مسعود فارانی

 

اهدا!  به

تیم افتخار آفرین فوتبال افغانستان

 

پیروزی سرزمینم را در تیم،

                         گواراتر میبینم

تا

          در قبیلۀ های دور از تیم ، اسیر دیو کینه ونفرت

 

سرزمین من نشانۀ تیم از پدرانِ پدران ماست

این تیم  میراثییست رسیده بدست ما

کی میخواهد این تیم تاریخی را تکه پاره کند ؟

کی میخواهد اعضای تیم را به دشمنی همدیگربرخیزاند؟

هرکی باشد

          چه هزاره ،چه پشتون ، چه ازبک ،چه تاجیک و ...

برادر وخواهر من نیست

 دشمن سرزمین من است

دشمن تیم من است

 

آنکه مارا به برادری ،همدلی، همدردی  دریک تیم می طلبد

هرکی باشد

          چه هزاره،چه پشتون ، چه ازبک ، چه تاجیک و ...

خواهران ومادران من اند

پدران وبرادران من اند

سروران من اند

تاج داران و باداران من اند

          که پابوسی شان مباهات من است

 

این تیم راکه درجام جانان میبینم

از آنطرف زمانه ها

با گرد از راه قرون گذشته یکجا

خسته به ایستگاه زمان ما رسیده است

  نگذاریم،  سنگ کینه ودشمنی،  جام عزیز جانان را بشکند

و تیم پیروزی ما را از هم بپاشاند

 

بدورهای آینده نگاه کن!

آفتاب گرم بهاری در راه است

و جوانه نوزاد منتظر مسافرش آفتاب

آیا زیبا وگوارا نخواهد بودکه :

  جوانه در حال شگفتن بداند

او از خود سرزمینِ دارد دور از اخم بیگانگان