سیدموسی عثمان هستی مدیرمسوول ماهنامه طنزی وانتقادی بینام درتورنتوی آنتریوی کانادا

 

درون تورات وانجیل

به هر سطر زبور و فرقان

ترحم است ومحبت روی کاغذ

درعمل است ...

دراحوال خلق بنوشتی

ظلم و ستم

جور و جفا مردود

حکمت تو به فضای حق وعدالت ومساوات

گل بسازد دین ومذهب ازدود

ما درزمین و تو در قصر حشر کبود

توسرشار زهر چیز وما کمبود

جهان خفته را بیدارکردی

ولیکن برایشان دام ساختی

بدست آوردن یک لقمه نان

خود را خالق عالم کردی

مرا بندۀ پوچ مغز

این حرف پوچ  ...

ولیکن  نغز

از باد و هوا ساختی برمن

واعظ منبر

دین ومذهب و پیکرخالق یکتا

با یک حرف و تفسیر دوتا

تا که تحمیل کند

به نام تفسیر وحدیث

این نسل خبیث

خود گویند وارث دین نبی

شعبدبازی  کنند برعلم قدیم

درمحراب ومنبرگویند

این عظمت خدا ببین

کون پُرچین و بی برمه سازد شکاف

شهرت خود را رساند تا کوه قاف

 این کرامات گرنیست چیست

ای بی دین

که توگشتی بندۀ سرکش و بی فرمان

می دوانی اسپ کفرخود

پشت لچ و بی زین

ای خدا(ج) گرهستند وارث دین ومذهب

پس چراهستند دوراز خدا(ج) و بی ادب

پس تومرگ داری و مُردی ای خدا !

خرها گشته وارث دین الله

من که نادانم کی به تو

جسم قایل ام

من کجا

دربین تو وارثانت حایل ام

وارثان  دین تو شعبده  باز دین تو

کی برنداز دین تو فرمان

بی چوب تر

لیک حلال برخود و برما

هرچیز را سازند حرام

برخدایی تومن قایل ام

فکرکرده وعظ  نادان

خطبه وعظ او کرده مایل ام

وارثان توفکرکرده خدایا(ج) مردۀ

یا ازاو ترسیدی

نه من

اوشده وارث دین و مذهب

می زند و می کشد

آن بی ادب

برنام داعش و طالب دین خدا(ج)

من دادم ؟

اسپ تاخت وتاز بر بی دین

یا تو

ساختی حاکم من وارث مذهب و دین

گرتوهستی همه این کار از تو هست

وارث دین ومذهب لیک آن سگ است

دین و مذهب ترا

وارثانت گنده کرد

تو را خالق و مرا بنده کرد

دین و مذهب بهانه کرد و

بربندگانت تاخت و تاز

پس بگوای خداوند(ج)جهان آفرین

تومردۀ یا زنده ای؟

یا که فاتحه خود خود خوانده ای

یا خود بردام این شعبده بازان افگند ای

یا که پلی ساختی دیروز

یا که امروز در آن پل بند ماند ای

ازبنده وبنده داری خسته ای

یا که با وارثان گوززدۀ خود

چهارزانو نشست ای

تونه پندارسخن حق را

 کس شعر

من نه زدم خود

 درکوچۀ تیر و بیر

پس نمردی درکجایی ای خدا(ج) منان

وارث توگشته

دزد و قاچاقبر و

دین فروشان ناروا

راست گفتند که نداری ؟

گوش شنوا!

جسم تو را کس ندیده به چشم

گرخدایی پس چرا داری تو ترس

خود کوچک کردۀ وارثان خود بزرگ

ساختی ازخس وخاشاک

وارثان ستروگ

 ای خدا کریم و بی همتا

تومگربهانۀ دین ومذهب هستی

یا که تو افسانۀ بیش نیستی

گند دین توجهان را گنده کرد

هرکس و ناکس را بر تو بنده کرد

ای خدای توانا

گرمردۀ  قبرت کجاست !؟

گرنمردی زند ای

این ناروایی ها چراست؟

می گویم که تا ظاهرشوی

برهربندۀ خود طاهرشوی

یا روی برسوی دین فروشانت کنی

یا که بربندگان مایل شوی

غیرازین توپیش من مرد ای!

