اقوام بلوچ در ولایات نیمروز و قندهار زندگی دارند. عده قلیل آن‌ها در سایر ولایات زیست دارند. اکنون 3میلیون نفر از مردم بلوچ در افغانستان جمعیت دارند [۱] مردم بلوچ در ولایت نیمروز شهر زرنج زندگی دارند. تا حال حدود سه مدرسه به زبان بلوچی افتتاح گردیده‌است.. هکذا زبان بلوچی در دانشگاه قندهار نیز تدریس می‌گردد.

عبدل ستار پردلی یکی از نمایندگان بلوچ‌های افغانستان توانست که کتاب‌های تدریس مکاتب را تا صنوف هشتم به زبان بلوچی تهیه دارد. بلوچ‌های افغانستان اشخاص منور بوده زیاد در فعالیت‌های اجتماعی سهیم هستند. در حال حاضر دارای جراید شوراها و سایتهای اند که در ارتقاء سطح دانش بلوچها سهم فعال دارند. ریاست شورای همبستگی بلوچ‌های افغانستان را فعلاً جنرال ذوالفقار بلوچ پیش می‌برد. علاوه براین، شورای دیگری هم وجود که بنام شورای هماهنگی و اجتماعی بلوچ‌های افغانستان یاد می‌شوند. شیر آقا در راس این شورا قرار دارد. همچنان در ولایت سرپل و هرات بلوچها شورای را ایجاد نموده‌اند. این شوراها غرض بدست آوردن حق قانونی خود مبارزات سیاسی و اجتماعی می‌نمایند. وزارت سرحدات و اقوام و قبایل افغانستان روز نهم سنبله سال را به عنوان روز «همبستگی اقوام بلوچ و پشتون» هرسال تجلیل می‌نماید.

پیشینه نام بلوچ:

نخستین ظهور بلوچان در آثار تاریخی در کتاب حدودالعالم و نیز در مقدسی با نام بلوص است. در شاهنامه ذکر این قوم همواره با کوچ، همراه است (کوچ وبلوچ) و هردو اینها با قوم گیلان ودیلم آمده است. در کتاب‌های جغرافیائی از این قوم (همراه با طایفه کوچ - یا قفص) در حدود کرمان یاد می‌شود. پس از آن بر اثر عوامل تاریخی به کناره‌های دریای عمان (دریای مکران) رسیده و در همان‌جا اقامت کردند. در مورد قوم بلوچ محققین معتقدند که آن‌ها یکی از شاخه نسل آریا هستند که متعلق به ایران کنونی و تاجیکستان و افغانستان و ارمنستان می‌باشند سرهنگ دیمز در نوشته خود The Baloch Race بلوچها را آریایی می‌داند. در کتاب (ایتهنوگرافی آف افغانستان) دکتر بیلو لفظ بلوچ را از دو لفظ سانسکریتی «بل» و «اوچا» می‌داند که به گذشت وقت تبدیل به بلوچ شده‌است. آقای سرایچ رالنسن(rawlinson)در کتاب خود بنام «پادشاهی قدیم» در مورد بلوچ این نظر را دارد. «لفظ بلوچ از بالوس یا بلوص ایجاد شده که لقب پادشاه بابل بوده‌است 

درمنابع بعد از اسلام نیبرگ از ذکر نام بلوچان (balocan) در منابع دوره میانه خبر می‌دهد. هرتسفلد نام بلوچ را برگرفته از واژه مادی برازا-واچپا (BRAZA-VACHYA) به معنی فریاد بلند در ب موکلر آن را برگرفته از واژه گدروسیا) (GEDROSIA. بلیو ان رابرامده از به هم پیوستن دوواژه بالا اچاBALAECHA) (درزبان یونانی کهن می‌دانند این واژه درمتون پس از اسلام اغلب به صورت بلوچ[۳] بلوص[۴] و بلوس[۵] در اسناد تاریخی مشاهده می‌شود.

محققان بر این عقیده‌اند که بلوچ‌ها از مردم گدروزیا هستند و واژه بلوچ از بدروچ یا گدروچ مشتق شده‌است. ایالت گدروزیا از ساتراپ‌های امپراتوری هخامنشی بوده‌است که هم‌مرز با زرنگه باکتریش سعدیات پارتبه و کرمانیه بوده‌است و دیویدور سیسلی از مورخان مشهور رومی در سال ۳۲۳قبل از میلاد ان را جزو ایالت‌های شرقی شمرده‌است؛ و سرزمین آنان را همین سرزمین مکیا مکا (مکران) یا بلوچستان امروزی به مرکزیت پورا (pohra) یا در زبان امروز پهره (نام باستانی ایرانشهر کنونی) دانسته‌اند.



