افغان موج   
- سهیلا وداع خموش

آسمان خاکستری‌ کابل شاهد حادثه وحشتناکی بود که بیشترین تلفات را در بر داشت. هرچند، چند روزی از این حادثه می‌گذرد، اما عمق فاجعه چنان خاطرات تلخی در اذهان مردم به یادگار گذاشته که به مشکل از لوح ذهن پاک می‌گردد.
این حادثه در نیمه‌شب جمعه در منطقه شاه‌شهید کابل رخ داد که گفته می‌شود ناشی از انفجار موتر باربری مملو از مواد منفجره بوده است و تلفات زیادی را در بر داشته است.
در محل حادثه، یک‌طرف دکاندارانی دیده می‌شوند که می‌خواهند برخی از اموال و وسایل به‌جا مانده‌شان را از زیر آوار بیرون کنند و در گوشه‌ای دیگر نیز کودکان چرکین مصروف جمع‌آوری آهن‌آلاتی‌اند که از دکان‌های ویران به‌جا مانده است.

آن‌طرف‌تر بقایای دکان کانتینری به چشم می‌خورد که از شدت موج انفجار کاملا پف شده و آثاری از موجودیت وسایل تخنیکی در آن دیده نمی‌شود. محمد‌شعیب مستری با چهار شاگردش در زیر سایه این کانتینر که از سوراخ‌هایش آفتاب سوزان به داخل رخنه می‌کند، روی آوار نشسته و به فکر عمیق فرو رفته است.
او هنوز هم باور نمی‌کند که دکانش به خرابه‌ای مبدل شده و دار و ندارش در یک شب از دست رفته است. او می‌گوید: «از دکانم هیچ چیز باقی نمانده است، همه‌اش یا چور و چپاول شده یا این‌که از شدت انفجار از بین رفته است. تمام سرمایه‌ام در این ورکشاپ پنج لک افغانی بوده است که دولت تا حال جبران خساره نکرده است.»
در همین حال، محمد‌رحیم یکی از مجروحین حادثه می‌گوید: «من در این‌جا اتاقی به کرایه گرفته بودم و محصل یکی از پوهنتون‌های خصوصی می‌باشم. آن شب تا ساعت ۱۱ درس خواندم و سپس به خواب فرو رفتم، در خواب بودم که یک زلزله وحشتناک به وقوع پیوست و بعد از آن همه چیز برویم فرو ریخت. به سختی از زیر آوار خود را کشیدم، متوجه شدم که از ناحیه یک دست و صورت زخم برداشته‌ام. همه جا در تاریکی فرو رفته بود، تنها صدای ناله زنان، اطفال و مردان به گوش می‌رسید که کمک می‌خواستند. خودم را به بسیار مشکل به سرک رسانیدم، من دومین یا شاید سومین فرد زخمی ‌بودم که خود را به سرک رسانده بودم.»
به‌گفته او در آن دم هیچ موتری از آن مسیر نمی‌گذشت تا به کمک مجروحان بشتابد. از امبولانس‌ها و موتر‌های پولیس خبری نبود، برخی از موتر‌های شخصی هم تلاش می‌کردند تا هرچه زودتر از محل حادثه دور بروند.
او می‌افزاید: «در بیمارستان ابن سینا تعداد زیادی از زخمیان انتقال یافتند و از جمله در پیش چشمم دو زن و سه کودک جان باختند.»

در همین حال، یکی از موظفین پولیس حوزه هشتم که نخواست نامی‌ از وی برده شود، می‌گوید: «زمانی که حادثه رخ داد، به این محل توظیف شدیم. همه جا تاریکی حکمفرما بود. ما در نخستین گام به کمک قربانیان و مجروحان شتافتیم. از امبولانس خبری نبود و به‌وسیله رنجر‌های پولیس که تعداد‌شان به ده عراده می‌رسید به کمک شتافتیم شخصا خودم از ساعت یک الی چهار صبح در هر دور به تعداد ده الی ۱۲ مجروح و مرده‌ها را انتقال می‌دادیم. انتقال مجروحان و اجساد، وقت زیادی را در برگرفت.»
او می‌افزاید: «برخی از زخمیان در جریان راه از بین رفتند، چون اکسیجن وجود نداشت و به تنگی نفس دچار شده بودند. یکی از زخمیان که پسر ۲۳ ساله معلوم می‌شد، با ناله‌های دل‌خراش هردم آب و آکسیجن می‌خواست، او را در آمبولانس که تازه به محل وقوع رسیده بود انداختیم، در موتر امبولانس آکسیجن و آب موجود نبود و زخمی ‌در میان راه تلف شد.»
