شرف الدین از یکی ساعت را می پرسد او هم میگوید: سه بجه

شرف الدین با عصاب خراب میگوید:

ای بابا از صبح تا حالا از ده نفر ساعت پرسیدم هر کس یک چیز دیگه میگوید.