افغان موج   

        در25 دسمبر 1979 اتحاد شوروی قوای محدود نظامی اش را وارد افغانستان کرد.

 امروز چگونگی اتخاذ تصمیم فرستادن قوا توسط حلقه محدود بیروی سیاسی خوب معلوم است اما وقایع که قبل ازاین رویداد به وقوع پیوسته است ازنظرمحافل وسیع اجتماعی پنهان مانده که عادلانه نمی باشد زیرا توضیح آن وقایع اشاره به همکاری پشت پرده بین ک جی ب و سی آی ای درافغانستان میکند.


.اکنون ما مسایلی را بررسی میکنیم که نشان میدهد اداره اندروپوف هدفمندانه به رهبری اتحاد شوروی معلومات نادرست را اراء میکرد.

 نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین اشخاص کلیدی وقایع بودند که باعث ورود قوای شوروی به افغانستان شد. هردونفردررهبری دولت به نوبت سمت منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان را به عهده داشتند.

در1952 ژورنالست تره کی منحیث سکرترمطبوعاتی سفارت افغانستان عازم امریکا شد.

در 1955 تره کی به کابل برگشته به مثابه همکارهیئت دیپلوماتیک امریکا مدت 8 سال ترجمان سفارت امریکا در کابل بود.

امین بعد ازکسب تحصیلات عالی دریکی ازلیسه های کابل معلمی میکرد ولی درسال1957 مورد توجه امریکائی ها قرارگرفته به اوامکان تحصیل رایگان درامریکا داده شد.

امین 28 ساله به امریکا رفته از 1957 الی 1965اولن دریونیورستی کولمبیا وبعدن در یونیورستی وسکانسن تحصیل نمود.

 قابل توجه است که در1958 همرای امین دریونیورستی کولمبیا محصلین شوروی به نامهای الیگ کلوگین جنرال آینده ک جی ب که درسال 2002 به خیانت به دولت محکوم گردید والکساندریکوولف طراح آینده پریسترویکه تحصیل میکردند.

مسئله استخدام امین توسط امریکائی ها چیزپنهان نبود چنانچه پژوهشگرجنگ افغانستان جنرال لیاخوفسکی درکتاب خود چنین نوشته است. " درجون 1977 امین وهاشمی متهم شدند که هنگام تحصیل درامریکا با سی آی ای ارتباط داشته واسنادی مبنی براینکه امین ازسی آی ای پول میگرفت برملا شده بود اما امین درآنوقت توانست به شکلی ازاتهام شانه خالی کرده اظهارنماید که جهت ادامه تحصیل به پول ضرورت داشت ومصلحتن با سی آی ای پیوسته بود تا پول بدست آرد".

 

معلوم نیست که چرا تره کی و امین بعد ازتماس نزدیک ومتمادی با امریکائی ها به کمونست ها ومارکسیست های معتقد تبدیل شدند.

  در 1963 تره کی ازترجمانی سفارت امریکا درکابل سبکدوش شده وبه تشکیل حلقه های مخفی مارکسیستی درافغانستان پرداخته و بعدن جهت ملاقات با مسئولان کمیته مرکزی حزب کمونست به اتحاد شوروی سفرنمود.

تره کی بعد ازعودت ازشوروی بامامور ک جی ب درکابل تماس غیررسمی داشت.

حسن کاکر که تره کی را شخصن می شناخت نوشته است که تره کی قبل ازرقتن به امریکا هیچ نوع خصلت کمونستی نداشت اما پس ازعودت ازامریکا وترجمانی درسفارت امریکا ناگهان کمونست شد.

در1965 تره کی درتاسیس حزب دیموکراتیک خلق افغانستان اشتراک نمود. بزودی کمونست دیگری  بنام حفیظ الله امین داخل حزب شد. اما بعد ازدوسال حزب به دوفراکسیون خلق وپرچم تقسیم گردید.

دعوا بین خلق وپرچم ادامه داشت ولی انقلاب برضد شاه منفورظاهرشاه بوقوع نه پیوست.

درسال 1973درافغانستان کودتا شد. ظاهر شاه توسط پسرعمویش محمد داود سرنگون گردید. مملکت جمهوری اعلان شد.

گرچه داود ازنظرخونی مربوط خانواده شاهی بود ولی علاقه به نظام سوسیالستی داشت. ازاینرودرافغانستان ملی سازی موئسسات بزرگ وبانکها شروع گردید، زمین های اضافی از مالکین آن گرفته شد.