سرباز امنیتی می‌افزاید: «آن شب محشری برپا شده بود که هر طرف جز گریه و زاری، درد و الم دیگر چیز شنیده نمی‌شد. هرکس در غم جان خود بود. کسی دست نداشت، کسی هم نیم بدنش در آوار گیر کرده بود و همین که می‌خواستیم او را بیرون کشیم نصف بدنش در آوار به‌جا می‌ماند.»
در این میان زنان و کودکان بی‌شماری نیز جز مجروحان و کشته‌شدگان این حادثه بودند که این سرباز به کمک‌شان در انتقال مریضان به بیمارستان شتافته بود.
به‌گفته او در یکی از اتاق‌ها ۱۴ تن از کارگران زندگی می‌کردند که دو تن‌شان کشته شده و ۱۲ تن دیگر شدیدا زخم برداشته بودند.
در میان سایر دکان‌ها و مسافرخانه‌های ویران شده، ده‌ها منزل رهایشی نیز نابود شده بود. در و دیوار این خانه‌ها گواه قربانی شدن افرادی است که اینک یا در بیمارستان به‌سر می‌برند و یا دیگر در این دنیا نیستند.
هنوز هم در و دیوار این خانه‌ها مملو از خون‌های خشکیده‌ای است که هر کدام از این لکه‌ها گواه چگونگی داستان تلخ این خانواده را حکایت می‌کند. در دیوار یکی از خانه‌ها نشانه‌ای دستان خون‌آلودی زنی وجود دارد که اینک خون‌های خشکیده‌اش هنوز هم در دیوار آن خانه خود‌نمایی می‌کند. گفته می‌شود این زن ضمن این‌که شوهر و برادر شوهرش را در این حادثه از دست داده است، کودکی را که در بطن می‌پروراند نیز از کف داده است و طفل سه‌ساله دیگرش نیز زیر آوار گیر مانده و پاهایش معلول شده است.
در این منزل ضمن کشته شدن دو مرد جوان، پنج تن دیگر نیز به شدت زخم برداشته و اکنون در وضعیت بد صحی در یکی از بیمارستان‌ها به‌سر می‌برند.
در روایت دیگر، سهراب یکی از باشندگان شاه شهید کابل می‌گوید: «از خانواده‌های نزدیک ما پنج تن کشته و ۱۸ فرد دیگر زخم برداشته‌اند. آن شب خانه کاکایم که در عقب خانه ما می‌باشد، مهمان بودم. آن شب همه خوابیده بودند، تنها من که در کنار پسرکاکایم خوابیده بودم، مصروف تلیفون بودم که ناگهان برق شارتی کرد، بعد همه‌جا لرزید و به شدت به دیوار خوردم و سپس سقف و دیوار‌های خانه به روی ما فرو ریخت. پسر‌کاکایم که در کنارم خوابیده بود، در بغلم جان سپرد، آن طرف‌تر پسر‌کاکای دیگرم را دیدم که چشمانش در جایش نبودند و شیشه بزرگی در گلویش فرو رفته بود و او در همان لحظات اول جان سپرده بود.»
سهراب که گلویش خشکی می‌کرد ادامه داد: «خواستم از اتاق خارج شوم که پایم در پارچه گوشت فرو رفت، دیدم که عروس کاکایم که حامله بود در روی زمین افتاده بود و از ناحیه پاها و کمر زخم برداشته و در بی‌هوشی به‌سر می‌برد. من در اول فکر کردم که در این حادثه، خانواده خودم در امان اند، اما اعضای خانواده‌ام به شمول مادرم، برادرانم، خواهرانم نیز به شدت زخم برداشته و منزل ما کاملا ویران شده بود. کاکای دیگرم که در جوار خانه ما زندگی می‌کند، دو دخترش و یک پسرش کشته و زنش نیز مجروح شده است. از میان تمام خانواده‌های نزدیکم که در این محل بود‌و‌باش دارند تنها من جان سالم بدر بردم و بس.»
توفیق الله یکی از مالکان گدام سنگ مرمر و کاشی می‌گوید: «من این خانه را به‌خاطر نگهداری اموالم به کرایه گرفته بودم و سه نفر در آن زندگی می‌کردیم، همان شب خانه مامایم به مهمانی رفته بودم، اما از جمله دو رفیقم یک تن که ۲۳ سال عمر داشت از بین رفت و دیگرش به سختی زخم برداشته بود.»
