وقایع اوکراین را تقریبا همیشه دنبال میکنم تا اینکه چند روز پیش تیتر بالا را دیدم و کف کردم . انواع رسانه ها را چک کردم ولی اثری از جنگ جهانی سوم ندیدم . به فروشگاههای مرکز شهر رفتم اثری از هجوم مردم و شروع بازار و اقتصاد جنگی ندیدم . باز هم کف کردم و هنوز توی کفم ! نمیدانم کدام آدم عقب افتاده و ذهن تعطیلی این تیتر را نوشته بود...ولی همین تیترابلهانه مرا وادارکرد تا نگاهی به این جنگ جهانی سوم داشته باشم .

برادل با مطالعه جنگ به عنوان طیفی از تضادها و منازعات گروهی، همچون مارکس براین باور است که نمی‌توان جنگ را شناخت اگر آن را از تحولات غیرنظامی جدا کنیم .  تخمین خسارت‌های یک جنگ سنتی که با تخریب و انهدام تاسیسات زیربنایی و تولیدی، تخریب و تخلیه مناطق مسکونی شهرها و روستاها،تخریب و انهدام سرمایه‌های طبیعی ومیراث فرهنگی و همچنین تلفات انسانی، قربانیان و مصدومین همراه است ، هنوز درحد یک تقریب با فرض‌های متعدد صورت می‌گیرد . سرمایه‌گذاری‌های وانهاده ، سرمایه‌گذاری‌های به بهره برداری نرسیده، عدم‌تشکیل سرمایه و سرمایه‌ گذاری‌های انجام نشده ، اشتغال‌های ایجاد نشده ، رشدهای تحقق نیافته، رفاهیات از بین رفته...

هدف از توضیح این واضحات چیست ؟ شروع یک جنگ را با توجه به تضاد منافع تاکتیکی و استراتژیک درهر جغرافیای مشخص بهتر ببینیم .

یک طیف وامانده ای از روشنفکران دوران دوران جنگ سرد به اسم کمونیست ، هنوز هستند و البته درحال انقراض....که درذهن خودشان روزانه یا انقلاب میکنند و یا جنگهای سرد و گرم را باز سازی میکنند و مثل فواره های بادی تا آخرین نفس دور خودشان میچرخند . این طیف عاشق ( کُسخل ) در ضمن هنوز منتظر ظهوراستالین ، سبیلهایش را تاب میدهد . این ابلهان به جای حرکت با تاریخ در ذهن خودشان دور تاریخ مشخصی هر روز طواف میکنند . این جانداران عجیب فکری مثل فسیلهای حک شده بروی دیواره غارها....فقط به درد مطالعات تاریخی میخورند . این بیماران فکری درنقطه ای ذهنشان قفل شده است و بدون جهان دو قطبی و بدون امپریالیزم و قطبی سوسیالیستی در مقابلش وباقی تضادهای دوران جنگ سرد در ذهنشان میمیرند ! روزی که دیوار برلین فرو ریخت دوستی نقل قول میکرد یکی از همین چپها ضمن تاب دادن سبیلش گفته بود : دفعه بعد دیوار را بلند تر میسازیم تا خراب نشود....جنگ جهانی سوم را چنین پدیده ها یی شروع کرده اند !

پایه های اقتصادی تمام جنگها در طول تاریخ انسان و حداقل 150 سال گذشته....و شرایط تاریخی و جغرافیای در تاکتیک و استراتژی طرفین نزاع و بالاخره....گذرزمان !

اوکراین بطور مکرر بعد از فروپاشی «اتحاد جماهیر شوروی»، بصورت پاندولی بین بلوک شرق و غرب در حال نوسان بوده است. مهمترین نمودهای کشمکش اوکراین بین قدرت های سنتی بین الملل، مربوط به "انقلاب نارنجی اوکراین" در 2004 و اعتراضات اخیر ضددولتی - نوامبر 2013- می شود. اوکراین بخاطر واقع شدن در حلقه ابتدایی مهمترین کریدورهای اروپا- آسیایی در یک نقطه ثقل، دارای اهمیت می باشد.

  

اوکراین از جایگاه ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک ممتاز و انحصاری در اروپای شرقی برخوردار است تا آنجا که عدم نفوذ اتحادیة اروپا در این کشور نه تنها می تواند سدی بزرگ در برابر برنامه های درازمدت اتحادیه در زمینه گسترش به سمت شرق باشد، بلکه این مسأله ممکن است نقش و نفوذ روسیه را در مسائل اروپای شرقی پررنگ تر کند. اتحادیة اروپا بزرگترین شریک تجاری و سرمایه‌گذار خارجی در اوکراین است. صرف‌نظر از تحولات داخلی این کشور و که به نوعی سازش میان رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر جهت برگزاری انتخابات و عدم انحلال پارلمان منتهی گردید، آنچه در این رابطه مهم است، واکنش قدرت های بزرگ منطقه ای و فرامنطقه ای به این بحران خصوصاً اتحادیة اروپا می‌باشد.


