https://www.youtube.com/watch?v=VoRidSmfMQg
ارسالی: سلیمان کبیر نوری
به نوشیدن برم ظــــــــــــــــرفی کنم پر آب دریا را حباب آسا کشم بیـــــــــــــرون تهی جام تمنا را
ببینم هرکی چــــون طفلان که دارد در بغل سنگی از آن مجنون گزیند خانه ی بی درب صحرا را
محمد عالم افتخار
در اغلب فیلم ها و دیالوگ های آثار هنری و نیز گفتمان های عادی و عامیانه؛ حینی که بناست یک نومیدی فوق العاده ناشی از ظلم و حرمان اجتماعی نظیر شهادت های مظلومانه اخیر ژورنالیست های بی سلاح و بیدفاع رسانه «طلوع»؛ از کسی رفع و دفع شود و به طرف؛ امید و استواری و پایداری هدیه گردد؛ چنین جملات حکمی به کار گرفته می شود:
ـ انسانیت که هنوز نمُرده است!؟
ـ آخر؛ انسانیت که هست!؟...
به نظر می رسد حتی بزرگترین فلاسفه و نوابغ هم که عندالموقع چنین احکام را در متون آثار خویش استفاده نموده اند و استفاده می نمایند؛ کمتر به عمق معنایی و مصداقی آنها نظر داشته اند و یا به لحاظ محدودیت های زمانی و مکانی؛ می توانسته اند نظر داشته باشند!
با طلوع صبحی درخشان می شود
ظلمت شب محو و پنهان می شود
صبح صادق مطلع نـــــور و صفا
روشن آرای دل و جان می شود
مدیران دولتی قرن بیست و یكم با یك شبكه جهــانی و جدید مواجه هستند. لذا به كارگیری مدیریت دولتی نوین (NPM) و راهها و شیوه های اخلاقی قرن گذشته در تصمیم گیریها در یك شبكه جهانی و سازمانهایی با ساختارهای شبكه ای دیگر ناكافی بوده و حتی ممكن است به طور بالقوه مشكل ساز نیز باشد. در این مقاله سعی شده است تا با مروری بر فضایل اخلاقی جهانی و نیز بیان مشكلات اخلاقی دنیای مدرن و فرصتها و راه حلهای مناسبی فراروی مدیران بخش دولتی در بدو ورود با این حوزه جدید و بدیع قرار گیرد.
به عقیده مارك تواین “MARK TWAIN” خوب بودن و پرهیزگار بودن امری است بسیار شریف و بزرگ ولی آموختن آن به دیگران بسی شریفتر و بزرگتر است.