صاحب دین هرگند ای!

اینگه گفتند

(اسلام بذات خودنداردعیبی

هرعیبی که است درمسلمانی ماست)

با این ظلمی که بربندگانت می بینیم

بیت بالا راحرف خطا می دانم

دیکرنمانده بردین ومذهب بهانه

ازلاف تودست بردار

بنشین ملا درب خانه

ای زهد وملای منبر و

آخوند دیوانه

دربین مردم رذالت شده افسانه

من مست والستم دردرمیخانه

تو دور ز مردم شدی آخوند بیگانه

توکاندوم می فروشی در

زیارت شاه دوشمشیره

افسانۀ بیش نیستی خانه به خانه

بوی گند دین عالم را کرد دیوانه

زلف فاحشه های دین را کرد شانه

بربقای خود مثل قانغوزک

(مغزتودربین گنده کی ها کرد خانه)

نوت : جمله آخرازیک فکاهی روسی الهام گرفته شده ...

میگویند روزی برژنیف رهبرروس درمیدان سرخ می گشت برژنیف می بیند دراین میدان پاک و زیبا مرغی پیخال خود را رها کرده. بخاطریکه مهمان ها نبینند بریژنیف کلاه خود را برسرچتلی مرغ آهسته می گذارد که کسی نبیند. چند لحظه بعد دو نفرگارد محافظ میدان سرخ می آیند می بینند که کلای برژنیف افتاده ورخطا بالا می کنند می بینند درزیرکلای چتلی دیده می شود.هر دو محافظ بطرف یکدیگر نگاه می کنند. بعد یکی به همکاردیگرخود می گوید مغز برژنیف هم زیر کلاه است. دوباره برسرمغز برژنیف کلاه را گذاشتند و با خود گفتند همین ملت خاموش سزاوار چنین زمامداری است. مثلیکه ملیت های رنجدیده افغانستان چشمان شان را دین ومذهب کورکرده وگوشهای شان را کر سزاوار چنین خدای هستند و دست شان ازدامن خود با بزرگی که خدا دارد کوتاه نکند درپهلوی نام دولت شان غده سرطانی اسلامی باشد. تا دولت از دین وسیاست جدا نشود بنام دین خرسواری دوام میکند و درشفدر زار بی دینی گاو  دین شان مردارنشود.

دوم: یا که پلی ساختی دیروزــــ یا که امروز درآن پل بند ماندۀ

مقصد ازپلی است که به گفته ملا ها ازموی کرده باریک وازشمشیر دوسره شاه دو شمشیره کرده تیزتر؛ کسی را که خدا خواست باشد سلامت ازآن پل در روزقیامت تیرمی شود واگرخدا نخواسته باشد دردوزخ می افتد. ازبد بدبتراش توبه ازگوزخراش توبه ازملا بی عمل اش توبه ازغنی وعبدالله دم بریده توبه ازمیانجی گری کیری و ازشله بودن کیری توبه... واقعاً به گفته ایرانی ها مرد کیری است.

سوم ـــ جاهلان دین مفهوم این نوشته را نمی دانند اگرحکم کفربی خدایی ومرتد بودن مرا صادرمی کنند قابل عفوهستند واگرعالمان دین که حرفهای درلفافه مرامی دانند به خاطرگرم شدن بازارتجارت دینی شان خران دنباله رو خود را تورمی دهند میگویم به پشم اش.