اتحاد شوروی اولین کشوربود که جمهوری افغانستان را به رسمیت شناخت. روابط دوجانبه شروع به بهبودی نمود. در 1975 داود مشاورین نظامی شوروی رابه افغانستان دعوت کرد. جنرال گریلوف که در نیمه دوم سالهای 1970 سرمشاورنظامی درافغانستان بود میگوید که داود برایم گفت :

" دشمن اصلی ما پاکستان است که امریکا اورا کمک ودرتمام موارد ضد افغانی اورا پشتیبانی میکند".

روابط داود به همکاری نزدیک اتحاد شوروی گره خورده بود ولی ازمکنونات قلبی اش چیزی  نمیتوان گفت، رابطه او با اتحاد شوروی با مشاورین نظامی ومردم ما بسیارخوب بود اما بعد ها طبق اطلاعات اورگان های کشفی فهمیدیم که او با امریکائی ها تماس برقرارکرده است اما این اطلاعات خاص ومخفی مربوط حلقه های جاسوسی بود ومااحساس نمیکردیم که اوبه کشوردیگر جهت گیری کرده باشد.

توجه نمائید برآنکه روابط داود با اتحاد شوروی کاملن عادی وسازنده است ولی جاسوسانی مصرانه تلقین میکنند که داود با امریکائی ها درتماس است گرچه این کاربطورعینی به مفاد اونمیباشد.

جنرال گروموف کسیکه بیشتراز5 سال درافغانستان جنگیده است بخاطرمی آورد که: " افسران کشف خارجی ک جی ب کاربزرگی را پیش میبردند... صرف نظرازآنکه اداره کشف خارجی  دارای موقف خاص بود قوماندانی نظامی درکابل با معلومات همکاران اداره مذکورروش محتاطانه داشت چه سمتگیری آنها بیشتربه منافع خودشان بود ودرتلاش با دفاع ازحیثیت

 

یونیفورم، افراد کشف خارجی بعضن معلومات رادیوئی وفوتوهای فضائی را طوری تفسیرمیکردند که نتیجه گیری آمرین مسکورا تائید کند ".

چنین برمی آید که رهبر ک جی ب ( اندروپف ) مطابق به علاقه شخصی اش به این نتیجه میرسد که داود باید حذ ف گردد ازاینروجاسوسان به جماوری معلومات منفی درمورد داود شروع میکنند.

 داود در27 اپریل  1978با یک کودتای نظامی سرنگون گردید.

 رول عمده را درانقلاب اپریل شخصیت های ح د خ ا ( تره کی وامین ) بازی نمودند. جالب ترانکه اگرکمک طرف شوروی نمی بود کودتا ناکام می شد.

  . دراین ارتباط جنرال گریلوف چنین حکایه میکند : " سفیر(پوزانوف. ادیتور) به من گفت که نماینده تره کی ( قادر.ادیتور) میگوید به ارگ حمله نمودیم اما موفق نیستیم. چه باید کرد؟ "

 گفتم " اجازه دارم که مشوره بدهم؟" – " بلی" – اوبه من اجازه میدهد با قادر سخن بزنم.

قادررهبری عملیات نظامی را به دوش داشت. من برایش میگویم: " عساکررا ازقصردورکرده ضربات هوائی وارد کنید ". بعد ازضربات، گروه ازافسران بداخل قصرهجوم بردند.

داود همه فامیل ونزدیکان خود را درقصرجمع نموده بود. وقتیکه افسراردوی افغانستان به ایشان گفت که:

" تسلیم شوید"، پسرعموی داود بالای افسرمذکورفیرنمود. درآنوقت گروپ 5-6 نفرازسربازان که بداخل نفوذ کرده بودند داود، فامیلش وهمه را کشتند.

کودتای نظامی برای طرف شوروی غیرمترقبه بود ولی وقتی معلوم گردید که توطئه گران موفق نیستند سفیرپوزانوف درحقیقت به جنرال گریلوف وظیفه میدهد تا رهبری کودتا را بدوش گیرد، چیزیکه باعث پیروزی گردید.

واضح است که پوزانوف شخصن نمیتوانست چنین تصمیمی را اتخاذ نماید واین به معنی آنست که مسکوبرای حذف داود رضایت داشت.

