افغان موج   

در سایت کابل ناتهه داستانی را نمی دانم از زبان چه کسی سر هم کرده اند و اسمش را گذاشته اند( چند سخن کوتاه در مورد روستای هندوان هرات )

 آقای ایشور داس گرداننده ای این سایت بدون در نظر داشت مسایل تاریخی سرزمین هرات از زبان شخصی به نام سیامک هروی جعلیاتی را در مورد روستای هندوان سر هم کرده است جناب ایشور داس را آنقدر مست خود ساخته که دانسته یا نا دانسته آنچه که مطابق مرامش بوده را در سایت ( کابل ناتهه) بدون ارزیابی  ثبت نموده است.

قرار گذارش سیامک هروی درین سایت روستایی هندوان در جنوب شهر هرات توسط چند هندو بنیاد گذاشته شده است. بعد از ختم این جعل تاریخ از زبان سیامک هروی آقای ایشور داس محل مسجد جامع شهر هرات را قرار اطلاعات شخصی خود شان محل نیایشگاه هندوان این سر زمین خوانده و خلاصه اینکه  از قرار معلوم در زمان سلطان حسین بایقرا در سال ۱۴۶۹میلادی شهر هرات از سلطۀ هندوها نجات داده و به جای نیایشگاه هندو های هرات مسجد جامع را بنا نموده است. البته داستانی را آقای ایشور داس در بدل چرندیات سیامک هروی جا گذاشته اند که من در جستجوگر گوگل نتوانستم آنرا با این ترفند ها هماهنگ بسازم که ازین قرار است.


سلام جناب خوش‌بین گرامی و جناب سیامک هروی گرامی ام
سده ها پیش از اسلامی ساختن افغانستان، در سرزمین بهارت ((هندوستان که البته با جغرافیای امروزینش کلن فرق داشت، پادشاهانی زیاد درگوشه و کنار گونان آن حکمفرمایی داشتند. که برخی شان خیلی ظالم و چند تای آنان خیلی عادل و رعیت‌پرور بودند .
از همین گروه‌ی دوم دو پادشاه به نام های   « هری چندر و بلی چندر» خیلی سرشناس و مشهور بودند نه از روی وسعت پادشاهی شان بلکه از روی رعیت‌پروری، عدالت و صمیمیت شان با مردم

 خداوند یکتا برای این دو پادشاه عادل افزون بر دیگر توان‌مندی‌ها این امیتاز را عنایت فرموده بود که با رعیت شان یک‌جا مسافرت و هواخوری می‌کردند و می توانستند. آورده اند که این دو از سرزمین «آریا وند» (کهن‌ترین نام افغانستان با حغرافیای دیگر) قصه‌ّ‌های زیاد شنیده بودند و آرزو کردند که با مردم شان یکجا به دیدار این سرزمین بیایند و آمدند. بلی چندر، در خراسان پایید و با مردمش در بیابانی مسکن گزید که پس از درگذشتش مردم آن بیابان را «بلی‌ٔدهرتی» یعنی سرزمین بلی نامیدند و به بهارت برنگشتند.
هری چندر فلات ایران را پسنددید و ماندگار شد. می‌گویند که پس از درگذشتش رعیتش به بهارت برنگشت و آن خطه را «هری دهرتی» نامیده وطن گزیدند.
این دو پادشاه ی سرشناس عدالت و صمیمیت، آنقدر محبوب بودند که پس از درگذشت شان، نام های شان در «هرداس» یعنی دعای کامل آیین سناتم (مذهب هندو) درج شد. درست در همان بخش دعای کامل که چندتای از کارنامه های خداوند یاد می‌گردد، و قدرت که به این دو عنایت فرموده بود، یادآوری میگردد و حاضرین با ذکر بلند «سیری رام سیری سیری رام» (الله و اکبر، الله و اکبر، الله و اکبر) می گویند.
بایسته گفتن دارندکه در بهارت یا هندوستان قریه، قصبه و گوشه‌ای به نام های این دو پادشاه وجود ندارد چون در سرزمین سبز خراسان، جاویدانه گردیدند و مردم شان با دیگر شهروندان آن هنگام خلت شدند.
البته پس از اسلامی ساختن افغانستان و دگرگونی های فرهنگی که رخ دادند در روند زمان «هری دهرتی» به ۰۰۰و هرات و «بلی دهرتی» به بلیکا، بخدی۰۰۰و سرانجام بلخ جلوه افروختند.
اسکندر مقدونی را هندوان بلخ در قلعه ی هندوان معاصره کرده بودند که بحثی دیگری است و این جا نگجند.

