واژۀ یلدا سریانی است و زایش، زاد روز، تولد مهر و خورشید، معنا می دهد. در میهن ما، شب یلدا را به نام (شب چله) نیز یاد کنند. این شب آخرين شب ماه قوس و درازترين شب سال است. بعد از شب یلدا، طول شب ها کوتاه تر و طول روزها زیاد شده می رود و آفتاب بیشتر می تابد و روشنائی روز بر تاریکی شب غلبه پیدا می کند.

از روزگاران کهن، اقوام آریائی و هم چنان اکثر ملل دنیا، این شب را گرامی می داشتند و از آن به نیکوئی تجلیل می کردند. یونانیان اولین روز زمستان را روز بزرگداشت خداوند خورشید و (ناتالیس) می نامیدند که معنی آن میلاد و تولد است.

در مصر باستان در حدود چهار هزار سال پیش، این جشن به نام زاییده‌ شدن خورشید و پیروزی نور بر تاریکی تجلیل می شده است. در روسیۀ جنوبی، از دیر باز، جشن های مشابهی به‌ مناسبت چله برگزار می‌ گردید و هم اکنون ادامه دارد. یهودیان نیز این شب را به نام «ایلانوت یا جشن درخت» جشن می گیرند و با روشن کردن شمع نیایش می‌ کنند. پیش از اسلام در زمان ساسانیان پیروان مزدک که به نام (خرم دینان) یاد می شدند، نخستین روز زمستان را گرامی میداشتند و به نام «خرم روز یا خره روز» تجلیل می کردند. در آریانای کهن و خراسان دوره اسلامی شب یلدا یا شب چله با مراسم ویژه تجلیل می شده و تا اکنون نیز ادامه دارد.
عبدالحی گردیزی در کتاب زین الاخبار و ابوریحان بیرونی در بارۀ شب یلدا مطالبی آورده اند، چنان که البیرونی این جشن را به نام «میلاد اکبر» نام برده و نبشته است که در ایام پیشین پادشاهان بعد از شب یلدا در اولین روز ماه جدی با اعضای دربار واطرافیان و دهاقین مجلس می کردند و با مردم عادی و تهیدست، غذا می خوردند و طبیعت را جشن می گرفتند.
خراسانیان را عقیده چنان است که شب یلدا پیروزی نور و روشنائی و کاهش گونه های ظلمت همچون، تاریکی و سیاهی است. امروز در اکثر کشورهای حوزه تمدنی آریانا و به وِیژه در کشورهای ایران و تاجیکستان و آسیای میانه و افغانستان، شب یلدا به گونۀ شأنداری تجلیل می شود و در حقیقت این شب جشن جمع شدن خانواده ها و اقوام و دوستان و یاران است.
شب یلدا در شعر فارسی نیز بازتاب فراوان یافته و اکثر شاعران به گونه‌ های تصاویر گونا گون شعری را پدید آورده اند، چنان که شب یلدا به دلیل تاریک بودن و طولانی بودن آن، به زلف معشوق و محبوب تشبیه شده و شاعران دوری از معشوق را به یلدا هم مانند کنند و چون شب یلدا درازترین شب است، لذا عاشقان وصال معشوق را در این شب آرزو می کنند. سعدی از شب یلدا این گونه نام می برد:
روز رویش چو برانداخت نقاب از سر زلف
گویی از روز قیامت، شب یلدا برخاست
نظر به روی تو هر بامداد نوروزی است
شبِ فراق تو هر گه که هست یلدایی است
به خاطر دارم آن گاه که نوجوان بودم، مردم روستایم، این شب یلدا را گرامی می داشتند. شادروان مادرم در شب چله، هندوانه و سیب و خوشه های انگور و به ویژه انار را که در زیر کاه و در کاهدان نگهداری کرده بود، با پسته و خسته و توت مغز در همین شب در دستر خوان بالای کرسی تزئین می کرد و اعتقاد داشت که خوردن این میوها، انسان را از گزند حوادث و مریضی محافظت می کند و برای اعضای خانواده ما صحت، چانس و خوشبختی می آورد. مادرم در این شب دراز برای ما کودکان و نوجوانان از دیوان حافظ فال می گرفت و از کتاب های کلیله و دمنه و امیرارسلان رومی و چهل طوطی و شاهنامۀ فردوسی قصه ها و داستان ها می گفت و بدین گونه شب یلدا را با اعضای خانواده گرامی میداشت. یاد باد، آن روزگاران یاد باد.

از کتاب (فرهنگنامه یقین، ص ۱۹۸)

نویسنده: داکتر غلام حیدر یقین.