به عقیده جنرال لیاخوفسکی فقط امین بود که شرایط رااماده کرده و نظامیان راجهت سرنگونی داود تنظیم نموده بود. چون امین با سی آی ای همکاری داشت ، کاملن واضح است که درحقیقت سازماندهنده کودتای نظامی افغانستان کی است.

 قدرت را شورای انقلابی افغانستان بدست گرفت. تره کی سمت های ریاست شورای انقلابی وحکومت را و امین معاونیت تره کی ووزارت خارجه را به خود تخصیص داد.

افغانستان را جمهوری دیموکراتیک با هدف اعمارسوسیالیزم اعلان نمودند.

بعد ازچند روز اتحاد شوروی و ایالات متحده امریکا قدرت نوین افغانستان را به رسمیت شناختند.

بدین ترتیب چه اتفاق افتاد، ریئس دولت رفیق تره کی همکارسابق سفارت امریکا و معاون اولش رفیق امین ایجنت سیا، این دونفربه اصطلاح مارکسیست ها را مسکو دربحرانی ترین دقایق ی که توطئه شان به شکست مواجه بود کمک نمود، این چه است حماقت یا خیانت؟ اشخاص کودن دررهبری ک جی ب وکمیته مرکزی وجودنداشت پس آنها رابصورت هدفمند به قدرت رساندند درحالیکه میدانستند که آنها ایجنت های امریکا میباشند،  به این کارچه ضرورت بود؟

در اگست  1978 کروچکوف وکلوگین به افغانستان آمده با تره کی وامین ملاقات نمودند، بزودی درماه سپتمبرمسئولین دولت به جامعه عنعنوی اسلامی حمله ورشده ملاها را دشمن دولت اعلان کردند.

 

 

حقوق زن ومرد را مساوی ساخته حد اقل سن ازدواج دختران را ( 16) سال تعیین نمودند. ازدواج های اجباری وطویانه را ممنوع اعلان کردند.

 اسلامگرا یان آغازبه شورش نمودند. آشوب وهرج ومرج خونین درقطعات عسکری به وقوع پیوست.

 تره کی مطابق عنعنه شرقی ازجنرال گریلوف تقاضای کمک زمینی وهوائی نمود.

قبلن درسال1975 درزمان داود به تعداد 500 نفرارمشاورین نظامی شوروی درافغانستان وجود داشتند امادرعملیات محاربوی اشتراک نکردند.

دقیقن تره کی از ما میخواست تا ما به مقابل آشوبگران که خودش آنها را برضد خود تحریک کرده بود داخل جنگ شویم.

جنرال ورینیکوف که ازسال 1984الی1989 درافغانستان بود درخاطرات خود نگاشته است که...

این امریکائی ها بود که به ورود عساکرمابه افغانستان خیلی علاقه داشتند. واشینگتن آنچه درتوان داشت ازطریق سی آی ای کوشش کرد تاورود صورت گیرد. در 17 مارچ 1979 جلسه بیروی سیاسی جهت بحث درمورد تقاضای تره کی دایرشد درجلسه (کریلنکو) سکرتر کمیته مرکزی بیانیه داده گفت که : " سوال به میان می آید اگرعساکررا به آنجا بفرستیم آنها با کی خواهند جنگید؟ با آشوبگران که تعداد زیاد اسلامگرایان با ایشان پیوسته اند، همه مسلمان و تعداد کثیری ازمردم عادی در بین شان هستند یعنی در مجموع با مردم باید جنگید ". در جلسه ازارتباط تره کی وامین با امریکائی ها چیزی گفته نشد. درحالیکه اندروپوف که درجلسه حاضربود دراین مورد خوب میدانست، باآنهم بعضی ازاعضای بیروی سیاسی درمورد چیزهای نامناسبی مظنون بودند چنانچه کسیگین چنین گفت: " به هرصورت هرچه که بگوئید تره کی وهمچنان امین ظاهرن مردمان خوب اند ولی باآنهم آنها چیزهای را ازما پنهان میکنند و آنکه علت چه میباشد دانستنش مشکل است ".

 درجلسه فیصله گردید تا قوای نظامی به افغانستان فرستاده نشود بلکه به افغانستان کمک تسلیحاتی ومواد خوراکه صورت گیرد.

