بینظیر بوتو باید ترور میشد

در آخرین اخباری که از پاکستان میرسد. پرویز مشرف حاکم نظامی پاکستان ظاهرا از دستگاه های امنیتی انگلیس خواهش کرده است تا در مورد قتل خانم بینظیر بوتو تحقیقات کند. بیموجب نیست که نظامیان پاکستان اینبار از دستگاه های امنیتی و کارشناسی انگلیس تقاضای تحقیقات در مورد یکی از سیاستمداران خود را میکنند.

 این در حالی است که پاکستان در شرایط فعلی توسط نظامیان به سرکردگی پرویز مشرف و بنیاد گرایان اسلامی به سرکردگی مولانا فضل الرحمن، مولوی سمیع الحق  وبیت الله محسور و عدۀ بنیاد گرای وهابی گروگان گرفته شده است.

بعد از یازده ای سپتمبر 2001 سیاست های جمهوریخواهان امریکا چنان بود که وضیعت تنش آلود ساحات آسیای جنوبی را  که به رهبری بنیاد گرایان و با کمک سرویس های استخباراتی انگلیس و پاکستان اداره میشد مهار نموده و با خاطر آرام شرق میانه ای بزرگ را از اسراییل به سوی افغانستان  وپاکستان پایه گذاری کنند. البته درین پلان توسعه طلبی، امریکا شبه قارۀ هند را بحیث الترنتف سیاسی علیه سیاست های پاکستان بکار میگرفت و روی همین منظور بوش دوم دنبالۀ سیاست پدرش را ادامه و با دولت هند پیمان های اتمی و نظامی جدیدی را امضاء کرد. عراق را هر چه بشتر زیر فشار نظامی قرار داده و افغانستان را به بهانۀ القاعده میدان تاخت و تاز خود ساخت.

تقربیا از زمان به قدرت رسیدن پرویز مشرف امریکا در پی آن بود که از یکطرف بنیادگرایی را تشدید کند و از جانب دیگر با دامن زدن به اختلافات میان ایران و پاکستان و افغانستان  و گسترش دامنۀ ناسیونالیزم بلوچ و پشتون در داخل پاکستان اوضاع را به خاطر یک لشکرکشی جدید به جنوب غرب و شمال پاکستان از طریق نیروی اسلامگر و شبکه های مافیایی مواد مخدره  ادامه دهد. حرکت ناسیونالست های باوچ و بنیاد گرایان اسلامی در سوبه شمال پاکستان گواه این حقیقت است.

در اوایل سال 2007 دولت کارگر انگلیس و محافظه کاران ایالات متحده روی این پلان اختلافاتی آشتی ناپذیری پیدا کردند.

 انگلیس بر خلاف امریکا از پیاده نمودن پلان های که میتواند سلطۀ امریکا را در منطقه بر قرار کند ناخشنود وآنرا خلاف منافع طویل المدت خود به خاطر در هم شکستن مقاومت ضد ترقی و توسعه در افغانستان، آسیای میانه، ایران و دیگر نقاط شرق میانه میدانست بر علاوه از سرمایه گذاری که انگلیس ها با همدستی به وهابی های سعودی در معرکۀ طالبانیزه کردن افغانستان و پاکستان داشتتند و اخیرا زوال آنان را تحمل کرده نمیتوانستند و بنا برآن با امریکایی ها داخل یک معاملۀ معکوس گردیدند.

در آواخر همین سال سرتمداران لندن و واشنگتن در پی  آن شدند تا مقدمات یک آشتی را در پاکستان مهیا کنند. طی زد و بندی که صورت گرفت بینظیر بوتو بحیث نماینده ای انگلیس ونواز شریف نمایندۀ  وهابی های عرب  برای آشتی به پاکستان فرا خوانده شدند.

تقریبا در همان روز اول  ورود خانم بوتو به پاکستان نیروی های ضد سیاست های انگلیس( القاده و سی .آی آ ) برای ترور او کمر بسته و با اشارۀ سازمان های  جاسوسی  برای قتل وی نقشه کشیدند.

مرگ بوبینظیر بوتو از آن جهت حتمی و ضروری بود که سیاست های امریکا نیمه کاره باقی نماند. و از طرف دیگر زمینه را برای متشنج ساختن پاکستان و بهانۀ برای آوردن پایگاه های جدید امریکا مهیا سازد.

آری بینظیر بوتو باید ترور میشد زیرا موجودیت او درصحنه های سیاست میتوانست پلان های بوش دوم را نقش برآب نموده و موازنۀ قدرت را به نفع انگلیس و اتحادیه اروپا تغییر دهد.