 من دعوی خدایی ندارم ولی حق دعوی من درپیش خدا محفوظ است وبه این عقیده  نیستم که خدا این قدرکوچک شده باشد که عبادت طولانی شیطان را درنظرنگرفته باشد او را رانده باشد. اگردرحقیقت فکرکنیم شیطان کسی است که دربرابرعبادت طولانی خود از خداوند(ج) امتیازبزرگ بدست آورده که خداوند(ج) اختیار و سرنوشت بندگان خود را به اوسپرده بزرگی خدا را ازاینجا قیاس کنید. پیروان مجاهد وطالب هم ازخداوند شگرگذارباشند. رهبران طالب ومجاهد کمترازشیطان خداوند قدرنکرده اختیارناموس وقتل وکشتارمردم بی دفاع را به رهبران مجاهد وطالب داده که پیاز بردهن غنی وعبدالله پوست نمی کنند. با خدادادکان ستیزه مکن... که خدا داده راخدا داده.

روزی ازسیاف ودیگررهبران مجاهدین پرسیدند: ازخدانمی ترسید که دارایی های مردم وملت را غضب کردید. آنان گفتند با خدادادگان ستیزه مکن که خداداده راخداداده.  بیشک که حق المبین است هیچ شک وشبه نیست اگرقبول ندارید خاک دامن کنید.

یکی ازنظریه پردازان مشهورطنزگفته طنزوشوخی را جدی نپندارید. اگرباخدا هم باشند فعلاً ازگرفتن نام آن خود داری می کنیم چون تنورتکفیرکردن داغ است. فردا اگردین ازسیاست وحکومت داری دولت افغانستان جدا شد ازنظریه پرداز نام می بریم حق این را کس ندارد که مرا کسی بگوید توآب خودرا پف پف کرده می خوری کسی که درشیرسوخته آب خود را پف پف  کرده می نوشد. تکراراشتباه  حماقت است بازهم گفته اند دروازه شهررا می توانید بسته کنید ودهن مردم را نمی توان بسته کرد. دروطن ما کسی که قهرمی کند می گوید دست توتا لندن خلاص یا دست توتا مسکوخلاص یا دست تو تا امریکا خلاص یا دست تو تا پاکستان خلاص... این کنایه طنزی است که میگویند دست تو تا لندن خلاص مقصد ازشاه شجاع دوست محمدخان امیرعبدالرحمن خان تا نادروظاهرخان

همین که می گویند دست ات تا مسکو خلاص... مقصد ازرهبران دست نشانده مسکو یعنی رهبران حزب دموکراتیک خلق.

ویا اینکه می گویند دست ات تا امریکا خلاص مقصدازکرزی عبدالله وغنی است.

و یا که می گویند دست تا پاکستان خلاص، مقصد از رهبران مجاهد وطالب است. اینکه روزی خواهند گفتند دست ات تاچین خلاص من غیب نمی گویم که پیروان آنها درافغانستان سرقدرت می آیند یا نمی آیند. من دکه چینی هارا می شناسم ازکندن کله گرگ درافغانستان پند گرفته اند فریبی را که انگلیس ، روس ، امریکا وپاکستان خورد آنها نمی خورند. قناعت به دوشاب خویش بهترازچلوکباب ایرانی می دانند این بود حقیقت ها درلابلای یک نخود طنزوشوخی که وزن اش زیادترازکوه پامیراست نه بالاتراز وزن ودانش کریم الله پیکار پامیر وطندار چهارکاری  ما !

بزرگان کفته اند بعضی وقت ها ایجاب می کند که پشۀ درون گوش فیل را فیل باید به نام فیل صدا کرد که مغرورشوه ازگوش فیل بیرون شود قدرگرمی وسردی را بداند اگرمی خواهید آدم های نادان را ازگوش فیل بکشید به بزرگی از آنها یاد کنید. نگوئید که درچنته قلمی خود چیزی نداری از زورجنرال  قادرهراتی حرف می زنی میگویی من زمانی ظابط امر قادر بودم.