌دانند که خود بر دین موسی افزوده‌ اند و ذکری از چنین حکمی در کتب آسمانی و قرآننیامده و درعمل قطعی پیامبر نیز وارد نشده و جمع آوری حدیث بعد از پنجصدسال صورت گرفته، به اساس حدیث سنگسار کردن قابل قبول نیست و بنیاد محکم ندارد.

یک قاضی شرعی و یا یک مفتی شرعی به خاطر سنگسار و سوختاندن قرآن اتکا به حدیث کرده نمی تواند، حق فتوا و فیصلۀ شرعی را بدون اتکا به آیۀ قرآن اشتباه بوده و کسی را به اتهام قرآن سوزی و زنا سنکسار نمی توانند و در قسمت زانی و زانیهآیۀ 15 از سورۀ النساءو سوختاندن قرآن به نام بی حرمتی به قرآن کسی را اگر قاضی جزا می دهد دور از اسلام و انسانیت است. درقسمت زانی و زانیهآیۀ 15 از سورۀ النساء چیزی در مورد سنگسار نمی گوید، سنگسار کردن زانیه و زانی نه  در آیه ای از قرآن (نه در حدیث) ذکر شده است؟
(وَاللاتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوافَأَمْسِكُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلا

در میان زنان شما كسانی كه مرتكب زنا می شوند، باید از میان خودتان چهار شاهد علیه آنها داشته باشید. اگر شهادت دهند، پس چنین زنانی را در خانه هایشان نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد، یا اینكه خدا راه خروجی برایشان پدید آورد)

مفتی و قاضی شرعی میتوانند مطابق آیه شریفه فوق اقدام کنند و بالاتر از آیه قرآن و تفسیر این آیت صلاحیت فتوا و فیصله را ندارند و اگر برخلاف این حکم 15 از سورۀ النساء فتوا میدهند و یا فیصله میکنند، فیصلۀ قاضی غیرشرعی است و کسی که میگوید قاضی در فیصلۀ خود مختار و آزاد است، او تنها نام قاضی را شنیده و از صلاحیت قاضی چیزی نمی داند. فتوا دادن ملا ایاز"نیازی " پیش امام مسجد وزیراکبرخان نه تنها غیرشرعی، عجولانه و بی خبر از قرآن  بوده چون مردم را به بغاوت دعوت کرده مطابق قانون قابل تعقیب عدلی می باشد و هیچ مرجع فتوا حق دادن فتوای سنگسار را ندارد و بدون فیصلۀ محکمه هیچ اتهام جرم شمرده نمی شود وهیچ عالم شرعی وغیرشرعی قبل از فیصلۀ محکمه حق ندارند که کسی را سنگسارکند و قاضی هم خلاف حکم 15 از سورۀ النساء حق ندارد حکم سنگسار جاری سازد. با شوخی باید گفت القاعده ، مجاهد، طالب ، داعش و دیگر بنیادگریانمستثنی هستند، بخاطریکه خود را در دنیا اولاد آدم قلمداد میکنند و ادعای نایب دین خدا و وارث خلافت در روی زمین خود را میدانند.