ہشت ہزار سال پیش در تمامی شرق میانہ امروز جمعیت بسیار اندک زندگی میکردہ اند کہ از کنعان و فلسطين شامل اردن و لبنان و بعد سوریہ امروزہ و یمن و عراق امروز و ایران امروز و بخشی از ایالات ہای افغانسان امروز مانند کندہار ننگر ہار باختر یا بخد بلخ خوارزم را شامل می شدہ است کہ بہ دلیل کمبود بی نہایت جمعیت مردم و شغل مالداری و استفادہ از منابع طبعی مواد خواراکی و ترس از جمعیت زیاد حیوانات درندہ و بی خطر کوہی و دشتی و ابی و صحرایی جمعیت ہای انسانہا ناچار کنار ہم و در فاصلہ ہای بسیار نزدیک بہم زندگی کنند کہ ہر چند انزمان ہا ہنوز تعدد زبان ہا بسیار اندک بودہ کہ بدلیل اشتراکات واژہ ہا بہ راحتی مردمان فاصلہ ہای دور تر ہمدیگر را درک میکردند و یا در مدت بسیار کم طی چند ماہ زبان ہای ہمدیگر را کاملا یاد می گرفتند چون بلیل اندک بودن وصایل احتیاجات زندگی یومیہ تعداد واژہ ہای مورد استفادہ ہم اندک بودہ است کہ از پنج ہزار واژہ بیشتر نبودہ است.وقتی حدود پنجاہ ہزار سال پیش کہ نژاد امروزہ غیر افریقای ہا ہمہ در اطراف و اکناف دریای سیاہ می زیستہ اند و بمروز بدلیل تغیر تبعیت اب و ہوا و گرم شدن یخ ہای دریا انسانہا ناچار بہ کوچ کردن شدند عدہ بہ جنوب کوہ ہرارات تا عراق امروز و عدہ تا ایران امروز و تا بلخ پیش رفتند. اما عدہ دیگر بطرف شرق تا چین رفتند و عدہ تا جنوب چین کہ مردم ہندستان اند چینی ہا بمرور زمان انانی را کہ بیشترین شباہت مورد نظر شانرا داشتند در چین گذاشتند و بقیہ را طبق شباہت ہا تقسیم کردہ مثلا مردم جاپان ویتنام فیلیپین و ہمہ دیگران را تقسیم کردند. اما در ہند انانی را کہ کمزور بودند دورتر می فرستادند از فلیسطین تا افغانستان و امو دریا و ایران و بابل اینان عموما شامل یک نژاد قومی بودہ اند کہ بدلیل داشتن تعداد زیاد گوسفندان و گاو ووو از ہم ناچار فاصلہ بگیرند مثلا حضرت ابراہیم و لوط کہ برادر ہم بودہ اند بیش از پنج ہزار سال پیش برابر بیست روز راہ پیادہ از ہم دوز شدند یعنی از ہرات تا مشہد. بشریت تاریخ برتری از سومری ہا ندارند کہ حدود ہفت ہزار سال پیش بودہ و اقوام سومر شامل ماد ہا کہ کرد لر و بلوچ ہا اند اقوام خوارزمی شامل دری زبانان بلخ و خوارزم ہستند و اقوام کاسپی ہا کہ فردوسى انان را یکجا با بلوچ ہا کوچ و بلوچ گفتہ کوچ خلاصہ ہمان کاسپی است.سرزمینی کہ بعد از ساسانيان لر بہ ہری و اری و ارین و ایران نغیر کردہ پیش از اشکانیان حتی یک فرد شامل مردمان خوارزم و بلخ انجا نبودہ است چون ہمہ دری زبانان از بلخ تا خوارزم بودنہ اند و پیش از پارت ہا در ایران باستان کسی نبودہ و اقوام خراسان شرق ایران از سہ ہزاروپنصد سال پیش از کندہار امروز بہ غرب تا مازندران کوچیدند در زمان نیمرود نام ایران از سیستان تا اذربایجان بنام نیمرود بودہ چنانچہ بعد ہا دوہزار ہشتصد سال پیش اقوام اسگیت ہای سکایی کہ از دست ماد ہای کرد و لر ار عشق اباد مرو و نیسا کوچیدند نیمرود را نیمروز نامیدند سہ ہزار سال پیش ایران امروزہ را ماد ہای کرد از اشور ازاد کردند و بین اقوام خود تقسیم کردند غرب مال کرد ہا شد مرکز مال لر ہا و شمال مال مذہبییون و کاسپی ہای کہ از یک خانوادہ ماد ہا اند مذہبییون کہ میترایی بودند انجایی را اذر واجہ گان بہ زبان خود شان نامیدند کہ شدہ اذربایجان.