روزیکه در تاریخ به نام زن ( برده ای مرد سالاران) ثبت شده است را نمیشود فراموش کرد.

دوستان عزیز!

هشتم مارچ را بعد سالی تجلیل میکنیم که در سراسر عالم بدترین و سیاه ترین روز ها را به نام زن افغان ثبت کرده اند. فرخنده را با آن حجاب اسلامی  و به فتوای یک جادوگر کشتند... پیکر پاک اش را آتش زدند و تیکه داران دین از محراب مسجد به قاتلین او شادباش و تهنیت  فرستادند. در نبود دولتی که مدافع زن یعنی ( مادر) باشد.

رخشانه را در دیار مدنیت سه هزار سال قبل گروهی از جانوران وحشی مثل صد ها زن دیگر سنگباران کردند و مردان هیروینی که به کودکان بی گناه تجاوز جنسی کرده و لب و بینی آنان را بریدند مرحبا فرستادند..

هموطن ام! آیا میشود با چنین اندیشه های سازگاری داشت؟ زن را جنس ثانی دانست. حقوق انسانی او را زیر نام اندیشه های چند مفسد و از خدا بیخبر پایمال کرد.

من به حیث یک آموزگار میگویم: تا زمانیکه قانون جنگل در افغانستان جاری است، جای، نام و نشان زن یک حرف مجازی و خیالی است.

 

گلهایکه رویدند

 و پائیزی که

همه اش را خشک و افسرده ساخت

و آنچه پیامبران کشتار و جنایت به نام زن

و نشان اش نوشتند:

زن فتنه است!

زن ناقص العقل است

زن را بزن

اگر مُرد دیگر زن...

اگر چه

رفع حاجت برای زندگی ات

شیر اوست

اوست که دست و پایت را پاک میکند

و تر و خشک ات میکند

و معنی ای آدم بودن را

برایت میاموزد

***

وقتی زجه های فرخنده بیادم میاید

و فریاد های رخشانه

و آنگاه که

یک دیو بینی اش را

با دشنه یزید قطع میکنند

آدم بودن بد ام میاید

چرا حتی

بیادت نمی آید

آنگاه که

لذت دیدار ات

در پایان ماه نهم

قلب شکسته مادر را

بهشتی برین ساخت

درد فراموش اش شد

تا تو آسوده نفس بکشی

چگونه میتوانی فراموش کنی

که شیره جانش

سیرت میکرد که بخواب روی

و آسوده باشی

 

ملیحه ترکانی

8 مارچ 2016