سیدموسی عثمان هستی

        

 سرت را درگریبان  کن همه چیزرا تو می دانی

که ببرک بود وطن فروش وهم شاه شجاع ثانی

تو بودی در رکاب ببرک و ببرکیان بی  و جدان

بگو خاین درخشانی و یا گاو وحشی  بی ایمان

شاعربی وزن وبی ترازو

 قبلاً گفته بودم که تنها به بیروی سیاسی، کمیته مرکزی و شورای انقلابی جواب میگویم و به پاپی گک های پرچم وخلق جواب نمی گویم. نه تنها آقای صمد خان ازهر، بلکه تمام خانوادۀ صمد خان ازهر از جملۀ کمیته مرکزی و شورای انقلابی حزب دموکراتیک خلق بوده به وعده خود وفا می نمایم. همان طوریکه او از من  نام برده که حتی نام بردن خود از زبان اعضای حزب دموکراتیک خلق  را ننگ می دانم .

درحالیکه مریضی و پیری وکهن سالی مرا مجال نمی دهد که خودم وقلم من در خدمت خاین وصادق وطنم قرار داشته باشد، مانند این نوشتۀ زیر آقای صمدازهر مرا مجبورساخت که چیزی بنویسم، با وجودیکه من ایمان دارم که کتاب رها درباد را نه تنها آقای صمدخان ازهر، بلکه تمام حزب دموکراتیک خلق خصوصاً بخش پرچم خوانده وهمه می دانند که کتاب رها درباد گوشه های از جنایت وفحشای حزب دموکراتیک خلق با اسناد وچشم دیده خود نویسنده و برملا ساختن درد ناک ترین جنایت پرچمی ها، قتل میوندوال که من هم از قربانیان آن کودتاه نام نهاد هستم وهم   ناخن کشیدن ها، بیدارخوابی ها، درتلک دادن خصیه های مردان، لت  و کوب، دشنام، توهین و تجاوز جنسی وغیره توسط حزب دموکراتیک خلق وخصوصاً بخش پرچم  درحق انسان های بی کناه و بی دفاع  توسط رهبران حزب دموکراتیک خلق که داکترنجیب الله مشت نمونۀ خروار ببرک و نجیب الله در کتاب رها درباد است.

 صمدخان ازهر به جای اینکه کتاب را به نقد بکشد، ازچال های ببرکی کارگرفته خواسته که پرچمی  های کودن را یک بار دیگر به این بهانه با من روبرو کند وعلیه من تحریک نماید که آن کودن ها در پهلوی نام من، دیگرشخصیت های بزرگ افغانستان را توهین کنند که این روش  را بکار بردند ومی برند و عوضیکه دهن پاپی گک ها را ببندند، از من خواهش می کنند که دیگر کتاب رها درباد را نقد نکنید وهم می دانند که عقب نشینی درقاموس من نیست.

من بیم وترس از این نوع روش های بزدلانه ندارم و درسایت وزین آزادی، صمد خان ازهر دفاعیه می نویسد ونام ازمن می برد که یک گوشۀ نوشته آقای ازهر را به  رنگ آبی بنشر می رسانم وبعد به خدمت اش می رسم .

 

عبدالصمد ازهر:

٧ دسمبر٢ ٢٠١


آقای سید موسی عثمان هستی در بخش هشتم نقدی که بر کتاب "رها در باد" تالیف محترمه ثریا بها در سـایت «آزادی» منتشر سـاخته است، با نقـل قول از کتـاب مذکـور، تفصیـلی از تهمت پراگنی واسیلی متروخین کارمند کی جی بی را در مورد من روی صفحه آورده است...

من بارها به خوانندگان انترنتی وهموطنان خود با جرأت وکمال صداقت اطمینان داده ام نوشته هایکه ازمن بی مؤخذ به نشر می رسد، من شاهد بیشتر از شصت سال جریانات سیاسی وغیر سیاسی  وطنم بوده ام که بخاطرسرشوردادن در سیاست آگاهانه یا غیرآگاهانه هرچیزی که ملت غیورافغانستان فکرکند من درجریانات وطن دخیل بوده ام. چهارمرتبه درافغانستان ویک مرتبه درپاکستان بخاطرسرشوردادن درسیاست زندانی شده ام که هیچ افغانی  از دخیل بودن من درسیاست وطنم انکارکرده نمی تواند ومن هم از این انکارنمی کنم که منحیث یک فرد افغانستان در برابر روس وحزب دموکراتیک خلق تفنگ برنداشته ام، اما با سلاح قلم وهرنوع سلاح که در دست من افتاده علیه روس وحزب دموکراتیک خلق من مبارزه کرده ام و از هیچ نوع دسیسه واتهامات شان ترس وهراس نداشته ام .

اگرمؤخذ درنوشته های خود می دهم آن هم کورکورانه وبدون اسناد نیست، این معلومات من به اساس کتاب رها درباد بوده و به این کاری ندارم که کتاب رها درباد سربه امواج خیالی زده ویا صمدخان ازهر می خواهد خود را از بدنامی های تاریخی با قلم فرسائی نجات دهد و یا آقای سیماب کی بوده  و کی است و چه گلی به آب داده.

چون به خود آقای صمدخان ازهر، خانم ثریا بها وملت افغانستان و جهان ارتباط حزب دموکراتیک خلق با دولت روس و دستگاه جاسوسی روس قابل انکار نیست. آمدن دستگیرپنجشیری با خورجین دسیسه و جاسوسی یک روز پیش ازحملات قلدری وغیر انسانی روس بی وجدان و آوردن ببرک کارمل شاشجاع روسی  توسط  روسها و کشتن حفیظ الله امین  توسط  روسها، بی وجدان ترین انسان جهان ازین جنایات بالا انکار کرده نمی تواند، تنها کسی انکار می کند که سگ ببرک باشد و وجدان نداشته باشد.

وقتیکه من نام های مستعارجاسوسان را در کتاب رها درباد خواندم و از جنایت حزب دموکراتیک خلق در وطنم و درحق ملت افغانستان آگاهی کامل دارم، نمی توانستم که ازسرچنین ادعای مهم سرسری بگذرم.  کتاب رها درباد را با در نظرداشت وجدان به نقد بی طرفانه کشیدم وهنوزهم ادامه دارد.

نه تنها صمدخان ازهرکه اکثر اعضای حزب دموکراتیک خلق، آفتاب را با دو انگشت پنهان می کنند ومن هم حرفهای آقای ازهر را تائید می کنم که میگوید ملت افغانستان ملت کر و گنگ بی خبر دیروز نیست .

با وجودیکه می دانند که  ملت افغانستان ملت کر و گنگ بی خبر دیروز نیست وهم می دانند که ببرک کارمل، شاشجاع روسی بوده، بازهم وجدان زیر پا می کنند و به دفاع از ببرک می برآیند که ملت افغانستان حالا ملت دیروزنیست که آقای ازهر و دیگران خود را در قرآن بی گناهی بپیچند وملت افغانستان هم بگویند این فرشته های بریژنیف پیام آور انسانیت در وطن ما بودند.

بعد ازاینکه من کتاب رها درباد را نقد کردم، کودن های حزب دموکراتیک خلق به دو ودشنام زدن برآمدند. من نه گلایه دارم  و نه نا راحت هستم. این روش، روش اخلاق ببرکی است که آفتاب را با دو انگشت پنهان می کنند و با پُر رویی رد اتهامات نمود درحالیکه دفاع حق هر انسان مجرم وغیر مجرم است  ولی  وجدان انسان هم قاضی اعمال انسانی است .کمی شرم هم بکنید.

من به این کاری ندارم که سیماب راست و دروغ  گفته، ثریا بها چه گلی را به آب داده  و یا صمدخان ازهر با پرُرویی  دفاع می کند و ثریا بها و سیماب سکوت می کنند، ولی من با جرأت می گویم که بیروی سیاسی ، کمیته مرکزی و شورای انقلابی حزب دموکراتیک خلق خاین به حزب شان، خاین به روس، خاین به وطن و خاین به ملت افغانستان بوده، آغازگرتمام جنایت در وطن ما بودند و هستند وشناختی که از حزب دموکراتیک خلق دارم، در آینده هم ادامه دهندۀ جنایت در وطن می باشند و هنوزهم از تکنالوژی انترنت کارمی گیرند، هزارها اتهام ناحق را بخاطر برائت جنایات خود علیه ملت افغانستان می بندند که این روش شیطانت ببرکی جز  اینکه خود شان را رسوا بسازد ، سر ملت افغانستان تاثیر ندارد. توصیۀ من به ازهرها و ثریا بها و سایت های انترنتی حزب دموکراتیک خلق و خصوصاً جناح پرچم این است که مانند کشتمند ها ، تهذیب هاف نورها وغیره در مخفی گاه های خود به خواب های زمستانی خود ادامه دهند، مانند پاپی گک های سایت ها، دستگیرها ، سیستانی ها خود را رسوا و رسوا ترنکنند.

 نوت : ازهرــ مسجد جامع و دانشگاه مشهور قاهره

سپید و روشن, روشن و درخشان, درخشان روی, ونیز به‌ معنی‌ماه,گاووحشی، ازهران: به صیغه‌ تثنیه- خورشید و ماه

  1 - ( صفت ) روشنتر. 2 - ( صفت ) روشن درخشان . 3 - سپید روشن سپید رنگ سپید روی .

   ابومعاویه تابعی است.

                                  ادامه دارد