اشعار: رسول پویان
درطی دهه های 60 – 70 زمانی بود که روابط نزدیک و تنگاتنگ مطبوعاتی با محترم نظری آریانا داشتم، زمانیکه ایشان مسئول یکی ازرسانه های دولتی بودند و من گاه وبیگاه مضامین ومطالبی با غلطی های املائی وانشائی نوشته میکردم و نزد آقای نظری آریانا میبردم. ایشان با دنیایی از محبت و صمیمت آنها را اصلاح نموده در مجله و روزنامه یی که مسئولیت آن را داشتند چاپ و نشرمیکردند. نظری آریانا آنقدر خوش قلب و مهربان و با حوصله بود که هیچگاه خسته نمیشد و تمام مطالب را با دقت کامل میخواند و برای نشر آماده مینمود و هیچگاه برآشفته نمیگردید.
محترم نظری آریانا به علاوه که دوستی صمیمی بود یک آموزگاربرجسته و مدیری مدبر هم بود. بعد از حوادث دهۀهفتاد، آن زمان که همۀ ما مثل سنگ فلاخن پرتاب گردیده به هرطرف برای نجات جانمان سرگردان و آواره شده و ازهم پاشیدیم و پس از دو دهه، یعنی طی سالهای بعد از 2004 کمکم به هم برخورده و بعضی از ما یکدیگر را باز یافتیم، چنان واقع شد که من با محترم گل احمد نظری آریانا نویسنده، محقق و داستان پرداز معروف و توانای کشورمان مجدداً ملاقات کردم. در این دَور دیدارها که وقت و ناوقت به هم میرسیدیم من از او میپرسیدم:
«چه حال دارید؟»
قلمی که مهر ورزد، به زمین ستاره کارد
زهی آن قلم بدستی، که چنین ستاره کارد
به سما مذاب نفرت، به زمین ضد محبت
نفسم فدای آنی، که در این ستاره کارد
https://www.youtube.com/watch?v=knoeVtieNTU
https://www.youtube.com/watch?v=IgE5gwnpqPA
ارسالی سلیمان کبیر نوری
محمد عالم افتخار
(شازده کوچولو)
طی هفته ای که گذشت در پیوند به مقاله «ما و مُعمای اسلام و جهاد و طالب و داعش» بازتاب ها و پیام ها و پرسش های پر شمارِ گاه با عظمت تاریخی از فرهیخته گان کشور و شماری از جوانان عزیز دریافت نمودم و یا در کامینت ها و لایک های ایشان در انترنیت؛ به آنها مواجه گردیدم.
تفصیل درین موارد؛ اینجا به صرفه و مقدور نیست و لذا فقط یکی از هیجان آورترین و الهامبخش ترین آنها را برجسته و به گونه سرآغاز به اش می پردازم.
خانم یا دوشیزه عزیزه نوشین از جرمنی خواسته بودند که از کتاب های صوتی و "گویا" که در نوشتار بالا مورد اشارت قرار گرفته بود؛ چند تایی را خدمت شان معرفی و طریقه های دریافت آنها را به ایشان باز نمود کنم.