توفیق می‌گوید وقتی خبرهایی را می‌شنود که مسوولان تلفات در این حادثه را هشت کشته و ۴۰۰ زخمی ‌اعلان داشته‌اند، عصبانی می‌گردد، چون دیده شده است که تعداد کشته‌شدگان بلند تر از ارقامی ‌است که دولت اعلان کرده است.
او می‌گوید: «در این محل به نسبت ارزان بودن اتاق‌های کرایی، این‌جا مسافرانی زیادی بود‌و‌باش داشتند. ضمن دیگر مسافران کارگران چاه‌های سپتیک نیز در این مارکیت به‌سر می‌بردند، ولی اثری از آنان دیده نمی‌شود، با وجودی که چند روز از حادثه می‌گذرد هنوز هم اجساد نیز از زیر آوار پیدا می‌شود.
در این میان مردم محل از عدم مصونیت اموال دکان‌ها و منازل در این حادثه حرف زده و از شایعه‌پراکنی مسوولان در زمینه آمار‌دهی عصابی‌اند.
توفیق‌الله می‌گوید: «همسایه ما ادعا دارد که از خانه وی مبلغ ۲۰ هزار دالر به سرقت رفته است. تنها حکومت برای خانواده‌های قربانیان به‌خصوص خانواده‌هایی که اعضای خانواده خود را از دست داده‌اند مبلغ یک لک افغانی یاری کرده است.»
در روایت دیگر پیر‌مردی هردم به نقطه‌ای از این ویرانه‌ها خیره می‌شد و با گریه و فغان نقطه‌ای را نشان می‌داد که گویا همان شب پسر چهارده‌ساله‌اش را در آن نقطه بعد از صرف غذای شب خوابانده بود، ولی اکنون جز نشانه‌های خون خشکیده که گواه یاری جستن در آن مشهود است، چیز دیگری دستگیرش نشده است. مردم می‌گویند که او پس از یک شبانه‌روز جسد پسرش را از زیر آوار بیرون کرد و به ولایتش رفت. تنها چیزی که در آن محل از آن جسد به یاد گار مانده است، خون‌های خشکیده روی دیوار و کمپل و ترموز چای نیمه‌خورده‌اش است.
این در حالی است که عبدالرحمان رحیمی، فرمانده پولیس کابل گفته است که حوالی ساعت یک نیمه‌شب جمعه یک لاری مملو از مواد انفجاری در نزدیکی یک پایگاه نیروهای اردوی ملی در منطقه شاه شهید شهر کابل منفجر ساخته شد.
دفتر ریاست‌جمهوری افغانستان نیز گفته است که در این حمله ۱۵ تن کشته و ۲۴۸ تن زخمی‌ شده‌اند. ریاست‌جمهوری افزوده است که ۴۷ زن و ۳۳ کودک شامل تلفات این حادثه‌اند.
پیشتر وزارت صحت عامه افغانستان گفته بود که در این انفجار هشت تن کشته و ۴۰۰ تن زخمی ‌شده‌اند. بسیاری این افراد در اثر فرو ریختن سقف ساختمان‌ها و شکستن شیشه‌ها زخم برداشته‌اند.
این انفجار به حدی قوی بود که گودالی به عمق ده متر در محل حفر کرده است. ساختمان‌های نزدیک محل رویداد به آوار تبدیل شده و موترها در حدود ۱۰۰ متری محل انفجار تخریب شده‌اند.
در همین حال، روز بعد این حادثه اشرف‌غنی، رییس‌جمهور کشور از محل رویداد دیدن کرده و این حمله را محکوم کرد و نیز از زخمیان این حادثه در بیمارستان‌ها بازدید به عمل آورد.
رییس‌جمهور افغانستان که در تلاش پایان بخشیدن به خشونت از طریق مذاکره با طالبان است، گفت: «ما هنوز هم به صلح متعهد هستیم، اما به این گونه حملات تروریستی با نیرو و قدرت پاسخ می‌گوییم.»
در ضمن به‌گفته سخنگوی ریاست اجرایی، کمیسیونی توظیف شده تا خسارات وارد شده به مردم را بررسی کند، اما دکانداران و اهالی متضرر شده این حادثه می‌گویند که تا‌کنون هیچ گونه کمکی از سوی دولت برای قربانیان حادثه صورت نگرفته است.
در همین حال، فعالان جامعه مدنی در شهر کابل با روشن کردن شمع در محل وقوع حادثه، عاملان این رویداد را تقبیح کردند.
این در حالی است که در یک هفته گذشته کابل شاهد چهار حمله انتحاری بوده است.