مستی ازهستی هویدا گشته است

زندگی در عشق پیدا گشته است

مهـربـانی می کـنـد دل را قـوی

از محبت نـرم خـارا گشته است

خشم و نفرت دورباد از شهردل

تاکه زهرکین ودعوا گشته است

افتخاری نیست برشمشیر وخون

دردل ماخوارورسوا گشته است

عـاقــلان را در خـراسـان کهـن

گپ دل صلح ومدارا گشته است

قـله هـای آســمان ســا از قـدیـم

لانـۀ سیمرغ و عـنقا گشته است

عقل وصبر و ثروت کیش خرد

نـوبهـار بلـخ و بـودا گشته است

پاسـدار گـوهـر این مرز و بـوم

رستم و خیام و سـینا گشته است

گنج فـرهنگ و تمـدن در وطـن

زیور امروز و فردا گشته است

واژگان نغـــز و شــیـریـن دری

ریـشۀ قـامـوس معنا گشته است

از زبـان فـارســی آور ســخــن

تاغـزل محبوب دلها گشته است

بـرگ بـرگ دفـتــر تـاریــخ مـا

پرزبیت وشعـر زیبا گشته است

گـوهـر والای فـرهـنـگ و ادب

زیـنت تاریـخ پـویـا گشته اسنت

در تمـدن دانـش و عـقـل و هنر

شـه کلید ذهــن دانـا گشته است

در خـم و پـیچ تکامـل فـارســی

منبع فـرهـنگ دنـیـا گشته است

از لـب سـیحـون تا گـنگا و نـیل

رایت فـرهـنگ بـالا گشته است

از نیـسـتـان آتـشــی بـرخـاسـتـه

سوزنای و شورسُرناگشته است

مـاه بـا انگشت کی گـردد نهـان

مأمن خورشید اینجا گشته است

جعل درتاریخ و فرهنگ تابکی

گرچـه با اسـناد افشا گشته است

خنجر کین می زنند بـر واژگان

لاله هـا زیبا و گـویا گشته است

انـخــابـات دروغ و پــوچ شـان

 بر هـمه مثـل معمّـا گشته است

بسکه خورشیدحقیقت جلوه کرد

چشم کـوران نیزبینا گشته است

رسول پویان

12/12/2019