سید موسی عثمان هستی

نامۀ سرگشاده به جواب ایمیل دشنام نامه عظیم بابک ایرانی الاصل، سگ پاچه گیرسایت پندارپرچم!

بابک ایرانی الاصل قلم برزمین  نمی گذارم تا ترادرسایت ها میدیا در مقابل  خود نکشم. یاد تو است که من به تو گفته بودم من جلال بایانی ودیگران نیستم، از پاچۀ قلم من نگیرکه پشیمان می شوی. چیزی باقی نمانده که به من نوشته نکرده باشی، باز توصیه می کنم سکوت کن ورنه دیگر جای پای به تو مثل ببرک و اناهیتا در بین ملت افغانستان نمانده. شما هرچه بنویسید ملت افغانستان باور نمی کند، این فحش گفتن های تو به این می مانند که نوشته های من ترا دیوانه کرده، گرچه روزانه صدها دشنام پیروان ببرک ، داکترنجیب الله ، حفیظ الله امین و تره کی نثار تو می کنند و از من خواهش می نمایند که تو چرا به خاطریک ایرانی شرف باخته، عظیم بابک، تنبان رهبران حزب ما را می کشی. به گفتۀ سایت نجیب الله، حالا تو دیگر جای پای حتی در بین حزب شرف باخته دموکراتیک خلق نداری. تو آن قدر کوچک بودی و کوچک تر شدی که حتی سایت های خود شما به دفاع از تو و رهبران تو در مقابل من سربلند نمی کنند. این دشنام ها را که ایمیل می کنی و می نویسی، ملت شریف افغانستان عقل دارند، می دانند که تو مانند پدر و مادر تودۀ خود بیچاره شدی، خویش و قوم ایرانی تو به شمول کاکای تو در تورنتو هستند، از شرف باختگی پدر و مادر تو در برابر ایرانی های شریف، داستان ها دارند. تو خود می دانی که مادر تو درشهرنو ایران (فحشا خانه زمان شاه) زندگی می کرد. پدر تو که یک آدم بی غیرت بود و مترقی شدن را در بی غیرتی می دانست، با مادرتو از دواج کرد و از شرم قوم  خود به افغانستان فرار نمود.

اعضای شرف با ختۀ حزب دموکراتیک خلق می دانند که تو سر مردمان شریف افغانستان به نام سگ حزب دموکراتیک اتهام های بی  وجدانی  بستی. تا دل تو شرف باخته می خواهد، بنویس، اتهام ببند ، توهین کن، این نوع روش راه  تو و راه رهبران تو است. بارها به تو نوشتم :

هرکی را دامن ز پشت برداشتند

تخم بی شرمی برویش کاشتند