بخش چهارم
توضيح
مردم ما وحشت و خشونت طالبان را با گوشت و پوست خود لمس، احساس و درک کرده اند. از خون پاک قربانيان بی دفاع در وجب وجب خاک ميهن لاله های خونينی دميده که پيام اين ظلم و ستمگری را به نسل های آينده می رسانند. در بارة طالبان زياد نبشته شده است؛ اما در اين نگاره فقط گوشه هايی از طرز حکومت استبدادی طالبان در عمل و به طور عينی در ولايت هرات به رشتة نگارش درآمده است؛ بی شک که می تواند ماهيت واقعی اين گروه را در عمل هويدا سازد.
بستن حمامهاي زنانه
درفرهنگ هرات حمامهاي عمومي تاريخ بسيار طولاني دارند و اين رسم بازندگي آنان پيوند خورده است. بادهاي 120 روزه، گرد و خاک، کارهاي روزمره و هواي بري هري چرک را به روي پوست جاگير میسازد و زدودن آن نياز به حمامهاي گرم هراتي را در طول تاريخ به وجود آورده است.
بيشتر اهـالي هـرات کارگر، پيشهور و دوکانـدار میباشنـد؛ هفتة يکمرتبه میتوانند درحمامهاي گرم و پر ازدحام عمومي به زور کيسه و روشويه هاي هراتي چرک را از بدن دور کنند. زنان هراتي هم با پخت و پز، جاروکشي، گرد و خاک و دود و خاکستر سر و کار دارند و به سان مردان هفتة يکبار به حمام ميروند و مدت طولاني در حمام ميمانند تا بدن شان آماده شستشو و کيسهکشي شود. اهالي فقير هرات به سبب گراني مواد سوخت نمیتوانند حمامهاي خانگي را گرم کنند.
دوبیتی های سرگردان ام امروز
شود فریاد هر عاشق شب و روز
پس از مرگ ام به پاس عشق پاکم
بیا بر مرقد ام شمعی بر افروز
جوی شیر
سزای سنگ خارا هست تیشه
بُود فرهاد را اینگونه پیشه
بیاد خاطرات روی شیرین
به جوی شیر عاشق بود همیشه
محمد عالم افتخار
شُکری به شُکریه بارکزی:
نبوغ خواهر ما شکریه بارکزی؛ اخیراً عجب گل کرد که منجر به کشف و اختراع قاعده بس مهمی در علم منطق گردید!
گور و گردن روایتگران و حکایت گران؛ که آورده اند:
اولاده آدمی؛ اول اول ها گپ زده نمیتوانستند و در مواقع ضرورت؛ با های و هوی و هیر و هور و هع و بع و اخ و وخ و تعدادی دیگر از علایم و اشارات و اشکال (قریب مثل کودکان نوزاد کنونی)؛ با یکدیگر افهام و تفهیم میکردند. اینها را «سیستم اولیه علامات مخابره و مفاهمه» میگفتند و بعد ها بنابر ضرورت؛ کم کم؛ آدم ها شروع کردند به ایجاد و توسعه و تکمیل «سیستم ثانویهِ علامات مخابره و مفاهمه» میان خویش.
اگر روده درازی نکنیم؛ القصه که «سیستم دوم علامات» رفته رفته به گونه زبان ها و السنه مختلف میان کتله های بشری دور افتاده از هم؛ درآمد و بعد توسط این سیستم علامات که اختراعی و قراردادی بودند؛ آدم ها سخنگوی و متکلم شدند.
آری؛ آدم ها دارای نطق و بیان گردیدند ولی رفته رفته بازهم دریافتند که تنها علامات نطق و بیان؛ برای افهام و تفهیم درست که برای همه گان سهل و یکسان باشد؛ کافی نیست. پس در پی آن شدند تا شیوه ها و میتود های درست گپ زدن و صحیح بیان کردن مطالب و معانی و مقاصد را بیابند و آنها را هم؛ شریکی و قرار دادی نمایند.
ټول افغانان یی بُنیادګر بولي
لوی او واړه یی دھشتګر بولي
د ھرچا کوریی په توپونو ویشتی
ځکه یی واړه ویرانګر بولي
سید موسی عثمان هستی ناشر و سردبیر ماهنامۀ طنزی و انتقادی بینام درتورنتوی ایالت آنتریو کانادا
این نوشته زیر طنز است
نه هجوگرفته از کنز است
در حقیقت یک منز است
پوشیده در یک جنزاست
"هاحی"
روزی مردی قصد فرار از دست متعصبین وتاجران دینی را داشت. زن اش از او پرسید:
چرا هراس داری ومضطرب الحال هستی وعزم فرارداری ؟