بعدازآنکه بیروی سیاسی ازفرستادن قوای نظامی به افغانستان امتناع ورزید، ک جی ب به شد ت  اوضاع را درافغانستان بی ثبات ساخت تا رهبری حزبی رامجبوربه گزینه فرستادن قوا بسازد.

د رتابستان1979 چهار وزیرجوان طرفدارتره کی ( گلاب زوی، مزدوریار، وطنجار، سروری ) به اصطلاح گروه چهاررا که اکثرن آنرا باند چهارنفرمیگفتند تشکیل داده وقاطعانه برضدامین که قدرت بزرگ حزبی و دولتی را درکنترول خود گرفته بود اقدام نمودند.

مشاورریاست عمومی امورسیاسی اردوی افغانستان جنرال زپلاتین به ارتباط گروه چهارچنین بخاطر میآورد:

 " نزاع مرگبارتره کی وامین، اقدام مکرر به کشتن امین، ایجاد شورش درگارنیزون های اردو که هیچ کدام بدون استشاره ک جی ب بوقوع نه پیوسته است به وجدان آنها مربوط است.

من اکنون بعد از 20 سال فهمیده نمیتوانم که چرا نمایندگان خدمات خاص ما درکابل این نفاق افگن ها را تحت مراقبت داشته معلومات نادرست را درباره اوضاع اردوافغانستان ازایشان گرفته به رهبران شوروی انتقال میدادند وبالاخره وقتی " گروه چهار"  کامل ورشکست شد به شکل مخفی به اتحاد شوروی انتقال داده شد".

 

درسپتمبر 1979 عیسوی عملیات ک جی ب درکشاندن اتحاد شوروی به تلک افغانستان بالای خط مستقیم پایان خود قرارگرفت. قرارشنیدگی به سترجنرال پاولوفسکی، جنرال ک جی ب ایوانوف و مشاورعمومی جنرال گریلوف هدایت داده شده بود که با تره کی وامین صحبت نموده آنهارا آشتی دهند.

بتاریخ14 سپتمبرفرستاده های شوروی به دفترکارتره کی حضور بهم رسانیدند. پوزانوف مقصد ملاقات را توضیح داده خواهش نمود تا امین را به مجلس دعوت نمایند. امین به قصرآمد ولی بالایش حمله صورت گرفت، سریاورتره کی کشته ویاورامین شدیدن مجروح گردید. صحبت صورت نگرفته وقایع خصلت برگشت ناپذیرکسب نمود. روز بعد امین با اتکا به گارنزیون کابل تره کی را ازرهبری مملکت تجرید ساخت. بتاریخ 16 سپتمبردرابتدا جلسه شورای انقلابی وبعدن پلنوم کمیته مرکزی ح د خ ا دایر شده تره کی ازریاست شورای انقلابی ومنشی عمومی کمیته مرکزی ح د خ ا برطرف گردید وحفیظ الله امین به اتفاق آراء به همه این مقامها انتخاب شد. واضح است که تره کی ترورامین را تدارک نه دیده بود، دیوانه باشد کسی اگربخواهد درحضورفرستاده های شوروی امین را به قتل برساند.

 توطئه ذریعه ک جی ب  به کمک ایجنت هایش درباند چهارنفرکه بعدن مخفیانه به شوروی برده شدند صورت گرفت.

تره کی که امین او را مقصرقصد ترورش میدانست بعد ازخلع قدرت کشته شد، ماجرا به نقطه اوجش رسید زیرا برژنف امنیت تره کی را تضمین نموده بود ولی اورا به قتل رساندند.

لیونید ایلیچ این را به خود توهین تلقی نمود، درممالک دیگرچه خواهند گفت ؟ مگربه برژنف میتوان اعتماد نمود درحالیکه وعده اش درمورد حمایت ودفاع چیزی دیگری جزکلیمات میان تهی نمیباشد.

بعد ازمارچ 1979تره کی وبعدن امین به درخواست شان ازمسکوجهت ورود قوای شوروی به افغانستان ادامه دادند، درمجموع 7 درخواست ازسپتمبرتا دسمبر1979 بعمل آمده بود.

بگفته ی جنرال گریلوف " اندروپف توانست گرومیکو را متقاعد سازد ولی اوستینوف با اندروپف کنارآمد، آنها رفقای قدیمی بودند.

بعد ازقتل تره کی اندروپف، گرومیکوواوستینوف توانستند برژنف را دراتخاذ تصمیم متقاعد سازند.