دوہزار و سیصد سال پیش کہ اسکندر و یونانیان بہ سرزمین تجاوز کردہ بودند مردم مذہبییون اذرواجہ گان کہ بہ پریتہ یا پریدہ و پارت و مرغ عنقا معروف بودند کشور را از بیگانہ ازاد کردند و چون عموما در کار دین بودند و اخوند ہا را اشگ نام ماندہ بودند نوعی سبزیی کہ در اب شستہ با ان اب لباس ہا شستہ و پاک میکردند و اخوند ہم چنین صفتی پاک کنندہ از گناہان را داشتہ است وقتی بقدرت رسیدند اخوند و بزرگ ہر قوم و مناطق جمع شدہ و شاہنشاہ را تعین کردند و بہ نام اشکانی و اشکانیان معروف شدند و شاہنشاہ بیست و دوہم کہ قرار داد صدوبیست سالہ با روم امضا کرد جنگ ہای ویرانگر دو طرف خاتمہ خاتمہ یافت کہ رومیان قوم اشکانیان را بنام شاہنشاہ شان کہ بنام بالاچ بود بہ بالاچی معروف کردند حالا خلاصہ شدہ بہ بلوچ اما در ایتالیا ہنوز ہزاران نفر از بازماندکان فراریان و شاہزادہ ہای اشکانی بنام بلوچی معروف اند کہ معروف ترین شاہ مانیکا بلوچی ہنرمند سینما و اواز خوان نامدار ایتالیا است.گیہستم کہ معروف بہ رستم است از طبقہ غیر شاہی بودہ اما چون قہرمان دوران بود وزیر جنگ شد کہ بنام سورین یا سرخ معروف شدہ چون بہ وزیر جنگ سورین می گفتہ اند. دلیل نابودی اشکانیان ان بودہ کہ اخرین شاہنشاہ بدلیل بیماری و جنون از ہمہ بزرگان اشکانی بیم داشتہ لذا دقیقا کارہای را کردہ کہ حفیظ اللہ امین میکردہ کہ خودی و بیگناہ را قتل عام کرد او بلاخرہ تنہا ماند و پسری نوجوان داشت و کم تجربہ لذا دختر نامدارش را بہ پسر لر کہ پدرش والی ایالت ہای مرکزی مانند شیراز اصفہان لرستان عیلام بود بہ زنی داد و ان مرد نیمہ شب مسول امنیت در ورودی را اجازہ داد خانہ اش برود و ان شب طبق معمول دو حیوان تیمساح را کسی بخاطر امنیت ازاد نکرد تا ہم غذا بخورند و ہم در ورودی امن باشد پس او توانست با زنش پنہانی فرار کند و بہ زودی دست بہ کودتا زدہ شاہنشاہ و پسرش در جنگ شہید شدند و سلسلہ اشکانیان از بین رفت و لر ہا یا طایقہ دیگری از ماد بقدرت رسیدند و ان وقت بودہ کہ اقوام ہون ہای زرد ترکمن و ازبک و ہون ہای سفید ترک ہای روم شرقی فعلی و مردمان فعلی اذر بایجان از غرب وارد سرزمین شدند و از شمال تمامی اقوام باستانی خوارزم را کہ ہری ہای اریایی کہ بعدا بہ ہراتی معروف شدند بجنوب امو فرار دادند و ترک ہا سرزمین ہا را گرفتند بہ جز تاجکستان. چون نمیخواستند با چین ہم مرز باشند و انان تا اروپا پیش رفتند اما ساسانيان ترسیدہ با ہری ہا و مردمانی از تاجکان را وارد سرزميـن کردند و با عجلہ از بیم ترک ہا و بلوچ ہا کرد ہا و خراسانیان بازندہ گان ہکامنشی ہای کوروس - ارتش سرزميـن را با دری زبانان سپردند ہر چند در سرزميـن ہرگز یک زبان رسمی برای عموم نبودہ چون زبان دربار,کتابت,دیانت,ارتش ہریکی جدا بود اما ساسانيان ہمہ را بک زبان تغیر دادند و ان زبان دری ارتشیان ہراتی و تاجکان بود ہم شاہنشاہ امر داد ہمہ بہ این زبان جدید ملی عمل کنند و ہم ملت بخاطر کسب و شغل عجلہ کردند اما کرد ہا و بلوچ ہا عموما نخواستند و باقی ماندگان قوم خراسانیان کوروش بہ پنچاپ ہند کوچیدند جای کہ کوروش بعد ار فتح