با وارد عمل شدن نیروهای نظامی اوکراین در مناطق شرقی این کشور و برخورد با هواداران روسیه در این مناطق، مسکو و واشنگتن هر یک طرف مقابل را به عدم توانایی در کنترل بحران اوکراین متهم کردند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا، شامگاه روز پنجشنبه، ٤ اردیبهشت (٢٤ آوریل) روسیه را به "دامن‌زدن به بی‌ثباتی" در شرق اوکراین متهم کرد و همزمان سرگئی لاورف، وزیر خارجه روسیه از کاخ سفید خواست تمامی نفوذش بر دولت موقت اوکراین را به کار گیرد و مانع بدتر شدن اوضاع در اوکراین شود.

 
همزمان روسیه از برگزاری دور جدیدی از مانورهای نظامی در مرزهای خود با اوکراین خبر داده است. موضوعی که با انتفاد پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا روبرو شده است. استیو وارن، سخنگوی پنتاگون امروز گفت مانور جدید روسیه در مرزهای اوکراین دقیقا همان چیزی است که ما از روسیه خواسته بودیم انجام ندهد تا به کاهش بحران در اوکراین کمک کند.

 
طی هفته‌های گذشته وزرای خارجه آمریکا و روسیه شش بار با یکدیگر ملاقات و بر سر بحران اوکراین رایزنی کرده‌اند اما لحن گفته‌های کری روز پنجشنبه تندتر از همیشه بود . همزمان، شبه ‌نظامیان جدایی ‌طلب حامی روس در بسیاری از شهرهای شرق اوکراین ساختمان‌های مهم دولتی را تصرف کرده‌اند و در برابر دولت مرکزی موضع گرفته‌اند . وزیر خارجه روسیه گفته بود در صورتی که امنیت "شهروندان روسی" ساکن اوکراین به مخاطره بیفتد، دولت روسیه "طبق قوانین بین‌المللی" حق اقدام برای حفاظت از آنان و منافع خود را خواهد داشت اما در این مورد توضیح بیشتری نداد. در مقابل، یک مقام سازمان امنیت اوکراین پیشنهاد کرده هیاتی از سوی سازمان امنیت و همکاری اروپا یا نهادهای بین‌المللی دیگر بر عملیات ارتش این کشور علیه جدایی‌طلبان مسلح نظارت کند و دولت روسیه نیز در این هیات نماینده داشته باشد.
 
پوتین نسبت به شروع جنگ داخلی هشدارداد....

 
روز پنجشنبه ، ٤ اردیبهشت (٢٤ آوریل 2014 ) وزارت کشور اوکراین اعلام کرد که در عملیات واحدهای تحت فرمان وزارت دفاع برای پاکسازی مناطق اطراف شهر اسلاویانسک در شرق این کشور، "تا پنج نفر از تروریست‌ها" کشته شده‌اند و یک نظامی اوکراینی نیز زخمی شده است. مقامات دولتی اوکراین شبه نظامیان طرفدار روسیه را که برخی مراکز دولتی در شرق این کشور را در اشغال دارند "تروریست" می‌خوانند.

درگیری های محدود درهرجغرافیایی دلایلی تاکتیکی یا استراتزیک دارد که قابل بحث است ولی اسمش جنگ جهانی سوم نیست . تمامی این مانورها جهت امتیاز گیری یا امتیاز دهی بین طرفین است . به نظرمن روسها در تاکتیک هنوز شانس دارند چون درخانه خودشان هستند ولی دراستراتژی....؟ به قول برژینسکی، مشاور سابق امنیت ملی در آمریکا، روسیه بدون اوکراین ، دیگر یک امپراطوری نیست همان اوکراینی که رهبری صادرات نظامی جهان را دارد .

( طبق آخرین برآورد «انستیتو تحقیقات صلح بین الملل در استکهلم» (SIPIR) در مارس 2013 ، اوکراین طی سال 2012 به چهارمین صادرکننده بزرگ تسلیحاتی جهان تبدیل شده است . )

 پیشنهاد میکنم که فسیلهای چپ برای جنگ جهانی سوم زیاد عجله نکنند . درعوض کمی مطالعه کنند که شاید متوجه شوند  اساسا شروع هر جنگی چرا....؟

 

اسماعیل هوشیار

25.04.2014