نمیدانم این تاریخ را با کدام اسناد میشود مورد ارزیابی قرار داد. باید از زمان تیمور لنگ شروع کرد و یا اسکندر مقدونی؟ ویا       یعنی 330 قبل از میلاد.قبل از میلاد، که آرتاکوانا مرکز ساتراپی هریوه را گشود. و اسکندر به این شهر آمد .   

چنانکه من در مورد هرات و تاریخ آن معلومات گرفته ام حکومت هندویی در این سرزمین هرگز سابقه ای نداشته است و آنچه را که سیامک هروی به آقای ایشور داس تحویل داده است یک لاطایلات و یک دروغ محظ است. زیرا!

 1ـ هندوان نه یک مجتمعی از هندو ها حالا؛ اگر بگفتۀ آقای ایشور داس که گفته اند نیاشگاه هندون بوده  بلکه در سال 29هجری بعد از گرایش مردم هرات به دین اسلام، این معبد بزرگ به مسجد مسلمانان مبدل گشت. چنانچه اول بجای معبد مسجد کوچکی چوبی إعمار گردید. واین مسجد در اثر اصابت برقک ویا الماسک که پیشینیان آنرا نازلهٔ غیبی گویند آسیب دید. وبعد ترمیم شد. مثلاً.. روایت است که محل این مسجد قبل از اسلام معبد بزرگ آریائی، خانهٔ مزدا، آتشکدهٔ پیروان زردشت بوده است .

  2ـ هندوان معرفی کننده یگانه مردمی است که  در کشت و تربیه هندوانه به زبان خراسانی ها(تربوز) مهارت کافی داشتند و تا سالهای زیادی این کشت درین سرزمین نتیجه ای خوبی میداده است...

 3ـ نهر آلنجان  جلوارچه، هندوان،خواجه سرمغ، ترکان سفلا، جغاره و شادمنه را آبیاری میکند. حالا اگر این نهر آب را ( آلنجان) گفتم. یکی از اهالی انگلیس ادعا کند که در قرن دوم هجری مستر( جان و آلن) آنرا حفر نموده و این ساحه را برای مسلمانان و هندوان سر سبز ساختند کدام منطق میتواند قبول کند. چه میشود غیر از یک دروغ پنداشت.

  4ـ  درین ساحه در گذشته های دور یک مکتب ابتدایی بود که آنرا نه مکتب هنودان بلکه مکتب ابتدایی سروستان میگفتند. من در این مکتب ابتدایی از سال 1336 الی 1342 هجری شمسی تحصیل کرده ام و حالا هم  این مکتب ابتدایی سابق  به نام متوسطه سروستان یاد میشود که سه  کیلو متر از محل سروستان فاصله دارد .

بهر صورت اگر آقای سیامک هروی به سلیقۀ آقای ایشور داس دروغی را سر هم کرده باشند . ضرورتی ندارد که آقای ایشور داس به حیث گرداننده ای یک سایت انترنتی دست از پای نشناسند و به دروغ های مثل  مسجد جامع هرات را نیاشگاه هندوان بخوانند ...

این هم آدرس کابل ناتهه

http://www.kabulnath.de/Sal-e-Dhaoum/Shoumare_226/Siamak%20Herawi.html

فریدون

فرانگفورت المان