ہند لشکرش را انجا ماندگار کرد کہ امروز بنام سیک ہا شدہ چون اشوکا و چندراگپتا ہا انان را وادار بہ زبان و دین ہندو کردند و من کہ انجا رفتہ ام کاملا خصوصیات اخلاقی و عاطفی ایران باستان را دارند ولی وقتی اسلام وارد ایران شد اقوام ثاحب قدرت نظام ساسانيان لر ہراتی ہا و تاجکان ارتش مخفیانہ با عرب ساخت و بافت کردند و بعد از ساسانيان بطور مطلق صاحب سرزمین بنام کامل سرتاسری ایران شدند و پای را از حد بسیار فرتر بردند و تا توانستند تاریخ سرزمین با شکوہ را دستکاری بی باکانہ نمودند و با نادرستی تمام خود را صاحب ہمہ چیز وانمود مردند تا حدی کہ تاریخ افسانہ وار و با شباہت صدہزار سالہ طورات خود را انتخاب شدگان خداوند متعال شمردند در حالیکہ نزذ اہل علم و تاریخ دقیقا مردمان خوارزم و برادران ما اند نہ بیش و نہ کم ازان... اقوام ہون ہای سفید و زرد ترک و ترکمن کہ ہمچنان در تاریخ باستان بنام گوک و ماگوک یا جوج و ماجوج یاد شدہ اند از شمال تاجکتسان و اولان باتور تا سایبریا و غرب دیوار چین سرزمین شان بودہ است کہ دایم چین را غارت میکردند و چند بار برانان حکومت راندند بلاخرہ چین دیوار حدود سہ ہزار کیلومتر فاصلہ ساخت و بعد با لشکریان بیحد جوج و ماجوج ہا را بیرون کرد و ماجوج ہا مردمان دری زبانان خوارزم را بہ جنوب امو دریا فرستادہ و وطن شانرا ازبکستان و ترکمنستان کردہ اند و بلوچ ہا را از اذربایجان بیرون فرستادند کہ بلوچستان باشد و در تمامی این جنگ ہا طلفات بلوچ ہا بیحد بودہ خاصتا کہ بلوچ ہا زنان و دختران و کودکان شانرا خود قتل میکردند کہ بدست دشمن کنیز و بردہ نشوند از ہمین خاطر بدلیل کمبود بیحد زن ناچار شدند زنان ہندی و سیندی بگیرند و حتی بعد از اسلام در تجارت بہ افریقا غلامان و کنیزان مرد و زن با خود می اوردند کہ امروز افریقایی ط تباران جمعیتی قابل توجہ در بلوچستان اند و از بہترین مردمان بلوچ سرزميـن اند. اگر جمعیت ایران امروزہ را با کمک دستگاه ہای علمی مطالعہ کنیم فارسی زبانان بہ مشکل اگر بتوانند بہ پانزدہ میلیون نفر برسند چون بقیہ فارسی زبان مردمانی اند کہ بعد از ملی شدن زبان دری ارتشیان بخاطر کسب و کار وامن امان تغیر زبان دادند انچہ کہ امروز بنام زبان فارسی معروف است زبان نیست بلکہ این نام بعد از امدن ہراتی ہا وتاجیک ہا بیمان امد چون تصمیم گرفتند خود را بدون داشتن اسناد تاریخی وارث سرزميـن دیگران سازند خود خود را فارسی نامیدند کہ شکل تغیر دادہ پارت و پارتی است و گفتند ما اشکانی ہستیم اما فراموش کردند ساسانيان لر با کمک لشکریان ہمین ہراتی ہا و تاجکان اشکانیان را نابود کردند و تا امروز از ازار و اذیت شان سیر نشدہ اند چونہ خود را باید اشکانی و پارت گفت؟ کہ ہیچ منطقی ندارد... ہراتی ہا کہ در خوارزم در شرق مردمان اسگیت ہا یا سکاہا بودہ اند بنام ماساگات و ماساگیت ہا معروف بودہ اند کہ ماساگیت ہا بعد از امدن اقوام ترک بہ ہری و ہراتی تغیر نام دادند.انان در بخارا و سمرقند و تاشگند امروز می زیستہ اند کہ زنان شان مصروف مالداری و مردان شان در کار خرید و فروش دہ بہ دہ اند.

 

ارسالی:نوراومان 

N O B PUDU <این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید>