اخلاق ژرنالستی؟ سلیقه یا احساس

محترم  « نذیر ظفر» اخیرا پرتاب بوت یک ژرنالست به صورت  جورچ بوش را خلاف اصول اخلاقی خوانده و با کلمات دور از انصاف، ژرنالست عراقی  که جورج بوش را یک سگ خوانده و بوت هایش را بطرف او پرتاب کرده بود توهین نموده اند.

برای من غیر قابل باور مینماید که یک ژرنالست افغان با این طرز تفکر به یک ژرنالست عراقی نگاه کند. زیرا عراق  مثل افغانستان به بهانۀ تروریسم مورد هجوم امریکا  قرار نگرفته است بلکه ازین اشغال بوی نفت بلند میشود و بعد از اشغال توسط نیرو های ددمنش امریکا یک ملیون انسان آن نابود و نیم ملیون آن معیوب شده  و تمام زیر بنا های اقتصادی آن ازبین رفته و حکومت مشروع آن بر انداخته شده است.

خوب آقای ظفرمن که مثل شما یک ژرنالست نیستم و نه هم ژرنالیسم را خوانده ام و اخلاق ژرنالستی را هم نمیتوانم با معیار های سلیقه ای و از دیدگاه شما سنجش کنم.   به حیث یک انسان و کسیکه آرزو دارد آزاد زندگی کند و آزادی اش را در گرو یک قدرت خارجی قرار ندهد؛ نمیخواهم وجدان ام را در مقابل دسیسه هایکه به نام القاعده، طالبان و بنیادگرایی معامله میشود به ترازو بگذارم... از شما میپرسم من این آزدی را دارم یانه؟ اگر جواب شما منفی باشد شما را میسپارم به همکاران امریکایی شما که تا میتوانید بر فلسطین, عراق، سومالیا، افغانستان و دیگر نقاط جهان بم بریزید. وقتی به دیدن قبر های دستجمعی و مادران داغدیده آمدید من شما را گلباران میکنم و یه شما شادباش میگوئیم.

اما اگر جواب شما بلی است! بگذارید که به بوش و شرکای دسیسه اش بگوئیم:

نه ملت عراق، نه فلسطین، افغانستان و لبنان آرزو دارند که سرنوشت شانرا امریکا و شرکایش تعیین کنند و نه ضرورتی احساس میشود که تفنگداران امریکا دیموکراسی را به این مردم بیاموزد.

کسی درست نمیداند که حریم ژرنالستان چگونه محرم است و این چه معنی میدهد. مثلن در وطن خود ما محرم بودن حریم ژرنالستان را چگونه ارزیابی میکنید؟ اینکه غیر از ژرنالستان مثل دکتور طب، معلم مدرسه، قاضی محکمه و صاحبمنصب نظامی در کنفرانس های مطبوعاتی سران دول  اشتراک نمیکند میتواند دلیلی بر محرمیت حریم ژرنالست باشد؟ مگر هر کسیکه ژرنالست شد باید ناگذیر کشتار مردم اش را بدست تفنگداران امریکایی، بمباردمان های کور قریه جات وطن اش را با بردباری تحمل کند واز متجاوز مثلن سوال کند که ببخشید هدف شما از کشتار مردم بیگناه چیست تا سوال اش جاندار باشد؟

آقای « نذیر ظفر» اینرا میدانند که ژرنالستان دشمنان زیاد دارند اما اینرا گویا به ریشخند میگیرند که ژرنالست هم یکی از افراد جامعه است و ناگذیر باید از وقایع و حوادث دلخراش در وطن خود ملهم باشد. هیچ ژرنالستی در دنیا و جود ندارد که خارج از دایرۀ مسایل سیاسی  فکر کند.

وقتی آقای بوش برای خدا حافظی با دولت دستنشاندۀ نوری مالکی بیشرمانه لاف دیموکراسی سر میدهد هر ژرنالست حق دارد که به رویش اش تف بیاندازد.

وظیفۀ یک ژرنالست بخاطر این مقدس نیست که آنچه ظالمان میکنند را تنها به مردم برساند و آنچه آنان میگویند را به دیگران دیکته کنند. یک ژرنالست و خبرنگار هم مثل همه احساس دارد و از بدی ها متهیج میگردد اگر بگویم که از بمبارد خانه های مردم و کشتار دستجمعی پیر، جوان و کودک، یک خبرنگار با خنده استقبال میکند خنده آور خواهد بود. به نظر من هر ژرنالست زیادتر از کار های مسلکی باید یک وطنپرست و مردمی باشد. چیزیکه به نام اصول اخلاقی خبرنگاران... را  ذکر کرده اید در حقیقت افاده گنگ و بیمفهومی است. هر کس به شمول خبرنگاران از یک اصول اخلاقی  پیروی میکنند. و اینست راه و رسم زندگی.

 

بوت های زیدی

 

بوت ها تقدیس گردیدند...

وزیدی... مشتاقتر از آنکه

بوت اشرا کجا ترتاپ خواهدکرد

میان آن همه شوریده ها شورید تر گردید

 

بوت ها آرامی خود را کجا یابند

روی خاک و ماسه های گرم بغداد؟!

جائیکه ،

 میبینی همگی وحشت و درد است

تا که میبنی همه خون است

همه ترس است

 

ای والله؛

 حتی !  بوت ها دیگر

برای سرزمینی دجله و فرات

اعتراض خویش را پنهان نمیسازند

این بوت ها دیگر نمیخواهد

که سنگفرش خیابان

طعنه بیغرتی را

بر کف هموار شان هر روز

با تکرار سردی

باز گو سازند

 

وای زایدی!

تو چه کردی

بوت های تو چرا

اعتراض آن خیابان های شهرت را

به دنیا باز میگوید؟

ولی خفاش ها

با تاریکی شب

و راهنماهای هجوم لشکر چنگیز

یک آواز میخواندند

تا که دنیا هست

اینجا بهشت ماست؟

 

نعمت الله ترکانی

16 دسمبر 2008