جنگ تورخم تجربه خوبی برای برادران پشتون ماShafie Ayar
ارسالی : سلیمان کبیر نوری
وطـن در آتـش بـیــداد پاکـسـتـان می سوزد
نه تنها مرز تورخم ریشۀ عمران می سوزد
تمام قـریه و شـهر وطـن در جنگ ویرانگر
به طرح فوج ظالم بی سروسامان می سوزد
مينا اسدي
من هستم.... بهروز... احمد... مهری و چند تایی دیگر که میشناسمشان. سالن پرآدم است، پر آدمهای ناشناس. همه جور آدم است. همه هستند. چند بچه هم در سالن می دوند. احمد مثل همیشه شاد و سرحال روی صندلی چرخدارش نشسته است.
صدای خواننده ای که روی صحنه ایستاده است و تودماغی می خواند در هیاهوی مردم گم می شود. مرد تارزن روی تارش خم شده است و محو هنر خویش است. نوازندهی ویلون، عرق می ریزد و ساز می زند. کسی به هنرنمایی هنرمندان توجه ای ندارد. زنها با هم حرف می زنند و مردها ساکت روی صندلیها فرورفتهاند و تخمه می شکنند. کسی حریف بچه ها نمی شود. بچه ها در سالن گرگم به هوا بازی می کنند و جیغ بنفش می کشند. هر چه همهمه در میان جمعیت بالاتر می رود خواننده هم صدایش را بلندتر می کند و در حالی که به نقطه ای در دور دست خیره شده است ترانه هایی در بارهی فواید صلح و مضرات جنگ می خواند. ما پشت ستونی نشسته ایم و احمد جوک های دست اولی را که شنیده است برایمان تعریف می کند.
https://www.youtube.com/watch?v=66gicvrMohI
ارسالی: سلیمان کبیر نوری
گر عُـقدۀ بشـر بـه حسادت دوا شود
صد عُـقده و تضاد دگـر نیز وا شود
در انتـقـام و کـیـنـه نـیابی رهـایشـی
بغـض کفـیده آتـش خشم و وغا شود