قراریکه جنرال میوروف معاون قوماندانی عمومی نیروهای زمینی به خاطرمیآورد: درجلسه بیروی سیاسی اگارکوف فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح را احضاروامرکردند تا یک نیروی 75 هزارنفری را آماده سازد. اگارکوف مخالفت کرده گفت " ما تمام اسلام ایزم شرق را برضد خود می شورانیم وازنظرسیاسی درتمام جهان بازنده میشویم". اندروپف سخن او را قطع کرده گفت :      

" مصروف امور نظامی شوید! سیاست کارما ، حزب ولیونید الیچ است ".   موضوع مهم دیگرآنست که اگرنیروهای شوروی جهت کمک به رهبری افغانستان داخل مملکت شود، ورود کافران تنها باعث عکس العمل خصمانه بنیادگراهان اسلامی خواهد شد. اما اگر ورود قوا شباهت به اشغال افغانستان توسط نیروی اشغالگرخارجی داشته باشد باعث خشم ورنجش اکثریت قاطع مردم میگردد. هرقدرکه خشم مردم برضد اشغالگران زیاد باشد به همان اندازه برخورد شدیدترصورت میگیرد، بناا تصمیم گرفته شد تا امین حذف گردد. اما بیروی سیاسی امر آغازعملیات را نداد، ممکن استدلال جنرال های اردوباعث شک وتردید شده باشد، ازاینرو در

 

(ک جی ب ) فیصله نمودند تابزرگان حزبی را تحت فشارقراردهند.

 دراوایل دسمبر1978 اندروپف یادداشتی را به بریژنف فرستاد که مقدمه تهاجم به افغانستان بود دریادداشت تذکررفته بود که امین ایجنت  سیا مخفیانه وبه تنهائی دررستورانت های خارج شهربا کارمند سفارت امریکا ملاقات میکند، توطئه میبافد وپلان حمله آمریکا به افغانستان را مورد بحث

قرارمیدهد. کشتی های امریکائی با عساکرشان به سواحل پاکستان نزدیک شده میروند.عساکربه ساحل دیسانت شده رهسپارافغانستان میشوند. البته این یک محاسبه جعلی بود ولی اجرا گردید تا این نوع معلومات در مورد امین نزد بریژنف باعت هیجان شدید عاطفی گردد، توقع برآورده شد، معلومداراگرلیونید الیچ تحت تاثیرتابلت های ادویه مخد رنمیبود اومیتوانست سوال کاملن منطقی رامطرح نماید.

اگرایجنت سیا درمدت سه ماه هفت مرتبه ورود قوای شوروی را به افغانستان خواهش مینماید چنین معنی میدهد که سیا میخواهد تا نیروهای ما داخل افغانستان شود بناا این را نباید انجام داد.

در8 دسمبر 1979 اندروپف جعل دیگری را به خورد بیروی سیاسی داد که گویا جاسوس سیا درترکیه میخواهد امپراتوری بزرگ عثمانی را بسازد که شامل جمهوریت های جنوبی اتحاد شوروی  باشد همچنان امریکائی ها میخواهند درافغانستان سلاح اتومی را جابجاکنند.

تصمیم نهائی درمورد ورود قوا به افغانستان بتاریخ 12 دسمبر1979 درجلسه بیروی سیاسی اتخاذ گردید، روز بعد اماده گی جهت تهاجم آغازشد.

27 دسمبر1979 قصرامین درکابل باهجوم نیروهای خاص ( گ  ر او) و ( ک  ج ب ) تسخیرو امین کشته شد. روزبعد ببرک کارمل مرحله دوم انقلاب را از رادیو اعلان کرد.

نیروهای شوروی درگارنزیون ها جابجا شده الی 15 فبرری 1989 جنگیدند وبیشتراز 15 هزار کشته دادند.

شگفتی جنگ افغاستان آنست که پیروزی درآن پلان نشده بود.

 

https://youtu.be/UvjGern-9tE?si=keyNQv2RKYErqOvz

 

Как Андропов втянул СССР в Афганскую войну - YouTube  

 

 

پایان

 

 

برگردان ازروسی توسط داکتر سیداحمد جهش.

اول دسمبر2023 ترسائی.

گرفته شده ازمنبع نشراتی  زگاد کی استوری ( رازهای تاریخ )